کد خبر: ۴۴۷۶۷۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۳ - ۱۹ آبان ۱۳۹۵
شرق نوشت: هنگامی که باراک اوباما، کاندیدای دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ٢٠٠٨، در کنار ستون پیروزی برلین ایستاد و از نگاه خود به امید و تغییر گفت، ٢٠٠ هزار اروپایی سرزنده، دور او را گرفته و مشتاق بودند به او این شانس را بدهند. آنها به واسطه جوانی اوباما، میراث چند‌نژادی او و خوشبینی‌اش که می‌گفت «ما می‌توانیم!» طلسم شده بودند. او را به ‌عنوان کسی که بیشتر شبیه آنهاست و با جرج دبلیو بوش یک دنیا فرق دارد و با تکبر آمریکایی که در جنگ عراق متبلور شده بود، موافق نبود، می‌دیدند. جنگی که آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها پیوسته با آن مخالف بوده‌اند.
 
امروز در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، بخش عظیمی از جهان نمی‌توانند درباره اینکه چه کسی جای اوباما را می‌گیرد و اینکه این مسئله ممکن است به چه بدبختی بزرگی بینجامد، کاری کنند. براساس مصاحبه‌ها با طیفی از اروپایی‌های معمولی و تحلیلگران سیاست خارجی، همچنان‌که او با تأیید فزاینده در نظرسنجی‌های ایالت متحده، از کاخ سفید خارج می‌شود، میراث‌اش در اروپا چندان مشخص نیست. محبوبیت او با ناامیدی ناشی از شکست‌هایش و آرزوهایی که او از آن دم زده، کم‌رنگ شده است.
 
یک واقعیت دیگر نیز وجود دارد؛ پیدایش یک روسیه مهاجم‌تر و بحران بی‌رحمی که مهاجران بیشتری را روانه اروپا می‌کند، مشکلات اروپا را از زمانی که اوباما قلوب مردم را در برلین از آن خود کرد، پیچیده‌تر کرده است. برخی از تحلیلگران احتیاط و انفعال اوباما را باعث این دو واقعه می‌دانند. مونی اشنید که هنوز یکی از هواداران اوباماست، می‌گوید: «اینکه یک آدم سیاه‌پوست به ‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شده، واقعا عالی است و من برای او به ‌واسطه آنچه به دست آورده است، احترام زیادی قائلم، اما هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌تواند تمام آنچه را می‌خواهد به دست آورد. پیوسته سنگ‌های زیادی در راهش وجود دارد و در هر گوشه‌ای همیشه یک نفر هست که می‌گوید: «نه ما نمی‌توانیم».
 
دیتر بوش ٧١‌ساله می‌گوید از اوباما به ‌عنوان کسی که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرد و آن را برپایه انتظارات - و نه دستاوردهایش – پذیرفت، متعجب شده‌‌ام. «برای او متأسفم! من انتظارش را نداشتم. شاید موانع سیاسی، جلوی دستیابی او به امیدهایش و امیدهای ما را گرفته باشد، امروز در مبارزات انتخاباتی رئیس‌جمهوری ایالات متحده، برای ما روشن‌تر شده است که این موانع چه موانعی هستند. آقای اوباما، یک نور طلایی بود و ازدست‌دادن او این‌چنین غمگینانه است». آقای بوش که در هامبورگ هنگامی که متفقین نازی‌ها را در سال ١٩٤٥ شکست دادند، به دنیا آمده، می‌گوید: «آمریکایی‌ها آلمان را آنچه امروز هست کرده‌اند، با کمک شما دوباره آلمان، آلمان شده است. به این دلیل است که اکنون وضعیت ناامیدکننده است و امروز من نمی‌توانم به ایالات متحده به‌ عنوان یک الگو نگاه کنم».
 
دیگر مصاحبه‌شوندگان نیز گفته‌اند: آقای اوباما اشتباهاتی نیز در خاورمیانه و در برخورد با همتای روسی‌‌اش ولادیمیر پوتین، داشته است. بسیاری از اینکه زندان گوانتانامو، چنان‌که اوباما قول داده بود، بسته نشده ناخرسندند؛ اما آنها همچنین توافق هسته‌ای با ایران و بازگشایی درها به سوی کوبا و این را که اوباما خواهان جنگ با دیگران نبوده است، تحسین می‌کنند. همین‌ها چشم به سفر آتی او به ‌عنوان رئیس‌جمهور به برلین در میانه ماه نوامبر دوخته‌اند؛ سفری که به او اجازه می‌دهد یک جلسه بیشتر با همکاران اروپایی خود داشته باشد. یکی از این همکاران، خانم آنگلا مرکل است که به ‌واسطه بحران مهاجران و مدت طولانی زمامداری‌اش تضعیف شده است. این دیدگاه‌ها در نتیجه یک نظرسنجی از ١٠ کشور اروپایی به دست‌آمده است.
 
مرکز تحقیقات پو این نظرسنجی را انجام داده و منعکس کرده است. براساس این نظرسنجی، بیشتر اروپایی‌ها به اوباما حسی مثبت دارند و این در حالی است که جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور اسبق ایالات متحده، در بین آنها طرفداری ندارد. بیش از نیمی از مشارکت‌کنندگان در این نظرسنجی هنوز به اوباما اعتماد دارند.
 
