کد خبر: ۱۸۵۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۳ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۸۵

خبرخودرو:روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز ايران وجهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنهادر ذيل مي آيد.

*كيهان

«سنجيده نبود »عنوان سرمقاله امروز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه درآن آمده است:

روز دوشنبه آقاي دكتر احمدي نژاد با ارسال نامه اي خطاب به رئيس سازمان ورزش به ايشان دستور داد «بخشي از مرغوب ترين مكان هاي تماشاگران در مسابقات فوتبال ملي و مهم به طور ويژه به بانوان و خانواده ها اختصاص داده شود.»

اين تصميم بلافاصله با واكنش هاي فراوان و البته متفاوت روبرو شد و به سرعت از مرزها عبور كرد . نقطه اشتراك رسانه هاي خارجي در بازتاب اين خبر، ابراز تعجب آنان بود و تصميم اخير رئيس جمهور را با بينش و منش اصولگرايانه وي ناهمخوان ارزيابي مي كردند.

در داخل كشور نيز، روزنامه هاي وابسته به طيف مدعيان اصلاحات، با اختصاص عكس، تيترهاي درشت و درج سرمقاله، يادداشت و گزارش به استقبال از تصميم رئيس جمهور رفته و آن را ستودند.

افتخار اين ابتكار متعلق به آقاي سيدمحمد خاتمي، رئيس جمهور سابق است كه سمبل اصلاح طلبي و آزادي خواهي بود و خيلي جلوتر از آقاي احمدي نژاد تصميم گرفته بود درهاي استاديوم هاي ورزشي را به روي بانوان بگشايد و با مخالفت اصولگرايان روبرو شد ولي اكنون آقاي احمدي نژاد با استفاده از محبوبيت خود در ميان اصولگرايان، اجراي تصميم ناتمام و بر زمين مانده آقاي خاتمي را پي گرفته است.

برخي از روزنامه هاي مدعي اصلاحات نيز در پاسخ به اين سؤال كه چرا رئيس جمهور زمان و شرايط كنوني را براي اعلام تصميم خود انتخاب كرده است، به اعتراض هاي اخير عليه مفاسد اجتماعي و بدحجابي اشاره كرده و نوشتند، اين اعتراض ها به محبوبيت رئيس جمهور لطمه زده بود و احمدي نژاد براي حفظ محبوبيت خود، دست به اين اقدام زده است و پرسيدند؛ «آيا طرح تازه به نوعي در تعارض با شعارهاي دولتي كه به اصولگرايي مشهور است، نيست؟»

و اما، علي رغم استقبال طيف مدعي اصلاحات از تصميم اخير رئيس جمهور، اقدام وي در ميان اصولگرايان و مردم مؤمن و انقلابي كه انتخاب كنندگان اصلي ايشان بوده و بر حمايت خود اصرار داشته و دارند، نه فقط با استقبال روبرو نشد، بلكه اعتراض همراه با تعجب و ناباوري آنان را هم به دنبال داشت.

در اين باره اشاره به چند نكته ضروري است.

1- فقط نيم نگاهي به فضاي حاكم بر استاديوم هاي ورزشي در جريان برگزاري مسابقات فوتبال، به وضوح نشان مي دهد كه اين فضا نه تنها نامناسب و غيراخلاقي است بلكه در پاره اي از موارد، مشمئزكننده نيز هست .

رد و بدل فحش هاي ركيك، چه به هنگام برگزاري مسابقه و چه بعد از پايان آن، شكستن شيشه اتوبوس ها و مغازه ها، ايجاد مزاحمت براي رهگذران، تعرض به نواميس مردم و... ماجراي تلخ و تأسف آوري است كه تاكنون، تقريباً در تمامي مسابقات فوتبال اتفاق افتاده و كماكان جريان دارد.

آيا رياست محترم جمهوري از اين فضا باخبر نيست؟ به يقين پاسخ ايشان مثبت است. بنابراين، سؤال بعدي اين است كه چگونه با وجود اين فضاي ناسالم و به شدت آلوده و غيراخلاقي، حضور بانوان در اينگونه مسابقات را ضروري دانسته اند؟

البته آقاي احمدي نژاد در نامه خود خطاب به آقاي علي آبادي، رياست محترم سازمان ورزش تأكيد كرده اند: «ضرورت دارد با همكاري وزارت كشور و با برنامه ريزي صحيح و مقتضي شئون بانوان محترم، بخشي از مرغوب ترين مكان هاي تماشاگران... به بانوان و خانواده ها اختصاص يابد.» ولي بايد گفت؛ مگر تاكنون سالم سازي اين فضا وظيفه مسئولان ورزشي كشور و از جمله وزارت كشور و نيروي انتظامي نبوده است؟ و اگر بوده است- كه بوده است- آيا در انجام اين مأموريت موفقيتي داشته اند

2- علاوه بر رسانه هاي خارجي كه وانمود كرده اند حضور بانوان به عنوان تماشاچي در استاديوم هاي ورزشي با مباني ديني مخالفت دارد، برخي از مطبوعات وابسته به طيف مدعيان اصلاحات نيز در يادداشت ها و گزارش هاي خود به اين نكته اشاره كرده اند تا آنجا كه يكي از همين روزنامه ها در بخش پاياني سرمقاله خود بعد از تقدير فراوان از تصميم اخير آقاي احمدي نژاد، آورده است؛ «آيا طرح تازه، به نوعي در تعارض با شعارهاي دولتي كه به اصولگرايي مشهور است، نيست؟»

در اين باره گفتني است كه هيچ فقيهي، حضور بانوان با حفظ شئونات اسلامي در استاديوم هاي ورزشي و براي تماشاي مسابقات فوتبال را ممنوع اعلام نكرده است، بلكه شرايط كنوني و فضاي حاكم بر مسابقات فوتبال به اندازه اي ناسالم و آلوده است كه حضور بانوان در اين فضاي آلوده و مسموم، بي احترامي به مقام والا و گرانقدر زنان را در پي دارد، هرچند حضور در اين فضا، مادام كه پاك و سالم سازي نشده باشد، براي مردان نيز، پسنديده نيست، كه اين فقره، خود حديث مفصل ديگري است.

