کد خبر: ۵۵۲۲۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۸

خبرآنلاین: سرنخ کلاف سردرگم گفت‌وگوی ملی این‌بار به دستان محمدرضا باهنر ‎افتاد. او از جلسات رسمی نه، بلکه از گعده‎هایی گفت که به همراه عزت‎الله ضرغامی با تعدادی از چهره‎های اصلاح‎طلب برگزار کرده و البته برخلاف موارد گذشته امیدوار است که به نتایجی هم برسد.

محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت «چند جلسه‌ای است که من و آقای ضرغامی گفت‌وگو با برخی اصلاح‌طلبان از جمله محمدرضا عارف را آغاز کرده‌ایم، البته هیچ مأموریتی از طرف اصولگرایان برای حضور در این جلسات نداریم و عارف هم به نمایندگی از اصلاح‌طلبان در این نشست‌ها حضور ندارد. فعلا گعده است و اگر منسجم و مرتب شود یک نفر به عنوان سخنگو، گزارشی را در خصوص آن اعلام خواهد کرد». هرچند این چهره‏ ها به رییس فراکسیون امید و چند عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام ختم می‎شود اما، به نظر می‎رسد که در ادامه طیف وسیع‎تری از اصلاح‎طلبان را در بر بگیرد.

گفت‎وگوی ملی برای نخستین بار نیست که از سوی چهره‏ های سیاسی کشور مطرح می‎شود. پیش از این نیز بارها بر ضرورت آن البته بیشتر از سوی چهره ‏های سیاسی اصلاح‏‌طلب تاکید شده بود اما این موضوع نیز همچون دیگر راهکارهای کاهش تنش و اختلاف راه بجایی نبرد.

محمدرضا عارف اگرچه انتقادات زیادی به سکوت پیشه کردنش در مجلس شورای اسلامی می‎شود اما یکی از طراحان این موضوع بوده است. سه سال پیش او اعلام کرده بود که «اگر چنین طرحی اجرایی شود اختلافات بزرگان نظام در فضای دوستانه حل می ‏شود». هرچند او که ریاست فراکسیون امید را برعهده داشت بر این قصد بود تا موضوع را بطور جدی در مجلس دنبال کند اما وقتی با استقبالی روبه رو نشد وعده‎اش را به فراموشی سپرد. حال با گذشت نزدیک به ۳ سال، فردی از جریان مقابل کلید شروع کار را ‏زد و شاید اینبار چون آغازگر ماجرا مردی از جنس اصولگراست بتوان به نتیجه آن امیدوار بود.

برای یافتن موضوع گفت‌وگوی ملی شاید لازم نباشد چرخ زیادی بین مسائل امروز ایران زد. همه اختلافاتی که راست و چپ قبلی و اصولگرا و اصلاح‎طلب فعلی طی نزدیک به چهار دهه پس از پیروزی انقلاب با هم پیدا کردند، به موارد چندی می‎رسد که البته بر سر در برخی از آنان تابلوی گفت‌وگو ممنوع نصب شده است. در این بین شاید دو موضوع بر دیگر مسائل کشور بچربد؛ یکی سیاست خارجی است و دیگری مبحث انتخابات.

سیاست خارجی کشورمان بخصوص در اوایل روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران دعوای اصلی سیاسیون بوده است. چه آن هنگام که تیم مذاکره کننده هسته‎ای با گروه ۱+۵ به توافق رسید و حاصلش برجام شد و چه پس از آن که بر سر هر مسائل ریز و درشت حول محور این توافق، همه دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی را زیر تیغ انتقاد می‎بردند. با این وجود در آن زمان هیچگاه کسی حاضر نشد تا پروژه گفت‌وگوی ملی را به پیش ببرد تا شاید از بار دستگاه دیپلماسی اندکی کم شود.

حال با خروج امریکا از برجام و اقدام متقابل ایران، اختلافات روی دیگر خود را نشان می‏ دهد؛ گروهی که دم از مذاکره می‏‎زنند در برابر دسته‎ای که به هیچ روی حاضر به چنین کاری نمی‎شوند. البته از آنجا که موضع نظام در این خصوص مشخص است، بعید است که این موضوع تبدیل به سوژه‏ای برای گفت‎وگوی ملی شود. در عین حال، بسیاری از سیاسیون هم تاکید دارند که منافع مشترک را باید درنظر گرفت و به هیچ عنوان چراغ سبزی از طرف هیچ گروه و جناحی به دشمن نشان داده نشود. اما از سوی دیگر هنوز مساله ای در حوزه سیاسی خارجی باقی می‎ماند که می‎تواند موضوع گفت‎وگوی ملی را تشکیل دهد و آن لوایح چهارگانه مبارزه با تامین منابع مالی تروریسم است که از آن، پیوستن به پالرمو همچنان در دست مجمع تشخیص مصلحت مانده و رفته رفته به مهلت نهایی گروه ویژه اقدام مالی هم نزدیک می‌شویم.

از حوزه سیاست خارجی به حوزه سیاست داخلی می‎آییم. جایی که تا چند ماه دیگر تب انتخاباتی هر دو جریان سیاسی کشور را دچار خود می‎کند. آیا حرکت باهنر و ضرغامی به همین منظور انجام گرفته است؟ انتخاباتی که در این چند ساله نشان داده نه اصلاح طلبان بدون حضور اصولگرایان قادر به تکمیل لیست خود شوند و نه اصولگرایان می‏ توانند آرای مردمی را به تنهایی جلب کنند، از دیگر موضوعاتی است که می‏ تواند در صدر فهرست گفت‎وگوی ملی قرار بگیرد. این سوال که آیا این دو جریان سیاسی باز همچون سنوات گذشته حاضر به ائتلاف خواهند شد، احتمالا پاسخ مثبتی خواهد داشت که آن هم از دل همین جلسات بیرون خواهد آمد.

اما دو جریان سیاسی در حالی یکی متولی گفت‎وگوی ملی می‌شود و طیف دیگر نیز آن را می‌پذیرد که هیچکدام خالی از نیروهای تندرو نیستند. افرادی از جریان اصلاح ‏طلب و اصولگرا هستند که نه تنها، فقط و فقط با پیش شرط، حاضر به انجام گفت‎وگو می‌شوند بلکه بعضا دست توهین را پیش گرفته و طرف مقابل خود را مخالف منافع ملی خطاب می‎کنند. با این روحیاتی که برخی از چهره‎های سیاسی هر دو جریان دارند، به نظر می‎رسد که افرادی همچون باهنر که از بزرگان اصولگرایی محسوب می‌شود فکری برای کسب موافقت آنان کرده یا اینکه ترجیح می‎دهند آنها را از دایره تصمیم‎سازی حذف کند. کاری که در گذشته هم در اردوگاه اصولگرایی انجام گرفته و طیف تندروی این جریان زمانی که دید کاری از پیش نمی‎برد، با کاندیدای منتخب خود وارد کارزار انتخاباتی شد.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"