کد خبر: ۲۴۳۱۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۵ - ۲۸ شهريور ۱۳۸۶

خبرگزاري فارس: از آيات و روايات فراوانى كه درباره اهمّيت دعا و امر به دعا كردن وارد شده است به دست مى‏آيد كه دعا در هيچ حالى‏نبايد ترك شود و دعاى دعا كننده حتما مستجاب مى‏شود. در قرآن كريم به صورت مطلق امر شده است كه مرا بخوانيد من‏دعاى شما را اجابت مى‏كنم اُدْعونى اَستَجِب لَكُمْ در روايات نيز به اين مطلب تصريح شده است.

مقدمه‏

ز خاك آفريدت خداوند پاك‏

پس اى بنده افتادگى كن چو خاك‏

دعا كردن و درخواست خاصفانه و متواضعانه و مضطرانه از معبود امر مشتركى است كه در بين همه اديان (چه اديان‏توحيدى و چه اديان شرك‏آميز) وجود دارد.از نگاه اسلام هدف از آفرينش انسان عبوديت و بندگى است(1) »و ما خلقتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِيَعْبُدون« و اگر انسان‏بخواهد به درجه حقيقى انسانيّت برسد راهى جز عبادت ندارد و كسى كه اين حال و هوا را ندارد از مواد خلقت خارج‏شده و كنار افتاده است.از آنجايى كه دعا اصل و اساس عبادت است (الدعا مخّ العباده) در واقع يكى از عوامل ترقّى بخش‏و كمال‏آفرين براى انسان مي باشد، زيرا دعا انسان را از غرور، تكبّر، استكبار و خود پرستى نجات مى‏دهد و به طور طبيعى‏و هم‏آهنگ با فطرت انسان را متوجه خداى سبحان مى‏كند. و زندگى شرافتمندانه به انسان مى‏بخشد از اين روست كه‏انسان بايد در همه حال ذكر خدا و درخواست و دعا بر قلب و لب داشته باشد زيرا هر ذكر و دعايى عين استجابت است.

از آيات و روايات فراوانى كه درباره اهمّيت دعا و امر به دعا كردن وارد شده است به دست مى‏آيد كه دعا در هيچ حالى‏نبايد ترك شود و دعاى دعا كننده حتما مستجاب مى‏شود. در قرآن كريم به صورت مطلق امر شده است كه مرا بخوانيد من‏دعاى شما را اجابت مى‏كنم اُدْعونى اَستَجِب لَكُمْ در روايات نيز به اين مطلب تصريح شده است.

پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمودند: همانا پروردگار شما با حيا و بخشنده است و شرم دارد از اينكه بنده دست (خواهش) به‏سوى او بگشايد و دست خالى او رابرگرداند.(2)

كرم بين و لطف خداوندگار

گنه بنده كردست و او شرمسار

امام سجاد(ع) : »دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست يا برايش ذخيره مى‏گردد يا در دنيا برآورده مى‏شود يا بلايى كه‏مى‏خواهد به او برسد دفع مى‏كند.(3)

امام صادق‏(ع): »وقتى مؤمن پاداش نيك دعا را در آخرت مى‏بيند آرزو مى‏كند كاش هيچ دعايى از او در دنيا مستجاب‏نمى‏شد.(4)

بنابراين خداوند به سه طريق به دعاهاى ما جواب مى‏دهد.

او مى‏گويد آرى و آنچه مى‏خواهى به تو مى‏دهد.

او مى‏گويد نه و چيز بهترى به تو مى‏دهد.

او مى گويد صبر كن و بهترين را به تو مى‏دهد.

و در پايان مقدمه به بعضى از آثار دعا و ذكر خدا به صورت كلى و كلات اشاره مى‏كنم.

-1 آشنا ساختن با مبدأ كمالات و زنده نگه داشتن ياد خدا در دل:

دعاهايى كه در آن از بزرگى خداوند ياد مى‏شود از عظمت و لطف و مهربانى او سخن به ميان مى‏آيد اينگونه آثار را در پى‏دارد.

-2 تلقين فضيلتهاها و ارزش‏ها:

در دعاهايى كه همت بلند، صبر و استقامت، فكر روشن، دانش فراوان ايمان استوار و.... از خداوند خواسته مى‏شود دردراز مدت باعث استقرار آنها در نفس مى‏گردد.

-3 يادآورى كمبودهاى مادى و معنوى در پى جبران آن:

در دعاهايى كه از خداوند رزق و روزى مادى و معنوى، سلامتى تن و روح و ... مى‏خواهيم. اينگونه دعاها انسان را بيدارمى‏كند و نسبت به نقصهاى مادى و معنوى آگاه مى‏سازد و در پى جبران آن از طريق تلاش و دعا مى‏گردد.

-4 يادآور مشكلات جامعه و شكوفا شدن حس نوع دوستى:

وقتى انسان از محدوده خود وسودهاى شخصى مى‏گذرد و به دردهاى جامعه مى‏انديشد و از خداوند رفع مشكلات‏جامعه و سربلندى مردم را مى‏خواهد حس خيرخواهى دگر خواهى و نوع دوستى او شكوفا مى‏شود.

اميدوارم خداوند به همه ما حال دعا و ذكر دائمى عنايت فرمايد:

)اَللهُمَّ اِجْعَلْ لِسانى بِذكرك لَهِجا و قلبى بِحُبِّكَ متّيما اللهم فاجعل نفسى... مُولَعَةً بذكرك و دُعائك اَللّهُمَّ اَسئلَكَ بِجودِكَ‏اَنْ تُدْنَينى مِنْ قَربِكَ و اَنْ تُوزِعَنى شُكرَكَ و اَنْ تُلهِمنى ذِكرَك).

دعا از نظر لغت:

خواندن، نداكردن، كمك خواستن، پرسش كردن، فرياد رسى كردن، تشويق و ترغيب كردن و نام گذارى كردن است.(5(

همه اين موارد فوق در قرآن استعمال شده است )آل عمران/38، بقره/61، انعام/ 41 و 40، يونس/25، مؤمن/41،بقره/23، نور/63، مؤمن/14، اعراف/54، اعراف/55(

ذكر از نظر لغت:

به گفته راغب در مفردات ذكر دو معنا دارد گاه به معنى حضور چيزى در ذهن )يادآورى(و گاه به معنى حفظ و نگاهدارى‏معارف و اعتقادات حق در درون جان است.

بزرگان اخلاق گفته‏اند »ذكر خدا« تنها اين نيست كه نام خدا را بر زبان بياوريم و مكرّر تسبيح و تهليل و تكبير بگوييم.بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش باشيم و او را همه جا حاضر و ناظر بدانيم.

