کد خبر: ۴۲۷۱۸۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۳ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۵

روزنامه آرمان:‌ بر اساس بررسی های زمین شناسان شهر تهران روی گسل زلزله قرار دارد. از سوی دیگر عدم رعایت فرهنگ ترافیکی، وجود آلودگی هوا و دیگر آلودگی های زیست محیطی، بافت فرسوده و... این شهر را آبستن حوادث کرده است. در اصل شهر تهران همچون آتش زیر خاکستر هر لحظه امکان شعله ور شدن دارد. اما انگار هنوز از سوی مسئولان و مردم توجه به ایمنی و چگونگی مواجهه با بحران های احتمالی چندان در اولویت نیست. هنوز در کشور ما مردم با مشاهده یک تصادف ساده، گاز گرفتگی و دیگر اتفاقات ناگوار صحنه حادثه را همچون صحنه تئاتر دانسته و منفعل به صحنه نگاه می کنند غافل از اینکه همین ازدحام می تواند مراحل امداد رسانی را به تاخیر بیندازد.

زندگی ما انسان ها در عصر ارتباطات پیچیده که شمار فرصت ها و تهدیدات محیطی در واحد زمان به طور چشمگیری افزایش یافته است، نیازمند مدیریت و آموزش است. بحران هایی که حل هوشمندانه آن نیازمند آمادگی و آگاهی برنامه ریزی است که این مهم از طریق مدیریت جامع بحران و به مدد آموزش محقق می شود. مطالعات نشان داده است که یکی از اصول اساسی برای مقابله با بحران، آمادگی در مقابل آن است که شرط اولیه آن تمرکز همه نیروها برای ارتقای آگاهی های عمومی، احساس مسئولیت و جلب مشارکت عموم مردم، ایجاد ظرفیت خودامدادی و دیگرامدادی در شرایط رویارویی با سوانح به منظور کاهش آسیب‌پذیری است؛ چرا که یکی از مهم‌ترین عواملی که عواقب بحران را تشدید می کند، فقدان یا ناکافی بودن اطلاعات در مورد سوانح طبیعی و ساخته دست بشر است. در این میان، آموزش از بهترین شیوه های ارتقای شاخص بهره وری در جوامع انسانی است.

آموزشی که چندان جدی گرفته نمی شود

رشد سریع و بی‌رویه جمعیت، بیش از هر زمان شهرهای بزرگ را با خطرات طبیعــی مواجه ساخته است. خطرات طبیعی به همراه خطرات احتمالــی ناشی از فعالیت‌های انسانی همچنان تشدید می‌شوند و محیط زیست را تهدید می‌کند. تراكم بیش از حد جمعیت در شهرها، دارایی‌ها، تاسیسات زیربنایی و منابع تولیدی و خدماتی باعث آسیب‌پذیر شدن تعداد انبوهی از انسان‌ها شده است. در كشورهای در حال توسعه، حدود ۱۲ تا ۱۵سال طول می کشد تا جمعیت شهرهای بزرگ به دو برابر افزایش یابد، اما در نقاط فقیرنشین و حاشیه ای این شهرها افزایش جمعیت تنها در مدت هفت سال انجــام می‌شود. معیارهای ضعیف ساختمانی و استفاده از مصالح و مواد نامرغوب و نبود تاسیســات زیربنــایی در برخی مناطق شهری باعث تشدید آسیب پذیری آنها می‌شود. در این شرایط توجه به آموزش می تواند برای همگان ثمربخش باشد. در اصل جلب مشارکت بیشتر آحاد مردم در طرح های مدیریت ریسک حوادث و نیز افزایش نفوذ آموزش به بخش های مختلف جامعه، رکن اساسی مدیریت موثر بحران در کشور است. اما به این مقوله در کشور تاکنون چندان توجه نشده است و در مدارس و دیگر نهادها هم توجه به مدیریت بحران فقط به اقدامات نمایشی و لحظه ای خلاصه شده است. عدم توانایی اکثر افراد در مواجهه با شرایط بحرانی خود گواه عدم توجه مسئولان به مقوله مدیریت بحران و ایمنی است.

بررسی برخی حوادث در گوشه و کنار شهر

در ماه های اخیر انفجار در محله شهران ساکنان این محدود را برای چند روز با مشکلات گوناگونی همچون قطعی آب، گاز و تلفن مواجه کرد و باعث زخمی شدن چند تن از هم‌میهنان شد. این حادثه مدیران شهری و دیگر مسئولان را به فکر انداخت و باعث شد تا شهردار تهران از وجود ۴۰۰ نقطه خطرخیز مشابه شهران در تهران خبر دهد. با بررسی نظرات آتش‌نشانان و امدادگران باید گفت که آنها در کل تهران را یک شهر پر از نقاط حادثه خیز می دانند. به طور مثال نام یکی از برج های معروف تهران را می آورند و می گویند که آتش‌سوزی در یکی از طبقات می تواند به علت نقص در سیستم اطفای حریق، تمام برج را نابود کند. آنها لوله کشی گاز در تمام خیابان ها و کوچه ها را از دلایلی می دانند که کار امدادرسانی در پایتخت را هنگام وقوع حادثه ای مانند شهران دشوار می کند. برای مثال در حادثه شهران لوله گاز منفجر و شعله ور شد که طبیعتا در تمام نقاط شهری نیز باید منتظر چنین حادثه ای بود. همچنین در سال‌های اخیر نیز خیابان ولیعصر به دلیل حفر تونل مترو مدام نشست می‌کرد و اگر در یکی از این نشست‌ها، لوله گاز مانند شهران آسیب می دید حوادث متعدد و مخربی رقم می خورد. همه این خطرات مسئولان را ملزم به رعایت نکات ایمنی و اصلاح امور می کند. با بررسی وضعیت مهندسی و ساخت و ساز در پایتخت باید گفت که چهار هزار هکتار بافت فرسوده در این کلان شهر زلزله‌خیز وجود دارد که تاکنون با وجود برنامه های اعمال شده از سوی مدیریت شهری هیچ اقدام راهگشا و عملی انجام نشده است و انگار هنوز مسئولان شهری حادثه خیزی شهر تهران را باور نکرده اند.

