کد خبر: ۲۳۶۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۱۹ آبان ۱۳۹۲
فارس:ششم ماه محرم بنا به روایاتی سالروز شهادت حضرت یحیی(ع) است، پیامبری که شباهت‌هایی به «امام‌حسین(ع)» دارد که در این گزارش به برخی از این شباهت‌ها می‌پردازیم.

هر دو بزرگوار قبلاً همنامی نداشته‌اند.

در آیه 7 سوره مبارکه «مریم» تولد یحیی به زکریا بشارت داده شده است: «یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا»؛ اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى‏دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده‏ایم.

درباره امام حسین (ع) در حدیث آمده است که جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و عرض کرد: «إنَّ الله یَقرِءُ علیکَ السلامَ وَ یُبَشِّرکَ بِمَولودٍ یولَدُ من فاطمَةَ تقتُلُهُ أُمتُکَ من بَعدِک»؛ همانا خداوند به تو سلام می‌رساند و به مولودی که از حضرت فاطمه (س) به دنیا می‌آید بشارت می‌دهد و بعد از تو گروهی از پیروانت او را به شهادت می‌رسانند.

در المیزان جلد 14 صفحه 26 آمده است که هر دوی آنها پیش از خود همنامی نداشته‌اند، سر مبارک هر دو به خاطر دفاع از دین الهی از تن جدا شد، قاتلان آن دو بزرگوار حرام‌زاده بودند و پس از کشته شدن آنها آسمان تا 40 روز در هنگام طلوع و غروب سرخ بوده است.

صورت هر دو بزرگوار می‌درخشید.

درباره حضرت یحیی آمده است: کان البیت یضییءُ بنورهِ (بحار الانوار)؛ نور جمالش خانه را روشن می‌ساخت.

درباره امام حسین (ع) راوی می‌گوید: لقَد شَغَلَنی نورُ وَجهه وَ جَمالُ هیبَتهِ عَنِ الفکرةِ فی قتلِه (بحار الأنوار)؛ نور جمال و هیبت صورتش مرا از اندیشه قتلش باز داشت.

 
هر دو بزرگوار سر بریده شدند.

سر حضرت یحیی(ع) را برای زنا زاده‌ای از بنی‌اسرائیل هدیه بردند و سر حضرت سید‌الشهدا(ع) را برای ابن‌زیاد و یزید.

امام سجاد(ع) در این باره می‌فرماید: ما همراه امام حسین‌(ع) به سوی کربلا بیرون آمدیم، امام، در هر مکانی وارد می‌شدند و یا از آن کوچ می‌کردند، یادی از حضرت یحیی(ع) و قتل او می‌نمودند و می‌فرمودند: «در بی‌ارزشی دنیا نزد خدا همین بس که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه به سوی فرد بی‌عفتی از بی‌عفت‌های بنی‌اسرائیل بردند.»

*** نحوه شهادت جانسوز حضرت یحیی:

در بیت‌المقدس پادشاهی هوسباز به نام «هیرودیس» (یا هردوش) بود، که از طرف قیاصرهروم در آن جا فرمانروایی می‎کرد، برادرش بهنام دختری به نام «هیرودیا» داشت. پس از آن کهفیلبوس از دنیا رفت، هیرودیس با همسر برادرش ازدواج کرد.

هیرودیس شاه هوسباز، عاشق دختر هیرودیا دختر زیبای برادرش شد، به طوری که زیبایی هیرودیا او را در گرو عشق آتشین خود قرار داده بود، از این رو تصمیم گرفت با او که برادر زاده، و دختر همسرش بود، ازدواج کند. این خبر به پیامبر خدا حضرت یحیی(ع)رسید، آن حضرت با صراحت اعلام کرد که این ازدواج برخلاف دستورات تورات است وحرام می‎باشد.

سر و صدای این فتوا در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر (هیرودیا) رسید، او کینه یحیی(ع)را به دل گرفت، چرا که او را بزرگترین مانع بر سر راه هوسهای خود می‎دانست و تصمیم گرفت در یک فرصت مناسبی از او انتقام بگیرد.

ارتباط نامشروع هیرودیا با عمویش هیرودیس بیشتر شد، و زیبایی او شاه هوسران را شیفته‎اش کرد به طوری که هیرود یا آن چنان در شاه نفوذ کرد، که شاه به او گفت: «هر آرزویی داری از من بخواه که قطعاً انجام خواهد یافت.»

هیرودیا گفت: من هیچ چیز جز سر بریده یحیی(ع)را نمی‎خواهم، زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته و همه مردم را به عیب جویی ما مشغول نموده است.

در سالروز جشن تولد هیرودیس پادشاه فلسطین طبق پاره‎ای از روایات،یحیی بن زکریا(ع)در محراب عبادت درمسجد بیت المقدس به سر می‎برد، مأموران جلاد سراغ او آمدند و او را دستگیر کرده و به مجلس شاه بردند، شاه در همان جا فرمان داد سر از بدن او جدا کردند و سر بریده‎اش را در میان طشت طلا نهادند و آن گاه که هیرودیا تسلیم هوسهای شاه گردید، سر بریده یحیی(ع)به سخن آمد و در همان حال نهی از منکر کرد و خطاب به شاه فرمود: «یا هذا اِتَّقِ اللهِ لا یحِل لکُ هذه؛ آی شخص از خدا بترس این زن بر تو حرام است.» به این ترتیب حضرت یحیی(ع)مظلومانه به شهادت رسید.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"