کد خبر: ۲۱۴۶
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۵ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۵

:خبرخودروموارد متعدد ادغام صنايع خودروسازي اروپا، باعث ايجاد حاشيه امنيت و سلامت اعجاب انگيزي براي اين صنايع شده است.

صنعت خودرو، تقريبا از بدو تولد در حال پيوستگي و يكپارچگي بوده است. در اواخر دهه 1920، حدود 270شركت خودروسازي وجود داشت كه بيشتر آنها در ايالات متحده آمريكا قرار داشتند، البته تا قبل از اينكه سه غول بزرگ خودروسازي آمريكا آنها را از صحنه خارج سازند. امروزه با رشد و پيشرفت بيشتر اين صنعت، شاهديم كه فقط هفت گروه بزرگ و سه گروه كوچك تر در اين صنعت فعال هستند.در سال 1987، مرحوم جياني آنجلي (Gianni Agnelli) كه بيش از 30سال، رياست گروه فيات را بر عهده داشت، پيش بيني كرد كه تا پايان دهه 1990، تنها يك جين شركت خودروسازي بزرگ در كل جهان باقي خواهد ماند، حال مي بينيم كه او چندان هم اشتباه نكرده است.

از نظر آمار و ارقام، تنها شش گروه بزرگ يعني جنرال موتورز، تويوتا، فورد، رنو/نيسان، فولكس واگن و دايملر كرايسلر، بيش از 70درصد از فروش جهاني خودرو و لوازم يدكي آنها را در اختيار دارند.

سه غول بزرگ خودروسازي آمريكا، در سال هاي اخير اقدام به اتحاد با توليدكنندگان اروپايي كردند و در نهايت به نتايج گوناگوني دست يافته اند. به عنوان مثال، بي ام و، در سال 1994، اقدام به خريداري شركت روور از انگلستان كرد تا بتواند ميزان خروجي و توليدات خود را دو برابر يعني به رقم يك ميليون و پس از آن خودرو لندرور را به عنوان يكي از محصولات جانبي خود به فروش برساند. اما از آنجايي كه اين شركت، در سنجش عمق و گستردگي مشكلات و نارسايي هاي شركت روور، دچار اشتباه شده بود، نتوانست اين نقشه را به طور كامل پياده كند.شش سال پس از آن، همين شركت روور توانست با خارج شدن از كنسرسيوم شاغلين و كاركنان ميدلند بريتانيا، يك خودروي كوچ را با موفقيت به توليد برساند، خودرويي كه در كارخانه قديمي روور در آكسفورد توليد مي شد.

اين خودروي <كوچك>، صرفا يك موفقيت زودگذر به شمار مي رفت و نتوانست جبران 5 ميليارد دلاري را كه شركت آلماني بي ام و و در حلقوم <بيمار انگليسي اش> ريخته بود جبران كند. اما، همين خودروي كوچك توانست فروش شركت بي ام و را در نيمه نخست امسال به يك ميليون برساند و ميزان فروش اين شركت را براي اولين بار در طول تاريخ، به بيش از ميزان فروش مرسدس (به جز كرايسلر) برساند.

يكي از دلايلي كه باعث عقب افتادن مرسدس از اين قافله شد، اين بود كه مديريت عالي شركت دايملر كرايسلر، عمده توجه خود را به مشكلات قديمي و خاص خود معطوف كرده بود. هنگامي كه شركت دايملر بنز در سال 1998، ادغام شد و اتحاد خود را با شركت كرايسلر اعلام كرد، روساي شركت تابعه تويوتا در آمريكا، تغييراتي در سطح دفتر مركزي خود در حومه لس آنجلس ايجاد كردند.آنها براي اين كار دليل خوبي داشتند كه از نظر آلماني ها دور مانده بود، اينكه دشواري ها و مشكلات ناشي از ادغام دو شركت در دو سوي اقيانوس اطلس مي تواند تبعات و پيامدهاي زيان باري براي كرايسلر ايجاد كند و باعث تقويت رقباي آن گردد.