حضرت على‏(ع) مى‏فرمايد: »الذّكْرَ ذِكرانْ: ذِكرٌ عِندَ المُصيبةُ حَسَنٌ جميلٌ وافْضَلٌ مِن ذلك ذِكرُ اللَّهِ عِندَ ما حَرِّمَ اللَّهُ عليكَ‏فيكونَ ذلك حاجزاً«(6(

ذكر بر دو گونه است: ياد خدا كردن به هنگام مصيبت و )شكيبايى نمودن( زيبا و جالب است و از آن برتر، آن است كه خدارا در برابر گناهان ياد كنى و ميان تو و حرام سدّى ايجاد نمايد.(7(

حقيقت دعا:

دعا يكى از ابزار ارتباطى بندگان با خداوند متعال است كه غالبا در زمان اضطرار و عقيم ماندن تمام تلاشها و كوشش‏هاانجام مى‏گيرد و اگر با شرايط استجابت دعا همراه باشد حتما اثر آن آشكار مى‏شود خداوند متعال مى‏فرمايد:« وَقَالَ رَبُّكُمُ‏ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» )غافر/60(

پروردگار شما گفته است: مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را اجابت كنم كسانى كه از عبادت من تكبر مى‏ورزند به زودى باذلت وارد دوزخ مى‏شوند.

در اين آيه به چند نكته اشاره شده است:

-1 دعا كردن محبوب الهى و خواست خداوند است. )ادعونى(

-2 دعا كردن با شرايط لازمش حتما به اجابت مى‏رسد. )استجب لكم(

-3 دعا كردن خود نوعى عبادت و خضوع و بندگى در برابر خداوند است. )يستكبرون عن عبادتى(

انسان به وسيله دعا به مقام بندگى و خضوع دست‏رسى پيدا مى‏كند و به اين وسيله شايستگى بيشترى براى درك فيض‏خداوند را پيدا مى‏كند زيرا موهبتهاى الهى بر حسب استعدادها و لياقت‏ها تقسيم مى‏شود.

قال على‏(ع):« العطيّة على قدر النية» هر قدر استعداد و شايستگى بيشتر باشد سهم بيشترى از آن مواهب نصيب انسان‏مى‏گردد.لذا امام صادق‏(ع) مى‏فرمايد: نزد خداوند مقامى است كه هيچ كس بدون دعا به آن نمى‏رسد.(8(

بنابراين دعا همان درخواست خاضعانه و ذليلانه دانى از عالى و عبد از مولى است و احساس عبوديت در برابر ربوبيت‏است در اين صورت استجابت دعا با رعايت شرايط ديگر آن حتمى است.

اى كريمى كه از خزانه غيب‏

گبر و ترسا وظيفه خور دارى‏

دوستان را كجا كنى محروم‏

تو كه با دشمن اين نظر دارى‏

البته دعا و استجابت آن خارج از حكمت و سنت نيست بلكه سنت الهى بر آن تعلق گرفته كه برخى از امور را از طريق دعإ؛دو درخواست به انسان عنايت فرمايد و اين تبعيض نيست بلكه سنتى كلى و داراى قوانين عام و مشتمل بر حكمت است‏اين به معناى آن نيست كه هر بنده‏اى هر چه به هر شكل و در هر شرايطى درخواست كند تماما مطابق خواست او اجابت‏شود زيرا اجابت دعا نيز امرى قانونمند و هماهنگ با ديگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تكوين و مشروط بر شرايطى‏است.

استاد مطهرى در اين خصوص مى‏فرمايد:

»از نظر جهان بينى الهى، جهان هم شنواست و هم بينا و فرياد جاندارها را مى‏شنود و به آن‏ها پاسخ مى‏دهد به همين جهت‏دعا يكى از علل اين جهان است كه در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جريان هايى را مى‏گيرد و يا جريان هايى به وجودمى‏آورد به عبارت ديگر دعا يكى از مظاهر قضا و قدر است كه در سرنوشت حادثه‏اى مى‏تواند مؤثر باشد و يا جلو قضا وقدرى را بگيرد.(9)

از امام كاظم‏عليه السلام: بر شما باد به دعا كردن زيرا دعا و درخواست از خدا بلائى را كه از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضاءآن نمانده )تمامى اسباب آن فراهم شده ولى هنوز در خارج وجود پيدا نكرده( برمى گرداند.(10)

امام صادق‏عليه السلام: خدا را بخوان و دعا كن و مگو كار گذشته است.(11)

چرا تو اى شكسته دل، خدا خدا نمى‏كنى؟

خداى چاره ساز را، چرا صدا نمى‏كنى؟

به هر لب دعاى تو، فرشته بوسه مى‏زند

براى درد بى امان چرا دعا نمى‏كنى؟

به قطره قطره اشك تو، خدا نظاره مى‏كند

به وقت گريه‏ها چرا خدا خدا نمى‏كنى؟

اهميت دعا

در اهميت دعا همين بس كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايد: «بگو پروردگارم بر شما ارجى قائل نيست اگر دعاى شمانباشد». «قل ما يَعْبؤابكم ربّى لولا دُعاؤكم»(12)

آنچه كه باعث ارج و ارزش انسان نزد خداوند مى‏شود دعا كردن و درخواست خاضعانه و ذليلانه از خداوند متعال است‏معرفت و كمال انسان به اين است كه خود را بشناسد و بداند فقر مطلق است در برابر غناى مطلق وقتى اين معنا را فهميدهر روز و شب از قدرت لايزال الهى مى‏خواهد كه

الا يا ايّها الساقى زِمى پرساز جامم را

كه از جانم فرو ريزد هواى ننگ و نامم رااز اين روست كه خداوند دعا را عبادت و بندگى مى‏داند و كسانى كه از دعا كردن سرباز مى‏زنند توبيخ مى‏كند و مى‏فرمايد:« وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»(13)

پروردگار شما فرموده است: «مرا بخوانيد تا (دعاى)شما را بپذيرم. كسانى كه از عبادت من تكبر مى‏ورزند به زورى باذلت وارد دوزخ مى‏شوند«.

نكته مهم در اين آيه اين است كه دعا كردن عين بندگى دانسته شده و استنكاف و سرباز زدن از دعا عين سرپيچى كردن ازبندگى و عين استكبار در مقابل خداوند شمرده شده لذا امام سجاد (ع)درزيارت امين اللَّه مى‏فرمايد: «اللهم فاجعل‏نفسى... مولعة بذكرك و دعائك»خداوندا نفس مرا مشتاق ياد و دعايت قرار بده و امام على‏عليه السلام در دعاى كميل‏مى‏فرمايد: «... واجعل لسانى بذكرك لهجا و قلبى بحبك متقيما»خداوندا زبانم را مشغول ذكرت و قلبم را مملو ازمحبّتت قرار ده.

آيات، ادعيه و روايات سرشار از اهميت دادن به دعا و ياد خداوند است كه به نمونه‏هايى از آن اشاره مى‏شود.

