کد خبر: ۵۸۵۸۴۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۲ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۹

روزنامه جام جم در یادداشتی به شدت از سریال‌های شبکه نمایش خانگی انتقاد و این دست آثار را شعبه‌ای از شبکه جِم در ایران توصیف کرد!

عصبانیت روزنامه صداوسیما از نمایش خانگی

این روزنامه نوشت:

* این که بگوییم بخش عمده تولیدات شبکه نمایش خانگی در چند مدت گذشته شبیه سریال‌های ترکی بود، ادعایی است که حتما باید درباره‌اش توضیح داد. طبیعتا تمام آنچه در فیلم‌ها و داستان‌ها می‌بینیم و می‌خوانیم واقعیت ندارند، نوشتن داستان و فیلمنامه هر چند باید در فضایی باشند که جامعه با آنها ارتباط برقرار کند، اما قرار نیست نعل به نعل واقعیت باشند و خیال و فکر نویسنده هم در پیش بردن داستان آزاد است. اما موضوع این است آنچه در سریال دل، مانکن، ممنوعه یا سایر سریال‌ها رخ می‌دهد، قرار است با خط قرمزهای ذهنی مردم بازی کند و داستان خود را پیش ببرد.

* جدای از بعد داستانی این سریال‌ها باید رفت سراغ شیوه زندگی‌ای که در این سریال‌ها دیده می‌شود، شخصیت‌های این سریال‌ها اغلب ثروتمند هستند و زندگی‌ای دارندکه شبیه زندگی مردم عادی جامعه نیست. انگار که تمام اتفاقات این سریال‌ها به‌قول معروف میان 2درصدی های جامعه می‌گذرد و با 98 درصد دیگری هم کاری ندارد.

* جالب است همان‌قدر که چهره ثروت در این سریال‌ها اغراق شده است، چهره فقر هم با همین شکل و شمایل معرفی می‌شود و قرار است قصه‌های شاهزاده و گدا گونه بتوانند مردم را بنشانند پای روایت. اما در هر حالت نمی‌توان از سبک زندگی اشرافی‌ای که این سریال‌ها تبلیغ می‌کنند، گذشت.

* آلات موسیقی تا حدی در فیلم دیده می‌شوند که اصلا هر کس از جلوی دوربین رد شود بلد است ساز بزند، آن‌قدر که در سریال دل می‌بینیم خانم راننده اسنپ سازدهنی‌اش را با خودش برده و حالا که تصادفا رسیده به کنار دریا برای مسافر خود می‌نوازد!

* از طرف دیگر ماجراهای عشقی و به هم تنیدگی‌شان در این سریال‌ها تا آنجا پیش می‌رود که دیگر قید مثلث و مربع عشقی را می‌شود زد و اصطلاحات ناچیزی دانست‌شان. اصلا باید گفت دایره عشقی! این روابط چند پهلو و دامنه‌دار تعریف خانواده، تعهد، دوستی و ... را به بازی می گیرند، بله زندگی واقعی هم اتفاقات بد دارد و طبق همان نگاه قدیمی موجود در فرهنگ ما ممکن است گرگ‌ها همیشه در کمین باشند، اما ارائه این اتفاقات به مبتذل‌ترین شکل ممکن می‌تواند مخاطب را دچار سطح بودن کند.

* در ضمن خط داستانی این سریال‌ها هم آن‌قدر روست که اگر مخاطب با اندک بهره هوشی پای تماشای آنها بنشیند و چند سریال را ببیند، می‌تواند خط پیشبرد بقیه آنها را هم تا حدی حدس بزند. جالب تر هم این‌که اگر زمان سریال 90 دقیقه باشد، در بسیاری از آنها حجم زیادی از این زمان به مرور اتفاقات قبل با صدای یک خواننده و حضور پررنگ موسیقی می‌پردازد، که البته در این باره قبل‌تر گزارش مفصلی نوشته‌ایم و از آن می‌گذریم.

* خلاصه که نصف زمان فیلم هم حتی به پیشبرد خط اصلی داستان نمی‌گذرد و اگر قرار بود این سریال‌ها مثل فوتبال داور داشته باشند، مدام برای وقت‌کشی کارت قرمز می گرفتند.

* حضور یک شخص ترنس به‌عنوان شخصیت اصلی یا دختری که مورد تجاوز قرار گرفته و در فرهنگ جامعه ما دچار مشکلاتی شده یا پسری که برای پرداخت بدهی‌های پدرش تن به ازدواج با زنی بسیار بزرگ‌تر از خودش می‌دهد و ... می‌توانند موضوعاتی باشند که سریال مورد نظر را به یک اثر اجتماعی بدل کنند، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد.

* این مولفه‌ها‌ هر چند در سینمای تجاری هر کشوری دیده می‌شود اما با این حجم و گستردگی پس از همه‌گیری سریال‌ها‌ی ترکی وارد ایران شده و به نظر می‌رسد قرار است ماندگار شود! همان‌طور که مردم یک دهه و نیم پیش با چشمان گرد سریال‌ها‌ی شبکه جم و فارسی وان را نگاه می‌کردند، از یکی دو سال پیش با چشمان گردتر تولیدات وطنی مشابه را تماشا کردند، بعد هم روند آنقدر ادامه‌دار شد که به تماشای آنها عادت کردند و دنبالشان می‌کنند. سریال‌ها‌ی ایرانی‌ای که دقیقا بر مبنای همان سریال‌ها‌ی ترکی ساخته می‌شوند، با همان بحران‌ها‌ و کاستی‌ها‌ و همان جاذبه‌ها‌ی بیهوده.



نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
طراحی و تولید: "ایران سامانه"