کد خبر: ۳۹۲۴۶۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۵

خبرگزاری فارس: ساعاتی پیش فیلم سینمایی «فروشنده» و یا به قول فرانسوی‌ها «مشتری» به کارگردانی اصغر فرهادی در شصت و نهمین جشنواره کن به نمایش در آمد در اولین اکرانش با مشکل فنی مواجه شد اما به سرعت این مشکل برطرف شد. در چند ساعت گذشته بلافاصله بعد از پایان اولین نمایش رسمی فیلم سینمایی «فروشنده» منتقدین و روزنامه نگاران حاضر در کن واکنش های مختلفی را نشان داده‌اند که در ادامه گزارش اجماع نظرات موجود در ارتباط با آخرین ساخته فرهادی را مشاهده می‌کنید.

*نقد ورایتی بر فیلم «فروشنده»

یکی از بیشمار دلیلی که آلفرد هیچکاک از نظر عموم به‌عنوان بزرگترین فیلمساز تمام تاریخ شناخته می‌شود، استاد فیلمسازی، این است که جوهر و تکنیک کار او بیشتر کارگردانان ( شاید همه‌ی‌آنها) را تحت تاثیر قرار داده. البته هیچکاک خدای ابدی و ازلی هرکسی است که تریلر می‌سازد. اما سایه‌ی او روی سر فیلمسازان دیگری هم افتاده که به سختی می‌شود آنها را غیرهیچکاکی خواند. بهترین نمونه‌اش نویسنده و کارگردان کاربلد ایرانی اصغر فرهادی است. فرهادی درام‌هایی درباره‌ی اختلافات خانوادگی می‌سازد و از پررنگ‌ کردن هرچیزی که درام‌ها عیانش می‌کنند، سرباز می‌زند. درام‌هایی مبتنی بر مشاهده‌ی دقیق، بدون دستکاری، مشخص و واقعی. هنوز هم وقتی که فیلمی از فرهادی را می‌بینی، مثلا «جدایی نادر از سیمین»، «گذشته» یا همین فیلم جدیدش «فروشنده»، تقریبا با استفاده از نوعی مهندسی معکوس به سمت موقعیتی کشیده می‌شوید که ناتورالیسم کامل و محض بر آن حاکم است. تازه بعدش دستگیرتان می‌شود که درون یک گردباد گیر افتاده اید که هرکاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا ذات شخصیت‌های روی پرده‌ را زیر و رو کند. شما با چیزی رو به رو می‌شوید که فقط می‌توان آن را تعلیق نامید و تکان‌دهنده هم هست. تعلیقی که تمام و کمال برمبنای آن چیزی شکل می‌گیرد که در دل و ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد.
«فروشنده» بر خلاف رویه‌ی معمول فیلم‌های فرهادی با شرح یک حادثه آغاز می‌شود: ظاهرا آپارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیت‌های اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند. در پایان خانه سر جایش ثابت می‌ماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز می‌شود. عماد و رعنا مجبور می‌شوند که خانه‌ی تازه‌ای پیدا کنند. آنها سریعا می‌روند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشته‌ی خانه هنوز باقی مانده. مستاجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را می‌پرسند، در جواب معلوم می‌شود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق‌ نق‌ها شروع می‌شود و بعد از آن اتفاقی می‌افتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاه‌تر می‌شود. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست.
شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، ردپای خونی در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل جسمی خاصی ندارد. به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست. چنین اتفاقاتی پیش می‌آید و آدم‌های خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رعنا وحشت کرده...حالت تدافعی هم بهش دست داده. از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند... اما از طرف دیگر هم می‌خواهد که تنها باشد. رعنا مجموعه‌ای از تنش‌ها و فراتر از آن مجموعه‌‌ی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع می‌کند به پرخوری. عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر می‌شود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است. اما اوضاع وقتی به هم می‌ریزد که احساسات زنانه‌ی غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمی‌‌دهد و عماد هم طاقتش تمام می‌شود.
برای بخشی از فیلم، «فروشنده» حتی از ساخته‌های پیشین فرهادی مینیمال‌تر، سربه زیر‌تر و جمع‌وجورتر است. با این‌حال اما تکنیک نویسنده و کارگردان مثل همیشه با اعتماد به نفس کامل همراه است. هرنمایی در جای خودش است و هر سرنخی به نتیجه‌ای غیرقابل انتظار ختم می‌شود. وقتی عماد شروع به بررسی جرم می‌کند، یک موبایل و یک دسته کلید می‌رسد که در وانتی که در محله رها شده را باز می‌کند. برای مدتی هیچکدام از این مسائل مهم به نظر نمی‌آیند، و «فروشنده» مانند یک فیلم آماتوری نئورئالیستی در ژانر کارآگاهی، چندان تنشی ایجاد نمی‌کند. اما همه این‌ها بخشی از طراحی فکر شده‌ی اثر است. عماد تنها یک کارآگاه نصفه و نیمه است، اما بعد کاملا به صورت تصادفی به شخصی می‌رسد که به نظر همسرش را در حمام گیر انداخته. این شخص متجاوز آن کسی نیست که ما انتظار داریم و آشکار شدن اینکه چه کسی این کار را انجام داده هم نکته اصلی نیست. نکته اصلی چیزی است که از بار عاطفی داستان را شکل می‌دهد: حالا که عماد شخص مهاجم را پیدا کرده، با این دانش چه می‌کند؟

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"