شرايط استجابت دعا:

برخى از شرايط استجابت دعا:

1- دعايت خصوصياتى به هنگام دعا كردن؛ از جمله:حمد خدا، ياد نعمت‏هاى خدا شكر او، درود بر پيامبر و آل او،اعتراف به گناهان و توبه.

2- اعمال صالح ناشى از ايمان كه محور اصلى پذيرش دعاست )آل عمران/190-194(

3- شناخت خداوند، طهارت قلب، اخلاص، توجه كامل هنگام دعا )ر.ك: تفسير نمونه، ج 15، ص 174(

4- مضطر بودن واقعى (نحل/62)

5- دعا تؤام با تضرع و مخفيانه )اعراف/55(

6- اصرار در دعا؛ نام بردن حاجت، دعا در اوقات مخصوص، گريه كردن، دعا براى همه )اصول كافى، ج 4، كتاب الدعا،ص 253-210)

7- كسب حلال: پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم كسب و درآمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود زيرا هر گاه انسان لقمه )حرام( به دهان‏خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى‏شود. )مكارم الاخلاق، ج 2، ص 20)

درويشى مستجاب الدعوة در بغداد پديد آمد. حجاج يوسف را خبر كردند بخواندش و گفت: دعايى خير بر من بكن.گفت: خدايا جانش بستان گفت از بهر خدا اين چه دعاست؟ گفت: اين دعاى خير است ترا و جمله مسلمانان را.

اى زبردست زير دست آزار

گرم تا كى بماند اين بازار؟

به چه كار آيدت جهاندارى؟

مردنت به كه مردم آزارى‏

8- به كار بستن حداكثر تلاش و كوشش زيرا در روايات به صراحت آمده است كه اگر انسان در انجام كارى كه مى‏تواندكوتاهى كند و به دعا متوسل شود دعايش مستجاب نمى‏شود.

خواهش دعا

شخصى با هيجان و اضطراب، به حضور امام صادق عليه السلام آمد و گفت: »درباره من دعايى بفرماييد تا خداوند به من وسعت‏رزقى بدهد، كه خيلى فقير و تنگدستم.«

اماك: »هرگز دعا نمى‏كنم.«

- چرا دعا نمى‏كنيد؟!«

»براى اين كه خداوند راهى براى اين كار معين كرده است، خداوند امر كرده كه روزى را پى جويى كنيد، و طلب نماييد. اماتو مى‏خواهى در خانه خود بنشينى، و با دعا روزى را به خانه خود بكشانى!«(14).

مردى كه كمك خواست‏

به گذشته پر مشقت خويش مى‏انديشيد، به يادش مى‏افتاد كه چه روزهاى تلخ و پر مرارتى را پشت سر گذاشته، روزهايى‏كه حتى قادر نبود قوت روزانه زن و كودكان معصومش را فراهم نمايد. با خود فكر مى‏كرد كه چگونه يك جمله كوتاه -فقط يك جمله - كه در سه نوبت پرده گوشش را نواخت، به روحش نيرو داد و مسير زندگانيش را عوض كرد، و او وخوانواده‏اش را از فقر و نكبتى كه گرفتار آن بودند نجات داد.

او يكى از صحابه رسول اكرم بود. فقر و تنگدستى بر او چيره شده بود. در يك روز كه حس كرد ديگر كارد به استخمانش‏رسيده، با مشورد و پيشنهاد زنش تصميم گرفت برود، و وضع خود را براى رسول اكرم شرح دهد، و از آن حضرت‏استمداد مالى كند.

با همين نيت رفت، ولى قبل از آنكه حاجت خود را بگويد اين جمله از زبان رسول اكرم به گوشش خورد: »هر كس از ماكمكى بخواهد ما به او كمك مى‏كنيم، ولى اگر كسى بى نيازى بورزد و دست حاجت پيش مخلوقى دراز نكند، خداوند اورا بى‏نياز مى‏كند«. آن روز چيزى نگفت. و به خانه خويش برگشت. باز با هيولاى مهيب فقر كه هم چنان بر خانه‏اش سايه‏افكنده بود روبرو شد، ناچار روز ديگر به همان نيت به مجلس رسول اكرم حاضر شد، آن روز هم همان جمله را از رسول‏اكرم شنيد: »هر كس از ما كمكى بخواهد ما به او كمك مى‏كنيم، ولى اگر كسى بى‏نيازى بورزد خداوند او را بى نياز مى‏كند.«اين دفعه نيز بدون اينكه حاجت خود را بگويد، به خانه خويش برگشت. و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعيف وبيچاره و ناتوان مى‏ديد، براى سومين بار به همان نيت به مجلس رسول اكرم رفت، باز هم لبهاى رسول اكرم به حركت‏آمد، و با همان آهنگ - كه به دل قوت و به روح اطمينان مى‏بخشيد - همان جمله را تكرار كرد.

اين بار كه آن جمله را شنيد، اطمينان بيشترى در قلب خود احساس كرد. حس كرد كه كليد مشكل خويش را در همين‏جمله يافته است. وقتى كه خارج شد با قدمهاى مطمئن‏ترى راه مى‏رفت. با خود فكر مى‏كرد كه ديگر هرگز به دنبال كمك‏و مساعدت بندگان نخواهم رفت. به خدا تكيه مى‏كنم و از نيرو و استعدادى كه در وجود خودم به وديعت گذاشته شده‏استفاده مى‏كنم، و از او مى‏خواهم كه مرا در كارى كه پيش مى‏گيرم موفق گرداند و مرا بى‏نياز سازد.

با خودش فكر كرد كه از من چه كارى ساخته است؟ به نظرش رسيد عجالة اين قدر از او ساخته هست كه برود به صحرا وهيزمى جمع كند و بياورد و بفروشد. رفت و تيشه‏اى عاريه كرد و به صحرا رفت، هيزمى جمع كرد و فروخت. لذت‏حاصل دسترنج خويش را چشيد. روزهاى ديگر به اينكار ادامه داد، تا تدريجاً توانست از همين پول براى خود تيشه وحيوان و ساير لوازم كار را بخرد. باز هم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمايه و غلامانى شد.

روزى رسول اكرم به او رسيد و تبسم كنان فرمود: »نگفتم، هر كس از ما كمكى بخواهد ما به او كمك مى‏دهيم، ولى اگربى‏نيازى او را بى‏نياز مى‏كند.«(15).

ذكر در قرآن:

1- »وَاذْكُرُوا اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ...« )بقره/203)

2- »وَاذْكُر رَبَّكَ كَثِيرَاً وَسَبِّحْ بِالعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ« )آل عمران/41)

)بسيار ياد كن پروردگار خود را)به شكرانه نعمت بزرگ( و به هنگام صبح و شام او را تسبيح بگو(.

3- »إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي« )طه/14)

)من اللَّه هستم معبودى جز من نيست مرا بپرست و نماز را براى ياد من بياد دار(.

