کد خبر: ۵۸۷۴۰۳
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۳ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۹
شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه قطعنامه‌ای را علیه ایران به تصویب رساند که 25 رای مثبت، دو رای منفی و 7 رای ممتنع و یک غایب داشت.

قطعنامه شورای حکام آژانس در حالی است که ایران همچنان در برجام است، و اجازه داده است بازرسی‌های بی‌سابقه آژانس از فعالیت‌های هسته‌ایش ادامه یابد. حدود 20 درصد کل بازرسی‌های آژانس فقط مربوط به برنامه هسته‌ای ایران است.

ناجیان برجام، بانیان قطعنامه

جالب است که قطعنامه جدید توسط سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان تدوین و پیشنهاد شده است. یعنی کسانی که از نگاه دولت کشورمان قرار بود ناجیان برجام باشند، بانیان قطعنامه ضد ایرانی در آژانس شده‌اند. این اتفاق درس بسیار مهمی را برای کشورمان دارد و آن اینکه امید بستن و اعتماد کردن به غرب از جمله اروپا راه به جایی نمی‌برد. شاید اگر دولت و دستگاه دیپلماسی از تجربه‌های قبلی درس گرفته بودند، مسیری را نمی‌رفتند که هم در برجام بمانند و هم کسانی که به تعهداتشان پایبند نبوده‌اند، علیه او قطعنامه صادر کنند. 

تجربه تلخ نادیده گرفتن تجربیات

تفکیک اروپا از آمریکا در جریان برجام و رفع تحریم‌ها اشتباهی است که دولت دانسته یا نادانسته مرتکب آن شده است. هر چند که تجربیات و مواضع قبلی نشان می‌دهد که چه بسا این امر دانسته باشد.

حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» را درباره توافق سعدآباد که در دوران دولت اصلاحات انجام شد، نوشته است. او در فصل هفتم این کتاب و صفحه 328 می‌نویسد: «مشکل ما این بود که هرگاه مذاکرات پیش می‌رفت، اروپایی‌ها بدون چراغ سبز آمریکا قادر به انجام هیچ کار مهمی نبودند.»

او در همان صفحه کتاب همچنین می‌نویسد: «شرکت‌های بزرگ اروپایی در گسترش معاملات و تجارت و اقتصاد و تکنولوژی بدون رضایت آمریکا نمی‌توانستند با ایران همکاری داشته باشند. اروپایی‌ها به ما می‌گفتند ما به شرکت‌های خود توصیه‌های لازم را می‌کنیم ولی آنها آزاد هستند و نمی‌دانیم که شرکت‌ها در نهایت با شما به توافق می‌رسند یا نه، چون این شرکت‌ها با شرکت‌های آمریکایی حجم معاملات بالایی دارند و در شرایط کنونی طرف آمریکایی راضی به این کار نخواهد شد.»

روحانی در صفحه 259 کتاب خود نوشته است: «در واقع اروپایی ها در اجرای تعهدی که متقبل شده بودند، ناتوان بودند...در نگاه کلی، اروپایی‌ها همواره به دنبال نوعی اجماع و یا دست کم هماهنگی با آمریکا بودند.»

همه گزاره‌های فوق عینا یا با شباهت زیاد درباره برجام نیز توسط مقامات ایرانی یا اروپایی گفته شده یا صادق بوده است. یعنی اگر کمی بالاتر منبع این اظهارات ذکر نشده بود، نزدیک‌ترین و فوری‌ترین برداشت مخاطب این بود که این اظهارات و نکات در خصوص برجام و وضع فعلی بیان شده است.

این نشان می‌دهد که تحولات مربوط به سعدآباد و برجام دو روی یک سکه هستند که اتفاقا هر دو طرف آن یک شکل است. در هر دو مورد «دبه اروپایی» به چشم می‌خورد. در نقض عهدها هم «همیشه پای یک آمریکا در میان بوده است.» این اتفاق، امر عجیبی نیست، عجیب عبرت نگرفتن عده‌ای از اشتباهات گزاف گذشته است. در عوض، به همان میزان که برخی در داخل کشور از گذشته درس و شناخت پیدا نکرده‌اند، جبهه غربی به همان اندازه در خصوص نحوه اجرای اهداف تکراری خود اشراف پیدا کرده است.

بدعهدی قبلی اروپا در ماجرای توافق پاریس تا به حدی بود که صدای محمد البرادعی، مدیرکل اسبق آژانس را نیز در آورد. البرادعی در کتاب «عصر فریب: دیپلماسی هسته‌ای در عصر خیانت» می نویسد که پس از انجام تعهدات ایران، اروپایی‌ها آن زمان در پیشنهاد خود خواسته بودند به سبک بازاری‌های ایران عمل کنند و همه منافع و امتیازها را در ابتدا و یک جا ارائه ندهند. البرادعی نتیجه را فاجعه می‌پنداشت. او می‌نویسد که پیشنهاد مزبور نه تنها ناچیز و کم محتوا بلکه متکبرانه و تحقیرآمیز بود و این برداشت را ایجاد می‌کرد که اروپایی‌ها با بی میلی و از سر لطف آن را مطرح کرده اند.

بر اساس آنچه در صفحات 144 و 199 این کتاب نوشته شده، تحقیر ایران در این پیشنهاد تا آنجا پیش رفته بود که سه کشور اروپایی قول داده بودند در صورت «توقف» غنی‌سازی، از دانشمندان بیکار شده ایرانی نگهداری خواهند کرد.