شرایطی که چندان مدیریت نمی شود

ناکارآمدی مدیریت بحران کشور فقط در اقدامات عمرانی خلاصه نمی شود، بلکه همین که تعداد افراد مطلع در شرایط بحران و چگونگی مدیریت آن در کشور اندک است خود گواه بی توجهی به این مقوله است. برای مثال سال گذشته در نزدیکی بیمارستان حوالی میدان فاطمی تهران یک دختر جوان به شکل وحشتناکی تصادف کرد. در این حادثه برخی شاهدان مدعی بودند که در رسیدگی به مصدوم که در نزدیکی یک بیمارستان خصوصی دچار حادثه شده بود، تاخیر صورت پذیرفته است. به گفته شاهدان تصادف «دختر جوانی در اثر تصادف در مقابل بیمارستان دچار ضربه مغزی و خونریزی شدید شده بود و یکی از مسئولان بیمارستان انتقال مصدوم را وظیفه آمبولانس می‌دانست و از انتقالش امتناع کرد که در نهایت انتقال مصدوم پس از ۲۰دقیقه توسط همان پرسنل بیمارستان انجام شد». این اتفاق در شرایطی رخ داد که همه بیمارستان‌ها، اورژانس‌ها و حتی مراکز درمانی دولتی و خصوصی در شرایطی که وضعیت فرد مصدوم یا بیمار تهدیدآمیز باشد و خطر مرگ وجود داشته باشد باید برای انتقال چنین موردهایی، سریع اقدام کنند تا کار احیا و نجات فرد انجام شود. در قانون مجازات نیز خودداری از کمک به مصدومان و رفع مخاطرات جانی (مصوب ۵/۳/۵۴) ماده یک این چنین عنوان شده است:«هر کس، شخص یا اشخاصی را در معرض خطر جانی مشاهده کند و بتواند با اقدام خود یا کمک طلبیدن از دیگران یا اعلام فوری به مراجع یا مقامات صلاحیت‌دار از وقوع خطر یا تشدید نتیجه آن جلوگیری کند بدون اینکه با این اقدام خطری متوجه خود او یا دیگران شود و با وجود استعداد یا دلالت اوضاع و احوال بر ضرورت کمک از اقدام به این امر خودداری کند، به حبس تا یک سال یا جزای نقدی محکوم خواهد شد.» اما همچنان در کشور ما انگار مردم نسبت به کمک به فرد حادثه دیده ترس یا واهمه داشته و اغلب ترجیح می دهند در این مواقع تماشاچی باشند. این در حالی است که برخی قوانین یا مسائل دردسرساز در سال های اخیر نیز بر عدم توجه به مسائل امداد و نجات در کشورتاثیرگذار بوده است.

ایمنی عنصر مفقوده در کشور ما

ایران كشوری زلزله‌خیز است. هر از گاهی زلزله بخشی از این كشور پهناور را در هم كوبیده و خسارات زیادی را بر پیكره آن وارد کرده است. با توجه به اینكه جمعیت شهرهای كشور به‌ویژه كلان‌شهرها در حال افزایش است، توجه ویژه به این شهــرها از دیدگاه آسیب‌پذیری و شنـاخت وضعیت موجود و نهایتـــا برنامه‌ریزی مدیریت بحران برای مقابله با بحران‌های ناشی از زمین لرزه در آنها، امری ضروری است. فرهنگ ایمنی باید جزو لاینفک زندگی مردم باشد تا در زمان بروز حادثه، خسارت جانی کمتری به جامعه وارد شود. ایران جزو ۱۰ کشور بحران خیز از منظر بلایای طبیعی است و برای مقابله با این بلایا لازم است همواره جامعه آمادگی خود را حفظ کند. برای مثال زلزله بم در ۵/۱۲ثانیه اتفاق افتاد و این زمان بسیار اندک باعث کشته شدن بیش از ۳۰هزار نفر، مجروح شدن بیش از ۲۰هزار نفر، بی سرپرست شدن ۹هزار زن و به جای ماندن چهار هزار یتیم شد. هنر مدیریت بحران در هنگام بروز بحران و حادثه این است که کمترین تخریب ساختمان ها و کمترین آمار مجروحان و کشته شدگان را داشته باشد و اقدامات پیشگیرانه باید در اولویت کاری شهرستان‌ها قرار گیرد. در ضمن بی‌اعتنایی به ایمنی و مدیریت بحران فقط به مقوله بلایای طبیعی در کشور ختم نمی‌شود، بلکه در مسائل متعددی همچون ایمنی جاده‌ها، تصادفات رانندگی و عدم رعایت اصولی در ساخت‌وساز می‌توان حلقه مفقوده مدیریت بحران و توجه به ایمنی را به شکل کاملا ملموس مشاهده کرد. در اسفند سال گذشته سعدا... مرادی عضو مرکز تحقیقات پزشکی قانونی با اعلام اینکه ۲۱۴هزار شهید در هشت سال دفاع مقدس کشته شدند، اما در یک دهه تصادفات جاده‌ای ۲۴۰هزار نفر کشته می‌شوند که این رقم ۱۲درصد از شهدای آن زمان بیشتر است، گفت: هر روز ۵۰ نفر فوت می‌کنند که حدود ۱۶برابر آن مصدوم و از این تعداد هم یکصد نفر معلول می‌شوند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"