4- »يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً....« )احزاب/41)

)اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را بسيار ياد كنيد(.

5- »وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ« )جمعه/10)

)و از فضل خدا بطلبيد و خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد(.

دعا در قرآن‏

1- »فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ« )بقره/186)

)بگو من نزديكم دعاى دعا كننده را به هنگامى كه مرا مى‏خوانند پاسخ مى‏گويم(.

2- »...وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ« )اعراف/56)

)و او را با بيم و اميد بخوانيد )بيم از مسئوليت‏ها و اميد به رحمتش و نيكى كنيد( زيرا رحمت خدا به نيكوكاران نزديك‏است(.

3- وَلِلّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى‏ فَادْعُوهُ بِهَا« )اعراف/180)

)و براى خدا نام‏هاى نيك است خدا را به آن )نام‏ها( بخوانيد(.

4- »فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ« )غافر/14)

)تنها خدا را بخوانيد و دين خدا را براى او خالص كنيد(.

5- »وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ« )غافر/60)

)پروردگار شما گفته است مرا بخوانيد تا )دعاى( شما را بپذيرم كسانى كه از عبادت من تكبر مى‏ورزند به زودى با ذلت‏وارد دوزخ مى‏شوند(.

اهميت ذكر و ياد خدا در روايات‏

1- عَن رسولُ اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم: لَيسَ عَمَلٌ اَحَبَّ اِلى اللَّهِ تَعالى ولا اَنْجى لِعَبْدٍ مِنْ كُلِّ سَيِّئَةٍ فى الدُّنيا و الآخِرةِ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ. قيلَ: ولاالقِتالُ فى سَبيلِ اللَّه؟ قالَ: لَولا ذِكرُ اللَّهِ لَمْ يُؤمَرْ بِالقِتالِ«(16)

)پيامبر خداعليه السلام: هيچ عملى نزد خداوند متعال محبوبتر و هيچ عاملى در نجات بنده از هر گناهى در دنيا و آخرت مؤثر ازذكر خدا نيست عرض شد: حتى جنگ در راه خدا؟ فرمود: اگر ياد خدا در ميان نبود دستور جنگ داده نمى‏شد(.

2- عَن رَسولُ اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم: ما مِنْ ساعَةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَمْ يَذكُرِ اللَّهَ فيها اِلا خَسِرَ عليها يَومَ القيامةِ«(17)

)پيامبر خداعليه السلام: هر لحظه‏اى كه بر فرزند آدم بگذارد و او در آن لحظه به ياد خدا نباشد در روز رستاخيز براى آن لحظه‏افسوس مى‏خورد.

3- موسى بن عمران‏عليه السلام چون با پروردگار خويش به راز و نياز پرداخت عرض كرد پروردگارا آيا تو از من دورى تاآوازت دهم يا به من نزديكى تا با تو نجوا كنم؟ فاَوحى‏ اللَّهُ جَلَّ جَلالُه: اَنا جَليسُ مَنْ ذَكَرَنى«(18)

خداوند وحى فرمود: من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند.

اهميت دعا در روايات‏

1- »الامام على‏عليه السلام: احبُّ الاَعمالِ اِلى اللَّهِ فى الارضِ الدُّعا«(19) )محبوبترين كار نزد خداوند در روى زمين دعاست(.

2- »رَسولُ اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم: الدُّعاء مَخّ العبادةِ وَلا يَهلِكُ مَعَ الدُّعاء اَحَدٌ«(20) )دعا مغز )عصاره( عبادت است و هيچ كس با دعاكردن هلاك نمى‏شود(.

3- »عنه‏صلى الله عليه وآله وسلم: اَفْضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ فاِذا اَذِنَ اللَّهُ لِلْعَبد فى الدّعاء فَتَحَ لَهُ بابَ الرَّحمةِ اِنَّهُ لَنْ يَهلِكَ مَعَ الدُّعاء اَحَدٌ«(21))برترين عبادت دعاست هر گاه خداوند به بنده اذن )و توفيق( دعا دهد در رحمت را به روى او بگشايد. بى گمان هيچ‏كس با دعا كردن هلاك نمى‏شود(.

4- »الامام على‏عليه السلام: اَلدُّعا مِفتاحُ الرَّحمةِ و مِصباحُ الظلْمَةِ«(22) )دعا كليد رحمت و چراغ تاريكى است(.

عنه‏عليه السلام: الدُّعا تُرسُ المُؤمِنُ(23) )دعا سپر مؤمن است(.

»الامام الصادق‏عليه السلام: عَليكَ بالدّعاء فَاِنَّ فيه شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ«(24) )بر تو باد دعا كردن زيرا كه در آن شفاهى هر دردى است(.

»الامام الكاظم‏عليه السلام: عَليكُمْ بالدّعاء فَاِنَّ الدُّعاء للَّهِ والطَّلَبُ الى اللَّهِ يَرُدُّ البَلاءَ و قَدْ قُدِّرَ و قُضى و لَمْ يَبقَ اِلا اِمْضاوُهُ فَاِذادُعِىَ اللَّهُ و سُئِلَ صَرْفَ البَلاءِ صَرَفَهُ«(25))هميشه دعا كنيد زيرا دعا به درگاه خدا و مسئلت كردن از او بلايى را كه قضا وقدر الهى به آن تعلق گرفته و فقط مانده كه به اجرا درآيد دفع مى‏كند پس چون خداوند خوانده شود و از او مسئلت گرددبلا را كاملا برگرداند(.

آثار دعا در زندگى دنيوى و اخروى انسان‏

چون دعا همان عبادت و مغز آن است: الدعاء مخ العبادة؛ آثار آن هم همان آثار عبادت است. بعضى از اين آثار عبارت‏است از:

1- دعا روح استكبار و نفاق را مى‏ميراند:

»عن رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم: مَنْ اَكثَرَ مِن ذكر اللَّه فَقَدْ بَرِىَ من النفاق«(26)

هر كه خدا را بسيار دعا كند از نفاق بدور ماند، دعا روح استكبار، تكبر و نفاق را مى‏ميراند؛

2- دعا استقلال نبخشيدن به اسباب عادى و التفات به مسبب الاسباب است.

در روايتى دعا جزء قدر الهى و در سلسله اسباب وجودى تحقق يك چيز دانسته شده است؛ از اين رو چه بسا سرنوشت‏زندگى را رقم مى‏زند.(27)

اين روايت نكته مهمى را به همه مى‏فهماند كه دعا يك تلقين صرف نيست كه با اين تلقين دعا كننده فقط نسبت به وصول‏نتيجه اميدوار شود، يا فقط يك آرامش توهمى بگيرد؛ بلكه تلقين واقعيتى است كه مشكلات شديد را حل نموده و ازاسباب عادى و طبيعى قوى‏تر عمل مى‏كند. كسانى كه خود اين را تجربه كرده يا تجربه ديگران را ديده‏اند، دعا را تلقين بى‏واقعيت نمى‏بينند. گر چه خاصيت آن تلقينى را هم كه روان شناسان در بعضى از مشكلات روانى سفارش كرده‏اند دارامى‏باشد.