با اين همه، بنابر آخرين گزارش ها كه توسط يكي از شركت هاي مشاوره اي معتبر در صنعت خودروسازي ايالات متحده آمريكا تهيه شده است، نشانه هايي به چشم مي خورد كه حاكي از آن است كه شركت كرايسلر توانسته است طي دو سال اخير گام هاي مثبت قابل توجهي بردارد و ميزان كارآمدي خود را تا 16درصد افزايش دهد، هرچند اين رقم تا حد زيادي اميدوار كننده است، اما بايد اين نكته را نيز خاطرنشان كرد كه سال گذشته شركت كرايسلر، در ازاي توليد هر دستگاه خودرو، 496دلار ضرر كرده است.

اين رقم، با رقم 48دلار ضرر براي شركت فورد قابل مقايسه است. حال بياييد به وضعيت شركت جنرال موتورز از اين منظر نگاهي بياندازيم: اين شركت در ازاي توليد هر دستگاه خودرو، 178دلار سود مي برد كه اين رقم براي همتايان ژاپني اين شركت به صورت زير بوده است: هوندا، 1448 دلار سود، تويوتا، 1742دلار و نيسان 2402 دلار مورد براي هر خودرو.

فيچ(Fitch)، كه يكي از آژانس هاي معروف و بزرگ اعتبارسنجي به حساب مي آيد، به شركت دايملركرايسلر نصيحت كرده است تا ماه مه، كاري براي تقويت ارزش سهام شركت انجام دهد. تحليلگران انتظار دارند اگر شركت دايملر كرايسلر دست به چنين اقداماتي بزند، خواهد توانست سود خالص خود را پيش از كسر ماليات از 596ميليون مارك (673ميليون دلار) گذشته به بيش از 5ميليارد مارك در سال 2004 و 3/7ميليارد مارك در سال 2006 برساند. بنابر اين به نظر مي رسد كه مزاياي ناشي از ادغام دايملر بنز با كرايسلر، در آينده نزديك آشكار شود. استانداردي كه مبناي تلاش براي ادغام و اتحاد در صنعت خودروسازي قرار گرفته است، بهانه اي شد براي اجراي طرح ادغام تماشايي رنو و نيسان كه بيشتر يك ادغام مجازي و غيرواقعي بود تا يك اتحاد حقيقي. هنگامي كه گروه فرانسوي رنو اعلام كرد تصميم دارد 37درصد از سهام دومين شركت بزرگ ژاپني (از نظر زيان دهي) را خريداري كند، هيچ كس در ژاپن فكر نمي كرد كه اين كار مفيد باشد.

رنسانس رنواما طي دو سال، مردي كه منجي شركت نيسان به شمار مي رود يعني، شخصيتي فرانسوي- برزيلي به نام آقاي گوسن (Ghosn)، توانست با تعطيل كردن كارخانه هاي زيان ده ژاپن و افزايش توليد خودروهاي جذاب تر توسط مهندسان خلاق شركت نيسان، ضرر و زيان شركت نيسان را تبديل به سود و منفعت كند.

آنچه بر همگان مسلم شده اين است كه شركت نيسان شروع به كاستن از حجم بدهي هاي خود كرده و شركت رنو نيز ارزش سهام خود را تا 44درصد افزايش بخشيده است. با اين همه، اين دو شركت، همچنان داراي مشخصه هاي جداگانه خاص خود براي حفظ وفاداري و انگيزه بخشي به كارمندان مي باشند و به قول آقاي گوسن، <از سوخت هاي متفاوتي براي به حركت در آوردن موتور محركه شركت خود استفاده مي كنند.<

لوئي شوايتزر ( ouis Schweitzer)، رييس و مدير اجرايي شركت رنو، معمار و طراح تحول و پيشرفت شركت نيسان بود. آقاي شوايتزر، از اواسط دهه 1990 كه شركت رنو به بخش خصوصي واگذار شد، به شركت نيسان توجه كرد. او بعد از بررسي هاي جامعي كه انجام داد، دريافت كه شركت رنو بيش از حد به فرانسه و اروپاي غربي وابسته است. او مي گويد: يكي از دلايل توجه من به نيسان اين بود كه اين شركت مي توانست پاي ما را به ژاپن و ايالات متحده باز كند. پيش از اين، رنو دوبار از عدم فعاليت گسترده در بازار آمريكا ضربه خورده بود.