3- و بالاخره، انتظار مي رفت رياست محترم جمهوري در اتخاذ اين تصميم شتاب به خرج نمي دادند. بديهي است كه اصولگرايي، شجاعت، پاكباختگي و مردم دوستي ايشان بر هيچ كس پوشيده نيست و بسيارند كساني كه در جريان انتخابات در پي توهم پراكني هاي دروغين و بعضاً ناجوانمردانه عليه احمدي نژاد، به ايشان رأي ندادند ولي در فاصله اي كوتاه بعد از انتخاب ايشان، نه فقط بر رأي نداده خويش افسوس خوردند، بلكه از ژرفاي دل به حضور ايشان در رأس قوه مجريه كشورشان افتخار كرده و مي كنند و از اين روي يك تصميم شتاب زده و احياناً حساب نشده از جانب ايشان اگرچه كمترين گردي بر چهره محبوب وي نمي نشاند، ولي انتظار آن است كه جناب احمدي نژاد، در تصميم اخير تجديدنظر كنند تا اين دستور احياناً، زمينه اي براي سوء استفاده كساني نباشد كه حرمت زنان شريف اين مرز و بوم را پاس نمي دارند.

*شرق

روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود با عنوان «قرن قانون ، قرن حقوق» به قلم

سيدمصطفى تاج زاده آورده است:

تاريخ معاصر ايران كه با انقلاب مشروطه آغاز شد تاريخ بيدارى، تلاش، پيشرفت ها و ناكامى هاى ايرانيان است.

دستاورد بزرگ يكصد سال تلاش زن و مرد ايرانى تجربيات گرانبهايى است كه سرمايه اى بزرگ توشه راه ملت ايران براى دستيابى به حقوق و عزت خويش خواهد بود.اگر خواست تاريخى ايرانيان را در اين قرن نفى هر گونه خودكامگى، تحقير، تبعيض، فقر و عقب ماندگى بدانيم پرسشى كه در آستانه يكصدمين سالگرد پيروزى انقلاب مشروطه در برابر ما قرار دارد اين است تا چه اندازه شاهد حاكميت قانون و تحقق استقلال، آزادى، عدالت و پيشرفت بوده ايم؟ در اين زمينه اختلاف نظر فراوان است. به طور خلاصه سه پاسخ ديده مى شود. گروه اول همه چيز را سياه مى بيند و معتقد است با وجود ايثارها و فداكارى هاى يك قرنه ما در همان نقطه اول ايستاده ايم، اگر به قبل از مشروطه بازنگشته باشيم. دسته دوم به تحقق آرمان هاى مذكور معتقدند اگرچه به تعميق بخشيدن آنها مى انديشند. جمعى نيز به پيشرفت در زمينه هايى و درجا زدن در بخش هايى ديگر اعتقاد دارند.صرف نظر از پاسخ هاى متفاوت، آنچه مى تواند دستمايه بهروزى و رفاه و سعادت ملت ايران شود بازخوانى و استفاده از تجربيات غنى و گوناگون اين قرن بيدارى است كه اكنون مى تواند و بايد مورد مداقه و بحث عمومى و همه جانبه قرار گيرد.

سرنوشت و تاثير رفتار و گفتار احزاب سياسى كه با سازماندهى و استراتژى هاى سياسى گوناگون از مشى پارلمانتاريستى تا چريكى و مسلحانه، از خودمختارى تا دفاع از استقلال و تماميت ارضى كشور، در صحنه حاضر و بعضاً خارج شده اند و نيز تحولات درونى آنها در دسترس ما است.امروز بيش از گذشته مى توان به ارزيابى راهبرد توسعه اقتصادى، علمى و فنى بدون توجه به توسعه سياسى پرداخت و به اين پرسش پاسخ داد كه آيا «مدرنيته دموكراتيك» راه نجات ايران است يا «تجدد آمرانه»؟ كداميك به عدالت، رفاه ايرانيان و پيشرفت كشور منجر مى شود و ثبات پايدار ميهن را تضمين مى كند.اكنون ارزيابى فضاهاى باز و بسته مطبوعات در يك قرن گذشته ميسر است و مى توان به اين موضوع پرداخت كه نهادهاى مدنى جديد در چه شرايطى تاسيس يا تقويت شده اند و شور و نشاط و اميد و در نتيجه كاهش فساد و تحقير و تبعيض در كدام دوره ها و به چه دلايلى افزايش يا كاهش يافته است.