3- دعا تقويت كننده نور معرفت در انسان است.

وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى‏آورد در اين فكر فرو مى‏رود كه او بر همه چيز توانا و قادر است و اسرار درون وبيرون ما را مى‏داند اين فكر و انديشه سطح معرفت انسان را بالا مى‏برد. مخصوصا اگر با ادعيه ائمه‏عليهم السلام مأنوس باشد ازقبيل مناجات خمسة عشر، مناجات شعبانيه، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاى كميل و....

4- دعا موجب تلطيف روح در سايه ارتباط با معبود و در پى آورنده پاكى و طهارت نفس است.

5- دعا آرام بخش دل و تسكين دهنده آلام روحى و روانى است.

اى خدا روح مرا قدرت اعجاز ببخش‏

مرغ بى بال و پرى را پر پرواز ببخش‏

بارها تو به سكستم زخطا شرمم باد

بار ديگر به اميد آمده‏ام باز ببخش‏

6- دعا آرمان پررو و هدف ساز و جهت بخش است.

7- دعا اميد بخش انسان است.

زيرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگترين منبع فيض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صميمانه مى‏بيند و از تنهايى و بى كسى‏نجات مى‏يابد.

8- دعا استمداد از نيروها و عوامل غير مادى است:

دعا استمداد از نيروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشكلات و از طرف ديگر كسب موفقيت هر چه بيشتر در اموراست. از طرف ديگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه اديان الهى است.

ما همواره خيال مى‏كنيم كه اگر دقيقا همان را كه ما طلب مى‏كنيم در همان زمان با همان شرايطى كه مى‏خواهيم عمل شوددعايمان اجابت گرديده در حالى كه چه بسا همين پاسخ نيافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. يعنى خداوند منان با طول‏دادن اجابت ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى‏دارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباطعبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى شمار ديگرى نصيبش مى‏شود. مولويمى مى‏گويد:

آن يكى اللَّه مى‏گفتى شبى‏

تا كه شيرين مى‏شد از ذكرش لبى‏

گفت شيطان: آخر اى بسيار گو!

اين همه اللَّه را لبيك كو؟

مى‏نيايد يك جواب از پيش تخت‏

چند اللَّه مى‏زنى با روى سخت‏

او شكسته دل شد و بنهاد سر

ديد در خواب او خضر اندر خضر

گفت: هين از ذكر چون وامانده‏اى‏

چون پشيمانى از آن كش خوانده‏اى؟

گفت: لبيكم نمى‏آيد جواب‏

ز آن همى ترسم كه باشم رد باب‏

گفت: آن اللَّه تو لبيك ماست‏

و آن نياز و سوز و دردت پيك ماست‏

ترس و عشق تو كمند لطف ماست‏

زير هر يا رب تو لبيك هاست‏

از اينجا روشن مى‏شود كه آنچه عدم اجابت تصور شده اجابتى پيچيده و لطيف و عالى است و از همين رو به دعا در چنين‏مواردى نيز سفارش ده است.

9- دعا ايجاد نور اميد در دل انسان است:

انسان نااميد در رديف مرده‏ها قرار دارد. انسان بيمار اگر به سلامت خود اميدوار باشد، بهبود مى‏يابد و اگر مأيوس شود وچراغ اميد در دلش خاموش گردد ديگر اميدى به بهبودى او نيست. همان گونه كه عامل اصلى پيروزى جنگجويان اميد وروحيه است. از اين رو سربازان نااميد اگر پيشرفته‏ترين سلاح‏هاى جنگى را نيز داشته باشند، با زنده ميدان جنگ خواهندبود.

10- دعا ايجاد نور تقوا در وجود انسان است.

تقوا، سبب تقرب انسان به درگاه الهى است.(28)

تقوا، زاد و توشه‏اى است كه سبب نجات انسان در جهان آخرت مى‏گردد.(29)

تقوا، برات و گذرنامه بهشت است.(30)

آن گاه دعا نور چنين گوهر ارزشمندى را در دل انسان زنده مى‏كند. وقتى انسان دست به دعا برداشته به درگاه خداوندتوسل مى‏جويد و خدا را با أسماى حسنى و صفات جلال و جمالش مى‏خواند، آن صفات بازتابى در وجود انسان خواهدداشت و طبعاً انسان را به سمت خداوند سوق مى‏دهد، به گونه‏اى كه انسان احساس مى‏كند كه اگر بخواهد دعايش مقرون‏به اجابت شود بايد توبه كند. دعا انسان را به توبه فرا مى‏خواند و توبه او را به تجديد نظر در زندگى و در نتيجه سير اين‏حركت نور تقوا را در زندگى انسان زنده مى‏گرداند.

آنگاه كسى كه با ياد خدا و دعا و بندگى به مقام تقوا دست رسى پيدا كرد آثار تقوا در زندگى او هويدا خواهد شد از جمله ازآثار تقوا:

1- كسب بهترين ره توشه:

»وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى‏...« )بقره/197)

)و زاد و توشه تهيه كنيد كه بهترين زاد و توشه پرهيزگارى است(.

2- كسب پاداش و اجر هميشگى:

»وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ« )انعام/32)

)و سراى آخرت براى آنها كه پرهيزگارند بهتر است آيا نمى‏انديشيد(.

3- تشخيص حق و باطل:

»يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَل لَكُمْ فُرْقَاناً« )انفال/29)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر از )مخالفت فرمان( خدا بپرهيزيد براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل‏قرار مى‏دهد(.

4- سعادت و رستگارى:

»فَاتَّقُوا اللّهَ يَاأُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ« )مائده/100)

از )مخالفت( خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد شايد رستگار شويد(.

5- گشايش در كارها و روزى:

»وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَلْ لَهُ مَخْرَجاً و يَرْزُقُهُ مِنْ حَيثُ لايَحْتَسِبْ«

)و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند(.

»وَ من يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَنْ اَمْرِهِ يُسراً«.

)و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند كار را براى او آسان مى‏كند(.

6- نزول بركات مادى و معنوى الهى:

»وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ«)اعراف/96)

)و اگر اهل شهرها و آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند بركات آسمان و زمين را برآنها مى‏گشوديم(.