آقاي شوايتزر هميشه فكر مي كرد كه ميزان شانس موفقيت اين طرح، حدود 90درصد است و در غير اين صورت ريسك نمي كرد و 5 ميليارد دلار (معادل نيمي از سرمايه شركت رنو) را براي اتحاد با نيسان صرف نمي كرد. اما بسياري از افراد نيز فكر مي كنند او ديوانه شده است.

هم اكنون، شركت هاي نيسان و رنو سعي در پيشبرد طرح ها و برنامه هاي مشترك خود در زمينه خودروسازي دارند و مي خواهند كارخانه هاي خودروسازي مجزاي خود را از 40واحد در سال 2000 به ده واحد در سال 2010 كاهش دهند و با اين كار، راه را براي خريد مشترك كه به گفته تحليلگران كامرز بانك (Commerz bank) باعث صرفه جويي 500ميليون دلاري در سال مي شود، بگشايند. جالب است بدانيد كه امسال شركت رنو، يك پنجم سود خود را از طريق شركت نيسان به دست آورده است.در بيشتر سال هاي دهه گذشته پژو و فولكس واگن، دو ستاره فروزان صنعت خودروسازي اروپا بودند. شركت پژو توانسته است با تمركز بر كيفيت محصولات تازه كردن و تنوع بخشيدن به آنها و اجتناب از دخالت در عرصه هاي جديد و مبهم، به طور فزاينده اي به افزايش ارزش سهام خود كمك كند. در عوض، اين شركت توانسته است با توجه به پركاري مردم در قسمت هاي جنوب شرقي فرانسه و ريشه هاي پروتستان آنها، به انعطاف پذيري بيشتري دست يابد و با استفاده از مواد اوليه مشابه، محصولات متفاوتي به بازار عرضه كند و به سليقه هاي متفاوت مشتريان پاسخ دهد.

ميزان سوددهي شركت فولكس واگن به سرعت در حال كاهش است كه ناشي از هزينه هاي بسيار بالاي شركت است. چالش بزرگ شركت در حال حاضر، اين است كه توانايي خود را براي اداره و كنترل مناسب شعبه ها و كارخانه هاي متعدد از بنتلي و لامبورگيني گرفته تا آئودي، سيات(SEAT)، اسكودا و خود فولكس واگن، نشان دهد. بدين منظور، برند پيشتسرايدر (Bernd Pichetsrieder)، رييس شركت فولكس واگن، استفان ياكوبي (Stefan Yacobi) را به عنوان مدير بازاريابي كليه توليدات فولكس واگن، منصوب كرد تا مطمئن شود شعبه هاي مختلف شركت در كار يكديگر مداخله نكنند.

تلاش رنو براي ادغام با ولوو با شكست مواجه شد آن هم به دليل مقاومت سوئدي ها با نظرات دولت فرانسه، پژو و سيتروئن هم بيش از حد كوچك و ضعيف و محدود به اروپا شده بودند.اما حالا، بي ام و و مرسدس بازارهاي جهاني را در اختيار دارند، فولكس واگن هم قسمت اعظم مشكلاتش را حل كرده و در آمريكا و چين موفقيت هايي، به دست آورده است.

پژو از فولكس واگن هم بهتر عمل كرد و ديگر به فرانسه و بازار آن متكي نماند. رنو هم با كمك نيسان، تحولات شگرفي در زمينه كاري خود به وجود آورده است. به استثناي فيات، ساير فعالان صنعت خودروسازي اروپا عملكرد خوبي داشته اند، حتي تلاش دايملر نيز براي ادغام و اتحاد با كرايسلر نيز به ثمر رسيده و نشانه هايي مثبت داشته و تنها فيات همچنان با ضرر و زيان دست به گريبان است.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"