يكصدمين سالگرد انقلاب مشروطه فرصتى فراهم كرد تا به پيشنهاد جبهه مشاركت و روزنامه شرق و با همكارى جمعى از اصلاح طلبان همايشى برگزار شود تا در آن «تجربيات يكصد ساله و چشم انداز آينده» از زوايا و ديدگاه هاى گوناگون مورد بحث و بررسى قرار گيرد تا علل دستاوردها و ناكامى هاى ايرانيان در قرن بيدارى و تلاششان بهتر روشن شود.گفتمان غالب سياسى قرن گذشته «حاكميت قانون» بود كه خوشبختانه امروز همه، دست كم در ظاهر آن را پذيرفته اند. اميدوارم قرن آينده، «قرن حقوق» باشد و جاى «سكوت و فرياد» را «گفت وگو» بگيرد تا ايران براى همه ايرانيان شود و حفظ استقلال و يكپارچگى سرزمينى و ملى و نيز تحقق آزادى و عدالت و پيشرفت ثمره آن باشد.

*رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «سكان ماليه عمومي در دست كيست؟» به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است :آقاي محمد كردبچه مدير كل محترم دفتر اقتصاد كلان سازمان مديريت و برنامه ريزي در گفتگو با فارس گفت: بازپرداخت بدهي هاي دولت به بانكها در سال 85 در بند «ج» ماده واحده قانون بودجه پيش بيني شده است. اين بند مربوط به درآمدهاي مشكوك الوصول است.

در خصوص نظر ارائه شده وي چند نكته از باب تقديم مي شود: 1-درآمدهاي مشكوك الوصول چيست؟ در ترمينولوژي مالي و محاسباتي و در كليه متون حسابداري چنين واژه اي وجود ندارد. آنچه در باب مطرح است مطالبات مشكوك الوصول است.

2-سقف هر بودجه اي بر دو ستون درآمد و هزينه استوار است. درآمدي كه مشكوك الوصول است و وصول آن در هاله ابهام قرار دارد ستوني بي استقامت است. كدام عقل سليم حكم مي كند سقفي بر ستوني مشكوك و بي استقامت استوار شود؟ مسئولين تدوين و تنظيم منابع مشكوك تأمين اعتبار در لوايح بودجه دولت كيست؟

آقاي كردبچه اين مبلغ را مشكوك الوصول اعلام مي كند. اگر بد «ج»ماده واحده قانون بودجه حكم قانون را دارد چرا ضمانت اجرايي ندارد؟ چرا حكمي را كه قابل اجرا نيست در قانون مي آورند. اگر دارد چرا مشكوك الوصول اعلام مي شود.

3- اصلا اصل بدهي دولت به بانكها چقدر است؟ كجا اين بدهي تقويم شده است؟ چه كسي بر تسجيل چنين تقويمي مهم تأييد زده است؟ سالهاست در تبصره هاي بودجه چوب حراج بر داراييها و ذخاير و اندوخته هاي سرمايه اي شركت هاي دولتي زده ايم تا بدهي دولت را تسويه كنيم. آن سوي اين تساوي با چه عدد و رقمي مواجه هستيم كه ساز و كارهاي تبصره اي مربوط به واگذاري شركت هاي دولتي در طول دو برنامه جوابگوي آن نيست؟

*دنياي اقتصاد

«نقدينگي و پيچيدگي هاي آن »عنوان سرمقاله امروز دنياي اقتصاد به قلم دكتر محمدمهدي به كيش است كه در آن آورده است :به ياد دارم روزي يكي از وزراي دولت آقاي هاشمي رفسناني به من گفت كه مي خواهيم از يك اقتصاددان دعوت كنيم كه چند ساعتي در جلسه هيأت دولت تدريس اقتصاد كند، زيرا اكثر وزرا با مفاهيم ساده و اوليه اقتصادي آشنا نيستند ولي در تصميمات بسيار مهمي دخيلند.

تصميمات اقتصادي در كشور ما هنوز اين چنين شرايطي دارد. اكثر وزرا يا معاونين آنها كه در مراحل تصميم گيري اقتصادي مي نشستند نه اقتصاددان هستند نه قبلا در بوروكراسي رمز و راز تصميم گيري را به درستي آموخته اند و نه بنگاهداري كرده اند.

در چنين شرايطي طبيعي است كه تصميمات بعضا به طرفي مي رود كه عقل و تجربه اقتصادي اقتضا نمي كند. در يكي دو دهه گذشته تصميمات دولتها گه گاه اينچنين بوده و اظهارنظر متخصين اقتصادي راه به جايي نبرده است.

در مورد نقدينگي و مسائل مربوط به آن اين روزها صحبت هايي شنيده مي شود كه مصداق تدريس اقتصاد در هيأت دولت را به ذهن متبادر مي كند. نقدينگي مجموع پول نقد در دست اشخاص و وجوه موجود در سپرده هاي بانكها (بدون سپرده هاي دولتي براي وزاتخانه ها) است كه تقاضاي موثر در جامعه را ايجاد مي كند يعني جمع قدرت خريد كه در مقابل آن كالا و خدمات قرار مي گيرد كه مورد تقاضاي مردم واقع مي شود. حال اگر سالي 30درصد نقدينگي زياد شود يعني قدرت خريد جامعه 30درصد نقدينگي زياد شود يعني قدرت خريد جامعه 30 درصد افزايش يابد حجم كالا و خدمات باد 30درصد افزيش يابد تا تعادل برقرار شود.