11- دعا ايجاد ايمان قلبى به خداوند است:

ايجاد نور ايمان در قلب انسان يكى ديگر از آثار ياد خدا و دعا ايجاد ايمان قلبى به خداوند است زيرا ايمان به خدا عبارت‏است از باور قلبى نسبت به خداوند كه اين باور قلبى نتيجه ياد كردن مستمر خداوند در زبان و قلب و درخواست‏خاضعانه از خداى سبحان است. بنابراين كسى كه اهل ذكر و ياد خدا و دعا باشد اهل ايمان خواهد بود و هر كس اهل‏ايمان باشد آثار و ثمرات آن را به همراه خواهد داشت از جمله آثار ايمان عبارت است از:

1- ثبات و پايدارى در راه حق:

»يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ«

)خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار مى‏دارد هم در اين جهان و هم در سراى‏ديگر(.

2- هدايت به راه راست:

»وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ«

)و خداوند كسانى را كه ايمان آوردند بسوى صراط مستقيم هدايت مى‏كند(.

»وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ«

)و هر كس به خدا ايمان آورد خداوند قلبش را هدايت مى‏كند(.

3- نصرت و يارى خداوند:

»إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ«

)ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آورده‏اند در زندگى دنيا و )در آخرت( روزى كه گواهان به پا مى‏خيزند يارى‏مى‏دهيم(.

4- آمرزش و پاداش خداوند:

»وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ«

)و كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته انجام دادند آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست(.

5- روزى ارزشمند:

»فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ«

آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند آمرزش و روزى پر ارزش براى آنهاست(.

6- پذيرفته شدن در زمره صالحان:

»وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ«

)و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند آنها را در زمره صالحان وارد خواهيم كرد(.

و... آنگاه كسى كه اهل ايمان شد و تحت ولايت الهى قرار گرفت ويژگى‏هاى خاص و ثابتى پيدا مى‏كند از جمله:

1- اهل صدق و راستى )حجرات/15)

2- اهل اقامه نماز و انفاق )انفاق/403)

3- اهل توكل )تغابن/13)

4- اهل آرامش )رعد/28)

5- اهل تبعيت از حق )محمد/3)

6- اهل جهاد در راه خدا )توبه/88)

آثار ذكر و ياد خداوند در انسان‏

ذكر خدا آثار فراوانى دارد كه به گوشه‏اى از آن اشاره مى‏شود.

1- محفوظ ماندن از گناه )دفع و رفع گناه(

ذكر از آن جهت كه با ذاكر اتحاد وجودى مى‏يابد و ذكر خدا با حضور او همراه است پس ذاكر خود را در مشهد خداحاضر مى‏بيند و از كمال قرب و حضور طرف و افرى مى‏بندد لذا بر محور حيا از بسيارى از افكار پليد، اخلاق رذيله واعمال نكوهيده احتراز مى‏كند. »أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى‏« )علق/14) و در مصاف با اهرمن درونى و بيرون كه او را به هوى‏فرا مى‏خواند و بساط هوس را فراسوى او مى‏گشايد برآن‏ها پيروز مى‏شود به طورى كه براى دفع هر خطر آلودگى به گناه؛عادلانه محفوظ مى‏ماند يا براى رفع محذور پديد آمده و گناه مرتكب شده تائبانه و منيبانه كوشش مى‏كند. »قَدْ أَفْلَحَ مَن‏تَزَكَّى‏ - وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى‏« )اعلى/14-15) »وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ‏وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى‏ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ« )آل عمران/135) كه آيه اول مى‏تواند مسئله دفع گناه راتبيين كند چنانكه آيه دوم براى تحليل رفع گناه از راه توبه و انابه در ظل ياد خدا كافى است.

2- مانع از سهو و غفلت شيطانى:

شيطان كه عامل نسيان و سبب سهو از حق و ذهول از صدق است چون با ذكر خدا رجم مى‏شود لذا ياد خداى سبحان يكى‏از دو اثر مثبت را خواهد داشت يكى آنكه مانع پديده سهو و غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و ديگر آن‏كه‏نسيان پديد آمده را به توجه و التفات تبديل مى‏كند و به اصطلاح جنبه رفع خطر را به همراه دارد »وَمَا أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ‏أَن أَذْكُرَهُ« )كهف/63)، »وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ« )انعام/68)، »إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ‏أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ« )مائده/91)،»اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ« )مجادله/19) كه در اين گونه آيات عامل پديده نسيان شيطان معرفى شده‏است و در آيه »وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ« )كهف/24) ياد خدا سبب برطرف شدن نسيان مى‏شود و خطر آمده را رفع مى‏كند.

شيطان هرگز از تعدى نسبت به انسان صرف نظر نمى‏كند. چون عدوّ مبين است و از عدو مبين جز تعدى و تجاوز مستمرچيز ديگرى متوقع نيست لذا بايد عامل دفع يا رفع آن نيز استمرار داشته باشد، از اين رو به ذكر كثير امر شده است خواه به‏طور عموم مانند »يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً« )احزاب/41) و خواه به طور خصوص نظير »وَاذْكُر رَبَّكَ‏كَثِيرَاً« )آل عمران/41) كه به نحو خاص به حضرت زكرياعليه السلام كثرت ياد خدا امر شده و هر گونه هدايتى كه بهره انبيا واولياى الهى شده ديگران نيز مأمور به تأسى و اقتدا هستند جز آنكه دليلى بر اختصاصى بودن آن حكم اقامه شده باشد و درمسئله ذكر كثير نه تنها دليلى بر اختصاص ارائه نشده بلكه دليل بر تعميم يافت مى‏شود.

3- بصيرت و بينايى:

امام على‏عليه السلام:»مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ استَبصَرَ«(31)

)هر كس ياد خدا كند بصيرت مى‏يابد(.

ياد خدا به انسان بصيرت و بينايى باطنى مى‏دهد و قدرت شناخت واقعيت‏ها را به او مى‏بخشد شناختى كه نتيجه‏اش‏نجات از چنگال وسوسه هاست.

»إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ« )اعراف/201)

)پرهيزكاران هنگامى كه گرفتار وسوسه شيطان شوند به ياد خدا مى‏افتند و )در پرتويا دا وراه حق را مى‏بينند( و بينامى‏گردند. جمله »و اذاهم مبصرون« اشاره به اين حقيقت است كه وسوسه‏هاى شيطانى پرده بر ديده باطنى انسان مى‏افكندآن چنان كه راه را از چاه و دوست را از دشمن و نيك را از بد نمى‏شناسد اما ياد خدا قدرت شناخت واقعيت‏ها را به اومى‏دهد. )ر.ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 67 دار الكتب الاسلاميه(

4- آرامش در دل:

»أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ« )رعد/28) آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.

هميشه اضطراب و نگرانى يكى از بزرگترين بلاهاى انسان‏ها بوده و هست و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى واجتماعى كاملا محسوس است.

گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر انسان خودنمايى مى‏كند.

