|
روزنامه همدلی در واکنش به حادثه دلخراش سانحه اتوبوس دانشگاه آزاد نوشت: حادثه بخشی از واقعیتهای حیات انسانی است. بسیاری از حوادث هیچ وقت خبر نمیکنند که به حوادث غیرمترقبه مشهورند، از زلزله تا سونامی و گاهی سیل و برف و باران. البته به جز زلزله و احتمالا سونامی، بقیه حوادث امروزه به دلیل پیشرفت فناوری واقعا غیرمترقبه نیستند. مثلا در باره برف و باران و سیل دستگاههای مسئول با داشتن امکانات فنی روز، هشدارهای لازم را به مردم میدهند تا کمترین تلفات جانی یا مالی را در پی داشته باشد. دستهای دیگر از حوادث در زندگی امروز ما روزانه رخ میدهند که از صفر تا صد آن را انسانها ایجاد میکنند.
از تصادف خودروها و موتورسیکلتها گرفته تا سقوط هواپیما یا غرق شدن کشتیها همه و همه حوادثی هستند که میشود جلوی آنها را گرفت و به اصطلاح کارشناسان به نقطه «صفرکشته» رسید. اما با این حال هر روز در ایران ما شاهد رخدادهای شدید و غمباری هستیم که به جز زخمی که بر پیکره هستی ما میگذارد، هیچ درسی از این حوادث نمیگیریم.
بسیاری از کشورهایی که با این نوع چالشها روبهرو هستند یا بودند، سعی کردند با برنامهریزی، مدیریت، کارهای پژوهشی علمی و عملی، میزان تلفات و خسارات را به حداقل برسانند. اما این مولفه در کشور ما به جای آنکه درسی برای آینده باشد، غم و اندوه آینده خانوادهها را افزایش میدهد. خانوادههایی که شاید در حال زندگی معمولی خود بودند ناگهان باید به دلیل سوءمدیریت و بیمسئولیتی مسئولان ذیربط مرثیهخوانیهای مداوم را برای آینده زندگی خود تجربه کنند.
در یکی دوسال گذشته این نوع حوادث که کاملا از روی بیمسئولیتی، به کار نگرفتن دانش و علوم مربوطه، نبود برنامهریزی بلندمدت و کارشناسی رخ میدهد، بخشی از صفحات تاریخ کشور و تاریخ زندگی خانوادهها را سیاه ساخته است.
از حادثه پلاسکو- که هنوز به عنوان یک معما جلوی چشم مردم و کارشناسان قرار دارد- تا سقوطهای مداوم و تصادفهای شدید جادهای که سالانه به مرگ حداقل 16هزار نفر در سال میانجامد تا حادثه چند روز پیش آتشسوزی یک مدرسه پیشدبستانی در سیستان و بلوچستان که به مرگ 4 کودک انجامید تا سقوط روز گذشته (4دی 97) اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در منطقه 5 تهران که به مرگ 8 تن و زخمی شدن، 28 تن منجر شد، بیش از آنکه واقعا حوادث غیرمترقبه باشند، حوادث مدیریت ساختهای هستند که هیچگاه به خاطر کوتاهیهای خود در حوزههای مختلف پاسخگو نبودند.
حتی اگر در این میان مقصر اصلی تصادف اتوبوس راننده باشد، همین موضوع خود ریشه در ناکارآمدی و بیمسئولیتی مدیران این حوزه دارد. اگر رانندگان قبل از آنکه عنان حیات عدهای را به دست بگیرند، از لحاظ جسمانی یا روحی آزمایش شوند و سلامت آنها تایید شود، چه بسا این گونه حوادث کمتر رخ میدهد.
یا اگر اتوبوس دارای نقص فنی بود، بیشک مسئولان شرکت اتوبوسرانی یا مسئولان بررسی کیفیت خودروها که مراکز معاینه فنی خودروها در پایتخت و دیگر شهرها به صورت مستقیم دخیل در این حوزه هستند، باید پاسخگو باشند. البته شکی نیست حتی اگر مقصری را در این حوزه شناسایی کنند، تاکنون تجربه نشان داده است که هیچ سودی برای مردم نداشته است.
در همین منطقه شمال تهران، البته در ولنجک 26سال پیش هم یک مینیبوس به دلیل فرسودگی و مسن بودن راننده آن دچار سانحه شد و جان تعداد زیادی از دختران دانشآموز را گرفت. آیا مدیران و مسئولان ذیربط از حادثه 26سال پیش درس گرفتند که بخواهند از حادثه روز گذشته دانشگاه آزاد درس بگیرند. مشابه این حوادث برای دانشآموزان و دانشجویان در کشور فراوان است اگر بخواهیم به صورت انگشت شمار همه را بازگو کنیم، مثنوی هفتاد من میشود.
هیچ درسی از گذشتهای چنین خونبار و غمانگیز گرفته نشده است. به قول رودکی بزرگ «هر که ناموخت از گذشت روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار».
پر بیراه نیست که بگوییم مدیران کشور ما شاید مصداق کامل این شعر رودکی باشند، چون آنها هیچ وقت از گذشته درس نگرفتند و همچنان ما داریم تاوان ناآموختنیهای آنها را پس میدهیم. دانشجویان و دانشآموزان ما امید است که قربانی این سوءمدیریتها نشوند، اما شکی نیست حوادثی چنین با وجود رفع مسئولیت کردنهای دیگران، همیشه در کمین است.