سنگيني كفه نقدينگي قطعا موجب تورم در دوره بعدي مي شود مگر آنكه اضافه حجم نقدينگي در محلي در اقتصاد مخفي شود يا خنثي گردد. اگر مخفي شود كه خطر ظهور آن وجود دارد و بايد از آن ترسيد و اگر خنثي شود بايد يا از طريق بانك مركزي باشد و يا افزايش عرضه كالا از مبادي غيررسمي انجام گيرد. اين امر مي تواند مقداري از فشار تورمي را خنثي نمايد. نمي دانم چرا اين مفهوم به ظاهر ساده اينقدر در اقتصاد ما پيچيده شده است.

*اعتماد

روزنامه اعتماد در سرمقاله خود با عنوان «شايد تكذيب راحت باشد..!» به قلم محمد چراغي آورده است :آقاي محمود احمدي نژاد در دومين مصاحبه مطبوعاتي خود پس از تصدي رياست جمهوري علاوه بر اشاره به موضوعات مختلف مسئله مهمي را مطرح ساختند كه احتمالا در آينده پر بحث و جدل و بازتاب خواهد بود ولي در اين مصاحبه اعلام كرد : آوردن پول نفت بر سفره هاي مردم شعار من نبود»، اگرچه انتساب مفهوم اين شعار به دولت جديد از سوي عوام و خواص و مخالف و موافق به قدري متواتر بود كه همگان آن را جزو بديهيات فرض مي كردند ولي نزديك ترين نمونه و شاهد اين معنا مصاحبه معاون اجرايي ايشان آقاي علي سعيدلو است كه در همان روز در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه آيا پول نفت را بر سر سفره مردم مي بريد؟

پاسخ مي دهد:«قطعا اين كار انجام خواهد شد، چون اين شعار رئيس جمهور محبوب و كارآمد و همچنين خواست ملت است». به هر حال در همه جاي جهان و خصوصا درك شورهاي دموكراتيك بر اساس شعارها و برنامه هاي نامرد انتخاباتي به شخص يا جرياني رأي اعتماد مي دهند و در واقع اين شعارها و برنامه ها ميثاق و عهدنامه اي مي شود ميان شهروندان و انتخاب شدگان تا در مدت معين بر اساس آن كار شود و انتظارات رأي دهندگان برآورده گردد.

...اگر رسيدگي مستقيم تر به وضع معيشتي مردم يكي از استراتژي هاي اقتصادي دولت نيست پس جاي آن را كدام برنامه و شعار ديگر پرخواهد كرد؟ و از طرف ديگر اكثر مردم در اين انتخابات صراحتا همين شعار را از زبان آقاي احمدي نژاد شنيده اند عليرغم بحث هاي تئوريك و نظري پيرامون اين معنا در عمل هم شاهد بوده ايم كه سعي دولت خصوصا در سفرهاي استاني در چارچوب همين استراتژي قابل تعريف بود كه گشايش هايي در زندگي اقتصادي روزمره مردم خصوصا اقشار محروم تر ايجاد گردد.

به نظر مي رسد كه با اعلام ديروز رياست محترم جمهور در خصوص يكي از اصلي ترين برنامه ها و شعارهاي دولت ابهاماتي به وجود آمده و خواهد آمد كه شايسته است براي مردم اميدوار و در حال انتظار توضيح و تبيين لازم صورت گيرد.

شايد تكذيب خيلي راحت باشد اما با شعارها و وعده هاي ثبت شده چه كار خواهيم كرد؟

* جام جم

روزنامه جام جم در سرمقاله امروز خود با عنوان «نقد شيرين» به قلم محمد مهاجري آورده است: احمدي نژاد در هشتمين ماه از عمر دولت، در قواره رئيس جمهور كشوري نمايان شده است كه دستيابي به پله هاي بلند توانمندي هسته آي، آن را در زمره افتخارآميز ترين كشورهاي جهان سوم قرار داده است. لحن قاطع احمدي نژاد، بويژه در برابر گردنكشي دولتهاي آمريكايي و اروپايي، حكايت از آن دارد كه او علاوه بر آنكه مستظهر به قابليت هاي علمي و فني فرزندان ميهن خود است، حمايت ميليون ها ايراني را به همراه دارد.

بازتاب سخنان احمدي نژاد از رسانه هاي غربي، گرچه با پرسشها و غرض ورزي هاي متعدد همراه بود، اما بيشتر راديو تلويزيونهاي بزرگ نتوانستند اعتماد به نقش رئيس جمهور ايران را انكار كنند.

ويژگي ديگر مصاحبه مطبوعاتي احمدي نژاد، حوصله فراوان او در پاسخ دادن به پرسشها بود. اگر او ناچار نمي شد براي استقبال از ميهمان خارجي خود عمرالبشير، رئيس جمهور سودان، سالن كنفرانس را ترك كند، دهها پرسش ديگر خبرنگاران نيز بي پاسخ نمي ماند.

با اين همه نمي توان اين انتقاد را از همكاران خبرنگار دريغ كرد كه بعضي از پرسشها پختگي كافي و لازم را نداشت و به عبارت بهتر، در شان مصاحبه با رئيس جمهور نبود.

رئيس جمهور در برابر اين پرسش كه «نظرش را درباره نقد دولت در مطبوعات بيان كند»، اظهار كرد: ما در روزنامه ها جز نقد نمي بينيم و بعضي مطالب از مرز نقد هم گذشته است روزنامه ها اكثرا حزبي اند. اما دولت حزبي نيست.