احتمال زوال نعمت‏ها، گرفتارى در چنگال دشمن، گرفتارى در فقر و فلاكت و.... همه اينها آدمى را رنج مى‏دهد گاهى‏گذشته تاريك زندگى فكر انسان را مشغول به خود مى‏كند، گاهى ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه‏احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن، انسان را مى‏آزارد و در وادى اضطراب و نگرانى غوطه ور مى‏سازد. مع الاسف‏جهان متمدن و پيشرفته امروز نتوانسته است خود را از اين ويل وحشتناك برهاند و به سر منزل مقصود برساند. گمشده‏انسان ياد خداست هنگامى كه انسان به ياد خدا مى‏افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى‏شود قدرتى كه برترين قدرت‏هاست و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد. قلبش آرام مى‏گيرد با خود مى‏گويد آرى! من تنها نيستم من در سايه‏قدرت بى انتهاى الهى بى نهايت قدرت دارم من ديگر قطره نيستم من وصل به درياى بيكران شده‏ام.

من خمس بى سر و پايم كه به سيل افتادم‏

او كه مى‏رفت مرا هم به دل دريا بردوقتى انسان احساس مى‏كند كسى از تمام تلاش‏ها و كوشش هايش آگاه است و به همه آنها ارج مى‏نهد ديگر چه جاى‏نگرانى و ناآرامى وقتى يقين دارد توبه‏اش پذيرفته شده و گناهانش آمرزيده مى‏شود ديگر چه جاى نگرانى نسبت به‏گذشته... پس به حق بايد به صاحب ذكر و ياد خدا گفت: »لاخوفٌ عليهم و لاهم يحزنون« نه ترس و نگرانى نسبت به آينده‏دارند و نه غم و اندوهى نسبت به گذشته...(32)

ياد خدا به قدرى اهميت دارد و تأثير گذار در زندگى انسان است كه در روايت ياد خدا معادل تمام خير دنيا و آخرت‏شمرده شده است.

پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم: »آن كس كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر خداوند مشغول است خير دنيا و آخرت به او داده شده«.(33)

البته اين همه بركات و خيرات مسلما مربوط به ذكر لفظى و حركت زبانى كه خالى از فكر و انديشه و عمل باشد نيست‏زيرا بقول شاعر:

چون دلت با من نباشد همنشينى سود نيست‏

گر چه با من مى‏نشينى چون چنينى سود نيست‏

بلكه هدف ذكرى است كه سرچشمه فكر گردد فكرى كه بازتاب گسترده‏اش در اعمال انسان آشكار مى‏شود.(34)

همچنانكه حضرت على‏عليه السلام در دعاى كميل از خداوند درخواست مى‏كند كه هم زبانش به ياد او مترنم و هم قلب او به‏محبت و عشق او بى تاب گردد. »واجعل لسانى بذكرك لهى و فلبى بحبّك متيماً«(35)

5- نجات از زندگى سخت و پريشان:

»و من اعرض عن ذكرى فانّ له معيشةَ ضنكا...« كسى كه از ياد من روى گرداند و غفلت ورزد زندگى سخت و دشوارى‏در پيش خواهد داشت به قرينه مقابله كسى كه به ياد خدا باشد زندگى آرام و راحتى خواهد داشت. اين مسئله حكايت ازيك امر تكوينى مى‏كند يعنى ياد خداوند تكويناً آرامش در دل و راحتى در زندگى را در پيش دارد و غفلت از ياد خداوندتكويناً باعث اضطراب و نگرانى در دل و سختى در زندگى مى‏گردد. انسان با ياد خدا به مقام شامخ خود دست سر پيدامى‏كند. به قول شاعر:

دلا غافل ز سبحانى چه حاصل‏

مطيع نفس و شيطانى چه حاصل‏

بود قدر تو افزون از ملائكه‏

تو قدر خود نمى‏دانى چه حاصل‏

همه موجودات بر طبق اين تكوين عمل مى‏كنند و در حيطه حيات خويش زندگى زيبا و آرامى دارند. »وَإِن مِن شَيْ‏ءٍ إِلَّايُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ« )اسراء/44)

هر كس به زبانى صفت و حمد تو گويد

بلبل به غزل خوانى و قمرى به ترانه‏انسان از دو حال خارج نيست يا ذاكر است و يا غافل هنگامى كه غافل است تحت خذلان و گمراهى شيطانى است »لَقَدْأَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً« )فرقان/29) )و هنگامى كه ذاكر است تحت ولايت رحمان‏در حال رشد و حركت از ضعف به سوى كمال كه »اللَّه ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور« )بقره/253) به‏قول شاعر:

هر آنكس غافل از حق يك زمان است‏

در آن دم كافر است اما نهان است‏

اگر اين كافرى پيوسته بودى‏

در اسلام بر وى بسته بودى‏6- پشتوانه تبليغ و انجام وظيفه:

»فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلاَ تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً - وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلاً« )انسان/25-24)

)پس در )تبليغ و اجراى( حكم پروردگارت شكيبا و با استقامت باش و از هيچ گنه كار يا كافرى از آنان اطاعت مكن و نام‏پروردگارت را هر صبح و شام به يادآور(

7- برطرف كننده ترس و خستگى و نوميدى و فقر:

»الدعا سلاح المؤمن و رأس مال الرجاء و لايملك الا الدعا« )دعاى كميل( سير و سلاح اش در مقابل مشكلات و سختى‏هادى است انسان مالك چه نيست المال عاريه و المال مال اللَّه آنچه كه انسان مالك اوست فقط دعا است و سرمايه‏اش فقطاميد است و رجا لذا با سلاح دعا از خود محافظت مى‏كند و با سرمايه اميد و مالكيت بر دعا به زندگى پر از اميد و نشاط وآرامش ادامه مى‏دهد.(36)

8- درك واقعى از حقايق:

انسانى كه اهل دعا ياد خداست معنى آيه »انتم الفقراء الى اللَّه و اللَّه غنىٌ حميد« را بخوبى درك مى‏كند و مى‏فهمد، ضعف وفقر و دنيا و حاجت، هويت هر ممكن الوجود است و بى نيازى و قدرت على الاطلاق از آن خداست آنگاه فقط به‏خداوند متعال تكيه مى‏كند و به حص حصين الهى پناه مى‏برد »كلمةُ لا اِلهَ اِلاّ اللَّه حِصنى فَمَنْ دَخَلَ حِصنى اَمِنَ مِنْ عَذابى«و از هيچ قدرت پوشالى و دروغين نمى‏هراسد.

9- تقويت روح و كليد سازندگى:

امام على‏عليه السلام فرمود: »مُداوَمَةُ الذَّكرِ قُوَّتُ الا رواحِ و مِفتاحُ الصَّلاحِ«.(37)

)تداوم ياد خدا غذاى روح و كليد اصلاح است(.

10- سعادتمندى:

امام على‏عليه السلام فرمود: »اُذْكروا اللَّهَ ذِكراً خالصاً تَحيوا بِهِ افضل الحياة وَتَسْلكوا بِهِ طُرقَ النَّجاةِ«(38)

)خدا را با اخلاص ياد كنيد تا به وسيله آن بهترين زندگى را داشته باشيد و راه رستگارى بپيمايد(.

