کد خبر: ۵۰۶۵۳۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۲۷ دی ۱۳۹۶
روزنامه جوان نوشت: ترافيك صبحگاهي، ترافيك عصر‌گاهي، ترافيك هميشگي، آلودگي هوا، جمعيت در حال انفجار، بوق، سر‌و‌صدا، تغيير كوچه‌ها و خيابان‌ها به اتوبان‌هاي بي‌سر و بدون انتها، استرس و در نهايت دوري از آرامش و نديدن كوه‌هايي كه روزگاري تهران قديم مزين به آن بود، كار را به جايي رساند كه پايتخت‌نشينان كم‌كم كوچ مي‌كنند!
 
سال‌هاي اول به شكل ييلاق موقت بود، اما امروز شكل اين مهاجرت به دائم تغيير پيدا كرده است. تهراني‌هاي قديمي مي‌دانند كه شهر آبا و اجدادي‌شان جايي براي زندگي با آرامش نيست. بسياري از پدر و مادرهاي قديمي كه بعضاً هم از خانواده‌هاي متمولي نيستند، اما در سال‌هاي اخير به به توصيه پزشكان و عقل دسته‌ جمعي و خانوادگي به اين نتيجه رسيدند، براي بهتر و بيشتر زنده ماندن و نفس كشيدن چاره‌اي جز هجرت ندارند.
 
نه در شهرستان‌ها پدر‌بزرگ و مادربزرگي دارند، نه وابستگان آنها در شهر ديگري زندگي مي‌كنند كه به صورت موقت ميهمان آنها شوند، از سوي ديگر به يقين رسيده‌اند كه اين شهر ديگر جايي براي زندگي كردن نيست! عده زيادي كه از روزگاران دور با در و ديوار و كوه‌هاي اين شهر خو گرفته‌اند، از اين حجم جمعيتي كه خارج از ظرفيت يك شهر است، گله‌مند بوده و هستند، اما صدايشان به جايي نرسيده و نخواهد رسيد. بسياري از آنها در محلات قديمي و دروازه‌هاي اصلي شهر، كوچه‌هايي را مي‌شناسند كه با نام آبا و اجدادي‌شان توسط شهرداري پلاك شده، اما ديگر شكل ييلاق‌هاي تعطيلات از حالت موقت و تعطيلات آخر هفته براي آنها خارج شده و مي‌توان گفت تقريباً نيمي بيشتري از سال را در خانه‌هاي به اصطلاح ييلاقي خود در اطراف شهر تهران سپري مي‌كنند.
   
مهاجرت معكوس از پايتخت

گفته مي‌شود، مهاجرت معكوس از پايتخت كليد خورده است و نتايج سرشماري‌هاي جديد حاكي از آن است كه شاهد شكل‌گيري الگوي ديگري از مهاجرت، به‌خصوص از تهران به سمت ساير شهرها به اسم «مهاجرت معكوس» هستيم. مطابق با آمارها در فاصله زماني سال‌هاي ۹۰ تا ۹۵ بيش از ۳۵۰هزار نفر از استان تهران به استان‌هاي ديگر مهاجرت كرده‌اند. اما نكته مهم اينجاست كه بيشتر اين افراد همان ساكنان قديمي شهر تهران هستند كه از ديرباز با در و ديوار اين شهر بزرگ شدند و نسل‌هاي قبل‌تر آنها بزرگ شده همين شهر هستند، اما هرگز گمان اين نمي‌رفت كه بي‌قانوني و بي‌در و پيكر بودن اين شهر باعث شود، روزي مجبور شوند محل تولد خود را ترك كنند. همه اينها برمي‌گردد به توسعه نامتوازن اعم از اقتصادي، اجتماعي، سياسي  كه به ايجاد جاذبه در شهرها و دافعه در روستاها منجر شده است.
   
چرا زندگي در تهران؟!

تجمع ثروت و فرصت‏هاي شغلي، تغييرات اقليمي و خشكي روستاها، مشكلات معيشتي از جمله موارد مهمي است كه افراد را وادار مي‌كند تا ترك شهر و ديار كنند. نگاه منطقي نشان مي‌دهد، بخش قابل‌توجهي از افراد وجود دارند كه چاره‌اي جز حضور در پايتخت ندارند. تحصيل در دانشگاه‌هاي مهم و برتر كشور كه عموماً در پايتخت متمركز شده‌اند، باعث شده است، طي ساليان اخير بسياري از دانشجويان با حضور در اين شهر ماندگار شده، تشكيل زندگي دهند و به دنبال آن وابستگان خود را هم به اين شهر دعوت كنند.  نكته مهم ديگر امكان اشتغال است كه بي‌شك اگر درآمد و امكانات نسبي براي افراد در شهرستان‌ها نيز فراهم مي‌شد، بسياري از افراد به تهران مهاجرت نمي‌كردند و حتي در عرصه كنوني نيز برخي از طبقه متوسط با تكيه بر چنين امكاني تصميم به خروج هميشگي از اين شهر خواهند گرفت.  در كنار همه ادله منطقي ساير جذابيت‌هاي بصري پايتخت نيز خود از جمله مواردي است كه براي ساير افراد در نقاط مختلف كشور كه از تهران آرمان‌شهري مي‌سازند كه فارغ از همه مشكلات موجود، زندگي در اين شهر را مرجح مي‌كند. حضور عموم نويسندگان، هنرمندان، شعرا و ساير افراد موفق در كلانشهر تهران دليل ديگري است كه براي افراد امكان رشد و ارتقا را تنها در همين نقطه تعريف مي‌كند. حال آنكه با نگاهي گذرا هم ديده مي‌شود حتي افراد حاضر در مديريت‌هاي كلان، اكثراً خود مهاجر هستند و پدران و مادران آنها در شهرستان‌هاي دورافتاده زندگي مي‌كنند.
   
درد «تهران» و «تهراني بودن»

البته بعد ديگر ماجرا به واژه‌اي بر‌مي‌گردد به نام «تهران» و «تهراني بودن»! به گفته كارشناسان و جمعيت‌شناسان «تهرانيتي» كه در پايتخت وجود دارد، در هيچ كدام از كلانشهرهاي كشور چون شيراز، اصفهان و مشهد هم وجود ندارد. از سوي ديگر گفته مي‌شود امكان آزادي شخصي در تهران هم يكي ديگر از دلايلي است كه اقشار را وادار مي‌كند تا به اين شهر مهاجرت كنند. اينچنين است كه همين هجرت به پايتخت خود سر آغاز و سرمنشأ برخي آسيب‌هاي اجتماعي مي‌شود.
 
در نهايت ذكر اين نكته لازم است كه روند اين مهاجرات‌ها هم در مبدأ و هم در مقصد مسائل و مشكلاتي از جمله بروز نابساماني‌هاي متعدد ناشي از فشار بر منابع و امكانات شهر تهران، بيكاري و كم‌كاري، كمبود فضاي زيستي و آموزشي، آلودگي هوا و محيط‌زيست، سالخوردگي و زنانه شدن نيروي كار كشاورزي، تخليه روستاها و... را به وجود مي‌آورد، اما كماكان در اين چرخه منفي دور باطلي زده مي‌شود كه براي تهراني‌ها چاره‌اي جز هجرت را فراهم نساخته است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"