آقاي رئيس جمهور سپس با كنايه اي مليح و معني دار به خبرنگار جام جم گفت: روزنامه جام جم هر چه مي خواهد از دولت نقد كند. برابر اظهارات آقاي احمدي نژاد، لابد روزنامه هاي حزبي چون نقدشان از منظر حزبي است، مفيد به حال دولت نيست حال آن كه مطبوعات حتي اگر حزبي باشند، كاركرد اصلي شان نقد حاكميت است.

...در هر حال، طعنه شيرين آقاي احمدي نژاد براي جام جمي ها به اندازه نقدهاي عملكرد دولت ايشان شيرين است.

*ايران

روزنامه ايران در سرمقال امروز خود با عنوان «حيثيت آژانس _ بي اعتمادي به آمريكا» آورده است: دومين مصاحبه عمومي محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري پس از انتخاب به اين سمت كه روز دوشنبه صورت گرفت، در برگيرنده نكات و محورهاي بسياري در ارتباط با سياست و تدابير دولت نهم براي اداره امور كشور در دو بعد داخلي و خارجي بود. از ميان اين محورها، دو محور به اعتبار حساسيت ها و توجه افكار عمومي در داخل و خارج از كشور نسبت به آنها، شايد بيشتر مورد توجه قرار گرفت. محور اول بحث رئيس جمهوري «سياست قطعي ايران در مورد غني سازي اورانيوم براي مصارف و كاربردهاي صلح آميز» بود و نكته دوم، عدم تمايل ايران به گفت و گو با آمريكا از جمله در مورد عراق، به اعتبار «تشكيل دولت اين كشور» و نيز «بي اعتمادي به آمريكا به واسطه ادامه سياست هاي استكباري» دولت اين كشور بود.

در محور نخست، سخن ايران اين است كه «اين كشور بهره مندي از چرخه فناوري صلح آميز هسته اي را حق قانوني و مسلم خود مي داند و اين حق، بر اساس پيمان ها و پادمان هاي ناظر به رسميت شناخته شده است و لذا به هيچ روي نمي توان آن را سلب كرد.

... آژانس در گزارش هاي خود هيچ وقت از انحراف برنامه هاي هسته اي ايران از پيمان ان. پي . تي صحبت نكرده و ايران نيز حتي زماني كه شديدا تحت فشار سياسي به تعبير احمدي نژاد «دو، سه قدرت» بوده، از ادامه همكاري هاي خود با آژانس سخن گفته است. با اين همه، آژانس در شكننده ترين فشارهاي سياسي به آن در طول سالهاي اخير، حيثيت و اعتبار فني و حقوقي خود را شايد ناخواسته در گروي زياده خواهي و سوءاستفاده برخي قدرت هاي جهاني قرار داده است.

آنچه مي تواند اعتبار آژانس را به آن باز گرداند به محتواي گزارشي كاملا گره خورده كه مديركل آژانس بايد از برنامه هاي هسته اي ايران در روزهاي آينده به شوراي امنيت بدهد، ايران با عضويت در آژانس بين المللي انرژي هسته اي و پذيرش پيمان منع توليد و تكثير و اشاعه سلاح هاي هسته اي و تن دادن به شرايط اين عضويت و پيامدهاي آن، اين انتظار را نيز داشته است كه بتواند از مزاياي پيش بيني شده در پيمان كه كم نيز نيستند و از جمله برخورداري از چرخه فناوري هسهت اي براي اهداف صلح آميز برخوردار باشد.

محور دوم، گفت و گو با آمريكا، ايران دلايل بسياري دارد كه بگويد «به آمريكا اعتماد نداريم.» نخستين نكته و شايد اصلي ترين دليلي كه به اين بي اعتمادي انجاميده و موجب آن شده تا ديوار بلند بي اعتمادي همچنان بين دو كشور و روابط آنها وجود داشته باشد، روحيه حاكم بر كاخ سفيد و اين گمان مي باشد كه «آمريكا مالك و صاحب همه جهان است.» آمريكا در حالي كه براي خروج از باتلاق عراق به ظاهر دست به سوي ايران دراز مي كرد، در واقع با دخالت هاي روزافزون و علني، عملا بزرگترين و اصلي ترين مانع در سر راه تشكيل يك دولت قوي و فراگير در عراق بود و از هيچ نوع سنگ اندازي در اين مسير خودداري نكرد و هنوز هم به اين شيطنت ادامه مي دهد.

... واشنگتن نمي تواند در حالي كه هر روز از جنگ عليه ايران سخن مي گويد، اموال و دارايي هاي اين كشور را بلوكه كرده، براي ساقط كردن جمهوري اسلامي ايران رسما بودجه اختصاص مي دهد، تروريست ها را براي اخلال در امنيت ايران و منطقه و بكارگيري آنها در عمليات تروريستي مورنظر خود، در پناه گرفته است و با برخوردهاي گزينشي بسياري از اصول مسلم حقوق بين الملل و موردعلاق و احترم ملت ها را به چالش مي گيرد و اماها و بايدهاي ديگر، انتظار داشته باشد كه ديوار بي اعتمادي موجود بين واشنگتن و تهران فرو ريزد.

*سياست روز

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «بدحجابي و مد ايراني» به قلم محمدمهدي شير محمدي آورده است: (يكم) طرح يك مسئله اين روزها مسئله حجاب و نحوه برخورد با پديده بدحجابي و مدزدگي در پوشش جوانان مسئله اي اجتماعي و سياسي شده است.

