|
روزنامه جهان صنعت نوشت: وضعیت چند ماه پیش را تصور کنید؛ پیش از خروج آمریکا از برجام و متعاقبا جهش دلار. آن روزها دولت روحانی در آستانه یک سالگی دومین دورهاش زیر شدیدترین فشارها قرار داشت. محافظهکاران در حال ادامه سیاست پیشین بودند، هدف، زمینگیری دولت بود و حتی ساقط کردن آن.
اصلاحطلبان و نیروهای خواهان تحول از پیمانشکنی روحانی میگفتند و اینکه سیاستها و رفتارهای روحانی به ویژه در دوره دوم نسبتی با قول و قرارهایش ندارد. در چنین فضایی دولت هم نزد حاکمیت و نهادهای قدرت بیاعتبار شده بود و هم مشروعیت و محبوبیت اجتماعیاش را در مخاطره میدید. اما در شرایطی اوضاع نابسامان و به ویژه تهدید خارجی به مددش آمد.
ظهور ترامپ و سیاست خارجی خصمانهاش شاید بیش از هر چیز به دولت روحانی کمک کرد. خروج آمریکا از برجام و انتقادات محافظهکاران از وی ثابت کرد که برجام به هیچ روی معاهده کمارزشی نبوده و دستاوردی به راستی بزرگ برای اقتصاد در ایران بهشمار میآید.
از سوی دیگر با افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم، اعتراضات خیابانی درگرفت؛ اعتراضاتی که گاه کلیت سازوکارهای موجود را نفی میکرد. در چنین شرایطی گروههای ساکن در بلوک قدرت دریافتند که باید برای چندصباحی هم که شده اختلافات خود را کمتر آشکار کنند. میدانیم که ترس همواره مهمترین عامل برای یکپارچگی در بلوک قدرت بوده است. در نتیجه از حجم انتقادها و فشارها بر دولت روحانی تا حدی کاسته شد.
در مواجهه با چنین شرایطی، ظریف و دستگاه دیپلماسی یک بار دیگر از سایه بیرون آورده شدند. دولت که در نوعی انفعال فرو رفته بود اعتماد به نفس دوبارهای یافت و حالا به حاکمیت نزدیکتر شده و توانسته اعتراضات اجتماعی را کنترل کند. نتیجه آشفتگیهای اقتصادی و فشار خارجی به شکل عجیبی به نفع دولت حسن روحانی تمام شد.
دولتی که خیلی زود داشت از صحنه خارج میشد کنترل حداقل ظاهری اوضاع را دوباره در دست گرفته است. دولت کماکان در عرصه داخلی حرف چندانی برای گفتن ندارد و در این شرایط همه تمرکزش را گذاشته است روی سیاست خارجی و دیپلماسی.
از شانس شاید خوب ایران، حریف ترامپی است که اگرچه برای ضربه زدن بسیار جدی و باانگیزه است اما یارای ایجاد اجماعی بینالمللی را ندارد. دولت با موفقیت در عرصه سیاست خارجی میتواند حداقل در کوتاهمدت بر کاستیهای داخلیاش سرپوش بگذارد.