نوربرت راتگن، رئیس کمیته سیاست خارجی مجلس آلمان می‌گوید برای اروپایی‌ها میراث اوباما مثبت باقی خواهد ماند. او به دستاوردهای اوباما درباره ایران، کوبا و بیمه عمومی بهداشت اشاره کرده و می‌گوید: «اوباما برای اروپایی‌ها و آلمانی‌ها یادآور وجود آمریکایی است که ما می‌توانیم آن را تحسین کنیم و هنوز آرزو کنیم که نقش پیشرو رهبری‌کننده‌ای در جهان داشته باشد. او سمبل «آمریکای خوب» باقی خواهد ماند. شاید این تصویر بلوغ نایافته باشد؛ اما برای حمایت از روابط بین آتلانتیک از نظر روانی مهم است». کریستوفر می‌یر، سفیر سابق بریتانیا در ایالات متحده، با اشاره به بالابودن انتظارات از اوباما، به‌خصوص بعد از جایزه صلح نوبل سال ٢٠٠٩، می‌گوید: «همه ما احساس قدرت می‌کردیم؛ اما می‌دانید ادامه این وضعیت ممکن نبود. درحال‌حاضر با او معمولی‌تر برخورد می‌کنیم و این رویکرد دیدگاهی منفی و ناعادلانه درباره دستاوردهای او پدید آورده است».
 
 آقای می‌ِیر مخصوصا درباره سیاست خارجی گفته است: «با آینده‌بینی عالی اوباما، شما مجبور نیستید در هر وضعیت خون‌باری در جهان دخالت کنید تا موقعیت خود را به‌ عنوان یک ملت قدرتمند حفظ کرده یا تداوم بخشید». گفتنی است، برخی دیگر از تحلیلگران سیاست خارجی اروپا نگاهی منفی‌تر دارند. آنها اعتبار آمریکا در جهان را ازدست‌رفته می‌بینند و این وضع را حاصل اعمال نفوذ بیشتر روسیه و چین و رد منافع و خواسته‌های آمریکا از سوی آنها که گاه با احساس مخالفت آشکار همراه است، می‌دانند. جان. سی. کورن بلوم، سفیر سابق ایالات متحده در آلمان که در برلین زندگی می‌کند این وضع را حاصل تلقی‌ای از مسئولیت جهانی تحت ریاست‌جمهوری اوباما می‌داند که به تهاجمی‌‌ترشدن روسیه و چین در جهان منجر شده است.
 
این تلقی به روسیه اجازه داده به ‌عنوان یک قدرت نظامی و دیپلماتیک به خاورمیانه بازگردد. کورن بلوم می‌گوید: «نیروهای زیادی در کنار سیاست‌های اوباما در بازی هستند». او تأیید می‌کند که در آمریکا نوعی خستگی از درگیری‌های خارجی وجود دارد؛ اما معتقد است پایان جنگ سرد به نقش واشنگتن در اروپا خاتمه نداده است. او می‌گوید: «ما نقش بسیار مهمی در حفظ ثبات داریم و می‌توانیم و باید در اینجا باشیم تا به اروپایی‌ها در گذر از این دوران کمک کنیم؛ اما ما از یک نقطه به نقطه دیگر می‌رویم. ما این پیروزی عظیم را در جنگ سرد به دست آورده‌ایم و اساسا «همواره» به من می‌گویند ما به آمریکایی‌ها نیاز داریم، اما آمریکایی‌ها کجا هستند؟»
 
جورج رابرتسون، وزیر دفاع سابق بریتانیا و دبیرکل ناتو، اوباما را با نقدی کم‌رنگ تحسین کرده است؛ او می‌گوید: «اوباما یک حس آرامش و ثبات در روابط با اروپا را پس از تلاطم‌هاي دوره بوش به ارمغان آورده است؛ اما می‌توانست درباره روسیه نیز سخت‌تر کار کند و به پوتین اجازه ندهد با یک جهش به وسط صحنه جهانی بازگردد و قاطعیت غرب را آزمایش كند».
 
به گفته او این امر در اوکراین و سوریه یک فاجعه بود و میراث آن باقی خواهد ماند». رابرتسون نیز مانند بسیاری دیگر معتقد است شکست اوباما در حفظ خط قرمزهای ٢٠١٣ (اقدام به عملیات نظامی در صورت استفاده سوریه از سلاح‌های شیمیایی) به‌شدت به اعتبار او و ایالات متحده لطمه زده و پوتین، اعراب سنی و نتانیاهو رهبر اسرائیل را ناخرسند کرده است. رابرتسون می‌گوید: «رئیس‌جمهور ایالات متحده هرگز نباید یک بیننده بدون عمل باشد، جهان به رهبری نیاز دارد؛ البته دخالت در امور جهان هزینه دارد. اما احتیاط نیز بها و پیامدهایی دارد و این می‌تواند سخت باشد، چنان‌که نوویل چمبرلین در سال‌های ١٣٩٠ اثبات کرده است «گاهی اوقات این نیاز وجود دارد که قدمی برداشته شود».
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"