با اينكه همه اذعان دارند بايد اين مسئله فارغ از سياست زدگي و كشمكش هاي بي سرانجام سياسي مورد توجه قرار گيرد اما خروج از اين مسئله نيز نمي تواند به آساني صورت گيرد چه آنكه مسئله حجاب در ايران معاصر از اساس با يك توطئه سياسي پديد آمد.

(دوم) مد از كجا پيدا شد

نوع پوششي كه امروز مد ناميده مي شود همراه با تعميق مدرنيته و تجدد گرايي در متن جامعه ايراني، رايج شد.

هنگامي كه رضاخان با قلدري و با پشتيباني عوامل استعمار در ايران يك «دولت شبه مدرن» بنا كرد. از سوي يك محفل روشنفكري هشت نفره كه اتاق فكري رژيم رضاخاني را تشكيل مي داد مامور شد تا با «سنت زدايي» تجدد گرايي را از طبقات اشراف به طبقات زيرين جامعه تحميل كند.

زينت جهانشاه، دختر سرهنگ، حبيب الله فرود بود صاحب اولين كانون مدسازي در ايران بود.

وي در سال 1321 هـ . ش نخستين كارگاه و نمايشگاه لباس مد و فرنگي را در ايران داير كرد. اين كارگاه اندك مدتي بعد به بزرگ ترين و مشهورترين كارگاه و نمايشگاه لباس مد براي زنان دربار و اشراف تبديل شد.

(سوم) ضرورت پاسخگويي به نوخواهي

مد در لغت به معني سليقه تازه و روش جديد است اما در اصطلاح به تغيير سليقه ناگهاني گروهي از افراد گفته مي شود كه منجر به گرايش به انجام رفتاري خاص يا مصرف كالاي به خصوصي يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي مي شود.

وقتي خواص و روشنفكران جامعه در جست و جوي امر نو و بديع هستند توقع نابه جايي است كه از جوان بخواهيم تمناي امر نو را نداشته باشند.

(چهارم) حسرت و عفت

اما اكنون با پديده اي در جامعه مواجه هستيم كه از ظواهر برخي جوانان جامعه ما صورتي ناپسند و نامطلوب ايجاد كرده است.

اين امر ناشي از «عدم پاسخگويي» نهادهاي متولي فرهنگ عمومي به نوخواهي و نوجويي جوانان از يك سو و «پاسخگويي» مثبت مراكز و نهادهاي ديگر به اين نياز فطري است.

مدسازي و مدآفريني براي پوشش و آرايش ظاهر بايد ضمن زيبايي واجد نيازها و مطلوبيت هاي جامعه ايراني باشد و با فرهنگ اسلامي و حفظ شئون حجاب اسلامي سازگار باشد.

يادمان نرود كه نوع پوشش افراد يك جامعه مهمترين شاخص فرهنگي آن جامعه است و اگر براي عرضه لباس زيبا، فاخر و در عين ها بهنجار اقدام نكنيم ديگران براي نسل هاي بعدي ما چنين خواهند كرد.

*اعتماد ملي

روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان «اقتصاد، چالش همفكران» آورده است: مشكلات اقتصادي ايران روشن است، مي توان فهرست بلند بالايي از اين مشكلات ارائه كرد فهرستي كه حل و رفع آنها در هر انتخاباتي به عنوان برنامه انتخاباتي كانديداها، گروه ها و احزاب منتشر مي شود. براي مشكلات شناخته شده اقتصاد ايران، راهكارهاي شناخته شده تري وجود دارد كه سالهاست براساس تئوري هاي اقتصاد فارغ از هر گرايشي يا تفكري تجويز مي شود، به طور مثال در هيچ مكتب فكري اقتصادي، تزريق پول به اقتصادي كه توان جذب آن نقدينگي را ندارد و نمي تواند توليد را افزايش دهد، توصيه نمي شود. در چنين اقتصادي تزريق پول به اقتصاد به مثابه دميدان در بادكنكي است كه هر آن از زور تورم مي تركد. اينكه دولت نهم و تصميم گيران كلان اقتصادي اين دولت همچون تمام شركت كنندگان در انتخابات در برهه انتخاب شدن فهرست مشكلات اقتصاد را منتشر كرده و برنامه و شعارهاي خود را حول حذف و رفع اين معضلات سامان دادند، همان رويه آشناي تمام سالهاي قبل بود.

اگر دولت و متوليان اقتصاد دولت نهم، منتقدان خود را به داشتن اغراض و اميال سياسي متهم مي كردند و به راحتي گوش و چشم به انتقاد آنان مي بستند، امروز سياست ها و راهكارهاي اتخاذ شده دولتمردان نهم در حوزه اقتصاد چنان است كه دوستان ديروز و همفكران امروز نيز ادامه اين سياست ها را بر نمي تابند. شايد گلايه و انتقاد جدي اقتصادانان اصولگرا كه وجه علمي خود را در مقابله با وجه سياسي و گروهي خود ديده اند، بر دولتمردان نهم خوشتر ا زنقد ديگران باشد و دولت راه رفته را در جهت اصلاح بازگشته يا تصحيح كند. خوشبختانه يا متاسفانه اقتصاد شاخص ها و نماگري هاي بي رحمي دارد كه به عتاب و دستور سياستمداران سرخم نمي كند و براي بلند مدت توان پنهان كردن آنها نيست.

