غلامعباس توسلي در روزنامه آرمان نوشت: عذرخواهي در نظامهاي مدرن و پيشرفته توسط مقامات مسئول و عاليرتبه يك اصل بسيار مهم در جهت اعتماد افكار عمومي به شمار ميرود، چرا كه نه تنها سبب ميشود آن مقام مسئول در جايگاه پاسخگويي به مردم برآيد، بلكه به افزايش كيفيت عملكرد آن مجموعه يا مقام مسئول كمك كرده و در نهايت از تكرار اشتباه و بروز نقضان و ضعف جلوگيري به عمل ميآورد.
بر اين اساس مسئولان در كشورهاي توسعه يافته در صورت بروز مشكل يا خطايي به صورت مستقيم يا غير مستقيم يعني به وسيله رسانهها و مطبوعات از مردم عذرخواهي ميكنند. اما در ايران مسئولاني بودند كه در برهههاي مختلفی از زمان مرتكب اشتباه و نقصاني شدند اما حاضر به عذرخواهي از جامعه نبودند يا خود را موظف به جبران اشتباه نميدانستند؛ چنان كه در دو دولت گذشته سوانح ريلي، هوايي و جادهاي را به اوج رساند اما هيچ يك از مديران در آن ۸ سال خم به ابرو نياوردند.
نمونه بارز آن سقوط بوئينگ ايران اير و كشته شدن ۷۸ نفر از مسافران اين پرواز در زمان بهبهاني وزير وقت راه و ترابري بود كه حتي كارش به استيضاح كشيد. با تاملي بر اقدام صحيح مدیرعامل راه آهن ميتوان به اين امر پي برد عذرخواهي و استعفا مدير راهآهن سبب گرديد كه از خشم عمومي نسبت به اين حادثه تاسفبار اندكي كاسته شده و قوت قلب براي جامعهاي باشد كه ۴۵ تن از عزيزان خود را از دست دادهاند و تعداد بسياري از آنها نيز در اين تصادف مصدوم گشته و اكنون در بیمارستان به سر ميبرند.
از اين رو آنچه مدیرعامل راه آهن در دولت يازدهم انجام داد در مقابل حادثه پيش آمده يعني تصادف و برخورد۲ قطار مسافربري در ايستگاه هفتخوان دامغان ـ سمنان كه عامل آن را درخطاي انساني ارزيابي كردند و ایشان خود را موظف به عذرخواهي در مقابل خسارت به وجود آمده دانست، يك اتفاق بسيار مطلوب و البته نادر در كشور است و نه تنها شايسته تقدير است بلكه دو فايده بسيار مهم ميتواند در برداشته باشد.
نخست آنكه اگرچه عذرخواهي نميتواند خسارت به وجود آمده را جبران كند اما ميتواند يك دلگرمي در ميان جامعه به وجود آورد؛ دلگرمي از اين جهت كه به هر حال مسئولان نسبت به اين حادثه و حوداثي نظير آن بيتفاوت نبوده و همه تلاش خود را در جهت عدم تكرار اشتباه و افزايش كيفيت عملكرد خود براي رفاه و آرامش جامعه به كار خواهند برد. فايده ديگر چنين اقدامي افزايش ضريب اعتماد مردم نسبت به آن دولت است، زيرا جامعه به اين مهم پيميبرد كه دولت خود را در برابر اشتباه ملزم به پاسخگويي و جبران اشتباه ميداند و از سويي مردم با خود ميگويند در راس همهچيز يك قانون وجود دارد.
بنابراين در مقابل هر عملكرد ناپسند و اشتباهي بايد به جبران آن اشتباه برآمد. از اين رو دولتمردان الگويي مهم براي جامعه به شمار ميآيند، زيرا در كشوري كه يك دولتمرد خود را موظف به جبران اشتباه يا عذرخواهي از جامعه نداند مردم هم خود را نسبت به اشتباهاتشان مسئول نميدانند.