11- زنده دلى:

امام على‏عليه السلام فرمود: »فى الذِّكر حياةُ القلوب«(39)

)زندگى قلب‏ها در ياد خداست(.

12- روشنى قلب:

امام على‏عليه السلام فرمود: »عليكَ بِذِكرِ اللَّهِ فَاِنَّهُ نورُ القُلوب«(40)

)بر تو باد ياد خدا زيرا آن نور قلب‏هاست(

ذكر آرد فكر را در اهتزاز

ذكر را خورشيد اين افسرده ساز13- شفاى دلها:

امام على‏عليه السلام فرمود: »عَلَيكُم بِذكرِ اللَّهِ فَاِنَّهُ شِفاءٌ و اِيّآكُم و ذِكرِ الناسِ فَاِنَّهُ داءٌ«(41)

)بر شما باد ياد خدا كه آن شفا است و بپرهيزيد از ياد مرم زيرا آن درد است(.

14- روشنى چشم:

امام على‏عليه السلام فرمود: »ذِكرُ اللَّهِ يُنيرُ البَصائِرَ و يُؤنِسُ الضَمائرَ«(42)

)ياد خدا چشم‏ها را نورانى مى‏كند و مونس باطنى انسان است(.

15- پشتيبان ايمان: دور كننده شيطان:

امام على‏عليه السلام فرمود: »ذِكرُ اللَّهِ دَعامَةُ الايمانِ و عِصمَةٌ مِنَ الشيطان«(43)

)ياد خدا پشتيبانى براى ايمان است و سپرى در مقابل شيطان(.

16- در امان ماندن از نفاق:

امام على‏عليه السلام فرمود: »مَنْ اَكثَرَ ذِكرَ اللَّهِ فَقَدْ بَرىَ مِنَ النفاق«(44)

)كسى كه زياد ياد خدا كند از نفاق برهد(.

17- وسيله دوستى:

رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: »مَنْ اَكثَرَ ذِكرَ اللَّهِ اُحِبُّهُ«(45)

)كسى كه زياد ياد خدا كند من او را دوست دارم(.

خوشا آنان كه اللَّه يارشان بى‏

حمد و قل هو اللَّه كارشان بى‏

خوشا آنان كه دائم در نمازند

بهشت جاودان مأوايشان بى‏

18- حفاظت در مقابل لغزش‏ها:

رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: »قال اللَّهُ سبحانهُ اِذا عَلِمتَ اَنَّ الغالِبَ عَلى عبدى الاِشتِغالُ بى نَقَلتُ شَهوَتَهُ فى مَسألَتى ومُناجاتى: فاذا كان عبدى كذلك فاراد اَنْ يَسهو حِلتُ بينه و بين ان يسهو«(46)

)خدا فرمود: وقتى دانستم بنده غالبا مشغول ياد من است خواهش‏هاى او را به سوى خود متمايل نمودم وقتى بنده اين‏گونه شد در هنگام لغزش ميان او و لغزش حايل شدم.

فراموشم مكن يا رب ز رحمت‏

اگر غير ترا من ياد كردم‏

ز بسيارى كه ياد آرد ز معشوق‏

كند يكبارگى خود را فراموش‏

19- خوش نامى:

امام على‏عليه السلام فرمود: »مَنْ اشتغل بذكر اللَّه طيب اللَّه ذكره«(47)

)هر كس اشتغال به ذكر خدا داشته باشد خدا خوشنامش مى‏كند(.

اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم‏

وز هر چه گفته‏اند و شنيديم و خوانده‏ايم‏

مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر

ما همچنان در اول وصف تو مانده‏ايم.(48)

...................................

1) قابل ذكر است كه رابطه بين ذكر دعا و عبادت بسيار تنگاتنگ است زيرا هر ذكر و دعايى عبادت است و هر عبادت و دعايى نيز ذكر و ياد خداست وهر دعايى عبادت‏است اگر چه هر عبادتى لزوما دعا نيست و هر ذكرى هم لزوما درخواست از خدا نيست مانند ذكر تسبيح و تحميد و....

2) كنز العمال: 3128.

3) تحف العقول، ص 280.

4) كافى: 491/2.

5) مفردات راغب، المنجد.

6) بحار الانوار، ج 75، ص 55.

7) به نقل از اخلاق در قرآن، آيت اللَّه مكارم ج 1، ص 360.

8) اصول كافى، ج 2، ص 437.

9) مجموعه ثار استاد مطهرى، ج 1، ص 406 و ر.ك الميزان، ج 2، ص 41، آيه 186 بقره.

10) ترجمه الميزان، ج 2، ص 55.

11) اصول كافى، ج 4، ص 213.

12) فرقان/77

13) غافر/60

14) وسائل، چاپ امير بهادر، ج 2، ص 529؛ به نقل از كتاب داستان راستان استاد مطهرى.

15) اصول كافى، ج 2، ص 139 - »باب القناعة«. و سفينة البحار، ماده »قنع«؛ به نقل از كتاب داستان راستان استاد مطهرى.

16) كنز العمال: 3931 به نقل از منتخب ميزان الحكمة، ص 214.

17) همان‏

18) بحار، ج 81، ص 240.

19) بحار، ج 93، ص 300.

20) بحار، ج 93، ص 300.

21) تنبيه الخواطر، ج 2، ص 237.

22) بحار، ج 93، ص 300.

23) كافى، ج 2، ص 468.

24) مكارم الاخلاق، ج‏2، ص 7.

25) كافى، ج 470 2.

26) منتخب ميزان الحكمه، ص 194.

27) ر.ك: تفسير الميزان، ج 2، ص 41، بقره/186.

28) سوره‏حجرات/13

29) سوره بقره/197

30) سوره مريم/63

31) آمدى غرر الحكم‏

32) ر.ك: نمونه جلد 10، ص 213-210.

33) ر.ك: كافى، ج 2، كتاب الدعا باب ذكر اللَّه عزوجل‏

34) رك: تفسير نمونه، ج 17، ص 358-357.

35) دعاى كميل‏

36) رك: تفسير نمونه، آيت اللَّه مكارم شيرازى و ديگران، ج 10، ص 217-207، دارالكتب الاسلاميه ج 7، ص 66-68، ج 25، ص 380-375.

37) آدمى غرر الحكم

38) مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 78، ص 39

39) آمدى پيشين.

40) آمدى، پيشين‏

41) تنبيه الخواطر، ص 7.

42) آمدى پيشين‏

43) آمدى پيشين‏

44) آمدى پيشين‏

45) مجلسى، محمد باقر، همان، ج 93، ص 160.

46) مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 93، ص 192.

47) آمدى پيشين‏

48) گلستان سعدى‏

..................................................................................

منبع:سايت پرسمان قرآن

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"