*آفرينش

روزنامه آفرينش در سرمقاله امروز با عنوان "ميوه ديپلماسي فعال " آورده است:

ابراهيم جعفري هرگز گزينه مطلوب امريكا يي ها براي نخست وزيري عراق نبود و اين درحالي است كه تهران، تمايل بسياري داشت كه جعفري اولين نخست وزير دولت دايمي عراق پس از سقوط صدام باشد .

بر اين اساس بود كه درماه هاي اخير يك جدال تمام عيار از ديپلماتيك بين ايران و امريكا در عراق شكل گرفت . در اين منازعه سياسي ، امريكا در صدد گماردن مهره خودراس دستگاه اجرايي عراق بوده و ايران بر آن بود كه گزينه مورد توافق اكثريت عراقي ها را در پست نخست وزير اين كشور ببيند.

اين رقابت بزرگ تا بدانجا پيش رفت كه ابراهيم جعفري با ارسال پيامي خطاب به مردم عراق ، آمادگي خود را براي انصراف از نخست وزيري عراق اعلام كرد و درآنجا بود كه اين گمان غلبه يافت كه در نزاع ديپلماتيك ايران و امريكا ، طرف بازنده ايران بوده است اما اين تحليل دولت مستعجل بود چه آنكه بلافاصله پس ازكناره گيري جعفري، معاون او، جواد مالكي ، ازسوي اكثريت شيعيان ، كردها و سني ها براي احراز پست نخست وزيري عراق، موردتوافق قرار گرفت.

مالكي نيز همانند جعفري چهره اصولگرا است كه مدتها براي سرنگوني صدام مبارزه كرده بود و روابط نزديكي هم با ايران دارد.

در پروژه ناكام گذاردن اصولگرايان عراق، البته امريكا و انگليس تنها نبودند بلكه بقاياي بعثي ها از يك سور و لابي ضدشيعي برخي كشورهاي عربي نيز از سوي ديگر در تلاش بودند تا سياست ايران در عراق را مهار كنند ولي "ديپلماسي فعال " كه دردستور كار وزارت خارجه كشورمان قرار دارد بي هيچ هياهويي توانست از روش هاي ديپلماتيك و كاملا مسالمت آميز و قانونمند براي پيشبرد منافع ملي كشورمان درعراق بهره گيرد و به نحوي ظريف، منافع دو ملت ايران وعراق را در اين ماجرا همراستا و همداستان كند از اين رو بايد اين پيروزي ديپلماتيك را به دست اندركاران سياست خارجي كشور تبريك گفت و آنان را به استمرار سياست ديپلماسي فعال ترغيب كرد.

جمهوري اسلامي

«صريح با رئيس جمهور» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن آمده است:

هشت ماه بعد از استقرار دولت جديد , هنگامي كه عده اي از متدين ترين مردم تهران در اعتراض به اوجگيري ابتذال در پوشش زنان و دختران بي بند و بار , بازاريابي و روابط نامشروع آشكار آنان با مردان , تبديل شدن خيابان هاي تهران به جولانگاه عناصر فاسد , تسخير شدن پارك ها و كوه ها و اماكن عمومي توسط زنان و مردان بي مبالات و تنگ شدن عرصه بر خانواده هاي متدين , اقدام به تظاهرات كردند و در پي آن وزير دادگستري وعده برخورد قانوني داد و نيروي انتظامي نيز اعلام كرد با افراد خاطي برخورد خواهد كرد , آقاي دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور , در يك موضعگيري شگفت انگيز سخناني گفتند كه همه تصورات مربوط به اصولگرائي وعده داده شده و تبليغ شده در اين هشت ماه و در ايام تبليغات انتخاباتي زير سئوال و يكبار ديگر مبارزه با ابتذال به محاق رفت .

مي توان با توسل به توجيهات و تاويلات , اين سخنان را ناديده گرفت و از كنار اين واقعه عبور كرد , ولي عمل به حديث شريف « صديقك من صدقك لامن صدقك » دوست تو آنست كه صادقانه با تو سخن بگويد نه آنكه هر چه را كه تو گفتي تصديق كند , ايجاب مي كند به آقاي رئيس جمهور بگوئيم متاسفانه سخنان شما در اين زمينه مخلوطي از مطالب درست و نادرست بود. به نظر مي رسد اگر با اين عجله وارد اين مبحث نمي شديد و با اندكي تامل و مشورت و همه جانبه نگري به موضعگيري ـ اگر لازم بود ـ مي پرداختيد , بهتر بود. كما اينكه يك روز بعد از اين سخنان , دستوري از شما خطاب به رئيس سازمان تربيت بدني منتشر شد كه مربوط به فراهم ساختن زمينه حضور زنان در ورزشگاه ها براي تماشاي مسابقات ورزشي مردان است كه آنهم متاسفانه دچار همين مشكل است .

اينكه گفته ايد حجاب اسلامي انتخاب تاريخي زنان ايراني است , سخن كاملا درستي است .

اينكه گفته ايد ترويج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه ما نيازي به برخوردهاي آمرانه ندارد , كاملا درست است .

اينكه گفته ايد زنان ايراني همواره در صحنه هاي مختلف تاريخي و بخصوص انقلاب اسلامي پيشتاز بوده اند و امروز نيز بار اصلي و ترويج فرهنگ اسلامي و عفاف بر عهده مادران مومن و برومند ايراني است كه هزاران هزار انسان عالم , مومن , فداكار و ارزشمند را در دامان خود پرورانده و تربيت كرده اند , واقعيتي انكارناپذير است .

اينكه گفته ايد مسائل فرهنگي يك شبه حل نمي شود و نبايد بر اساس جوسازي ها و جنجال ها دستگاه هاي فرهنگي و انتظامي دچار انفعال شوند و در فضائي گرفتار شوند كه مشخص نيست مديريت آن بر عهده كيست و تنها برخي فرصت طلب ها از آن بهره مي برند , اينهم في نفسه سخن درستي است هر چند در مصاديق آن بحث هائي وجود دارد.

تاكيد شما بر اينكه دستگاه هاي حكومتي و اجرائي بايد زمينه ها و بستر لازم , از جمله امكان عرضه لباسهاي متناسب با فرهنگ , دين , اخلاق و عرف جامعه و در عين حال تامين كننده ذائقه نوگرايي و تنوع خواهي جوانان را فراهم كنند بطوريكه افراد به راحتي قدرت انتخاب لباسهاي مناسب شان زن و مرد مسلمان را داشته باشند , سخن كاملا درستي است .

افسوس كه اين سخنان صحيح و بديهي , با نتيجه گيري هائي همراه شده كه متاسفانه نادرست و غيركارشناسانه است و شايد در پاره اي موارد محصول عدم اطلاع يا بدبيني باشد.

واقعيت اينست كه جامعه اسلامي ومتدين ايران در اثر اوجگيري ابتدال و فراواني گناهان آشكار و فراهم بودن زمينه هاي منكرات , متاسفانه دست به گريبان مشكلات اخلاقي فراواني است كه بسياري از خانواده ها را دچار فروپاشي كرده است . آقاي رئيس جمهور! جواناني را مي شناسيم كه به بركت انقلاب اسلامي و در اثر تربيت خانواده هاي مذهبي , همچون سلمان فارسي وارد جامعه شدند ولي هنگامي كه خانواده هايشان آنها را از همين جامعه تحويل گرفتند بدتر از مايكل جكسون بودند. قطعا بيان اين واقعيت تلخ بهيچوجه به معني ناديده گرفتن خيل جوانان پاك و مخلص و فداكار جامعه نيست ولي نگراني اينست كه وضعيت غير قابل تحمل موجود همچون خوره به جان اين پاكان افتاده و آنها را نيز در معرض قرار داده است و مگر از دست رفتن حتي يك جوان پاك در اثر اين بي بند و باري ها و ابتذال , خسران كمي است !

قطعا اگر اعلام مي كرديد چه كساني توصيه به برخورد فيزيكي يا ديوار كشيدن در خيابانها كرده اند , بسيار بجا بود. نسبت دادن چنين مطالب ضربه زننده اي به كساني كه فقط خواستار برخورد قانوني با افراد متخلف هستند , از آقاي رئيس جمهور دور از انتظار است . كساني كه در تظاهرات ضد بي بندوباري و ابتذال شركت كرده بودند , از اقشار تحصيل كرده جامعه بودند كه در ميان آنها بسياري از اساتيد دانشگاه ها نيز حضور داشتند , درست مثل خود شما آقاي رئيس جمهور كه قبل از رسيدن به اين مقام در همين قبيل اجتماعات حضور داشتيد و با شور و احساسات بالائي همين خواسته ها را دنبال مي كرديد.

شايد آن زمان به شما و كساني كه در آن تجمعات شركت مي كردند نيز نسبت هائي از قبيل ورود به دعواهاي گروهي و برخوردهاي حساب نشده مي دادند , ولي واقعيت اينست كه اين اعتراضات برخاسته از دين خواهي و نگراني براي آينده اين جامعه است , آينده اي كه توسط عده اي عناصر فاسد در حال تهديد شدن است . اين همان تهديدي است كه در بيان رهبر معظم انقلاب سالهاست با عناويني از قبيل « تهاجم فرهنگي » و « شبيخون فرهنگي » و با ابراز نگراني شديد مطرح شده و همواره به مسئولان تاكيد گرديده از اين خطر غفلت نكنند و از كنار آن بي تفاوت نگذرند.

گفته ايد : « در عين حال بايد با دقت , ظرافت و خيرخواهي و دوستي , كساني را كه قصد ناديده گرفتن هنجارهاي جامعه را دارند برحذرداشت , زيرا ما با انسانهاي داراي شخصيت و كرامت مواجهيم كه در عمق وجود خود دين مدار هستند » . در اينكه قانون بايد با ظرافت و خيرخواهي و دوستي اجرا شود ترديدي نيست , لكن شخصيت و كرامت متعلق به انسان هائي است كه به احكام الهي , قوانين جامعه و اخلاق عمومي احترام مي گذارند و افرادي كه همه اينها را ناديده مي گيرند و به همه چيز و همه كس دهن كجي مي كنند , قطعا نه شخصيت دارند و نه كرامت . دين مداري را نيز بايد از رفتارها شناخت . هر چند فطرت اولي همه مردم , خداجوئي و دين مداري است , لكن هنگامي كه غبارها و زنگارهاي متراكم آلودگي ها اين فطرت را پوشانده باشد و كار به گستاخي كشيده شود , راهي جز اعمال قانون وجود ندارد , البته همه اينها مربوط به شرايطي است كه دستهاي خارجي درصدد تحقق اهداف بالاتري از طريق اين افراد نباشند كه شواهد روشن نشان مي دهند نبايد به ظواهر اكتفا كرد و بايد عمق اين جريان حساب شده را نيز در نظر گرفت و با تعمق بيشتر به مصاف آن رفت .

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"