پیشنهادات آن موقع اروپا، تقریبا مشابه پیشنهادات فعلی آن‌ها در خصوص برجام بدون آمریکاست. در حالی که ایران از محل رفع تحریم‌ها و مکانیزمی مانند اینستکس انتظار میلیارد دلاری داشت، اروپایی‌ها پیشنهادهای میلیون دلاری تحقیرآمیز را مطرح می‌کردند. جالب است که با وجود عدم جبران خروج آمریکا از برجام، وزرای خارجه سه کشور اروپایی در بیانیه مشترک روز گذشته خود اعلام می‌کنند که به تعهدات برجامی خود در رفع تحریم‌ها «به طور کامل» پایبند بوده‌اند. سه وزیر اروپایی پا را فراتر گذاشته و با استناد به اینستکس می‌گویند که اروپا فراتر از تعهدات برجامی خود عمل کرده است، غافل از اینکه اینستکس مانند اتوبانی می‌ماند که خودرویی از آن عبور نمی‌کند و می‌توان در آنجا فوتبال بازی کرد. به عبارتی، به فرض اگر وزرای خارجه این اظهارات را به طنز و شوخی می‌گفتند، باز امری قبیح بود، اما در روز روشن و در مقابل دید همگان این اظهارات تحقیرآمیز را ایراد می‌کنند. این اظهارات، مواضع و اقدامات اروپا در اصل تورق کتاب تاریخ و یادآوری آنچه در گذشته با ایران کردند، است. مثل آلبوم عکسی است که با دیدن عکس‌ها، آدمی را به خاطرات گذشته برمی‌گرداند.

 استفاده هرز از جعبه ابزار دیپلماسی

دولت فعلی علاوه بر حذف آینه عقبی که بتواند با مرور گذشته، به طور مناسب و مطلوبی به سمت آینده به پیش رود، اشتباهات دیگری نیز داشت. استفاده بد و نابجا از ابزار دیپلماسی باعث شد که ایران نتواند آنطور که باید و شاید منافع خود را به ویژه در سازمان‌های بین‌المللی تامین کند. دولت فعلی می گوید که به زبان دنیا و دیپلماسی آشناست. به فرض صحت چنین گزاره‌ای، به نظر می‌رسد که این دولت دست کم در خصوص نحوه و کیفیت استفاده از این زبان کار را بلد نیست. چه بسا اگر به خوبی از این زبان و ابزار استفاده می‌شد، کشورهای کمتری در شورای حکام با آمریکا و اروپا همراهی می‌کردند.

اظهارات و توییت‌های مقامات دولتی در یکی دو روز گذشته شاهدی بر این مدعاست. تهدید اروپا و غرب در خصوص تصویب قطعنامه ضدایرانی، آن هم در زمان رای‌گیری چندان معقول و به هنگام به نظر نمی‌رسد. بهتر این بود که این تهدیدات و رایزنی‌ها موثر خیلی پیشتر از اینها اتفاق می‌افتاد. سیاست کنشی و فعال عمدتا بهتر از سیاست واکنشی جواب می‌دهد.

خوب است که به دور از هر گونه شعارزدگی، نتایج انفعال و امید بستن به غرب و اروپا با نتایج مقاومت فعال مقایسه شوند. در اولی اظهارات و پیشنهادات میلیون دلاری اینستکس مطرح می‌شود، اما در دیگری رهبران قدرت‌های جهان برای مذاکره با تهران و راه‌اندازی خط اعتباری میلیارد دلاری آن هم در شروع گفتگوها التماس می‌کنند.

شاید اگر کمی جدی‌تر از ابزار دیپلماسی و رایزنی‌ها با دست کم کشورهای مستقل مانند چین و روسیه استفاده شده بود، دیروز ما مواضع محکمتر و موثرتری را از این کشورها در تصویب نشدن قطعنامه روز گذشته شاهد بودیم. این کشورها با خرج کردن قاطعیت بیشتر می‌توانستند از اهرم چانه زنی خود برای اقناع کشورهای دیگر در عدم همراهی با اروپا استفاده کنند و تلاش‌های ایران را تکمیل کنند.

اقدامات جدید در زمینه کاهش تعهدات هسته‌ای یا تشدید اقدامات قبلی هم می‌توانست فشار اروپایی‌ها بر ایران را خنثی کند یا به آنها تفهیم کند که ایران به هر گونه تشدید تنش آنها پاسخ خواهد داد.

مسیر پیش رو

همه اتفاقات چند ماه و چند سال اخیر نشان می‌دهد که حل مشکلات کشور از مسیر امید و چشم دوختن به اروپا نمی‌گذرد؛ چرا که هدف آنها نه حل مشکلات و مسائل ایران، بلکه مهار و تضعیف آن است. در چنین وضعیتی تکلیف مشخص است و راه پیش رو هم مشخص‌تر. قطعا برنامه‌ریزی برای تقویت تولید در داخل کشور و افزایش صادرات غیرنفتی به مراتب تاثیرات و نفع بیشتری را برای کشور خواهد داشت تا اینستکس چندمیلیون دلاری که تراکنش در آن حکم کیمیا را دارد.

نسخه‌های اقتصادی مختلفی برای بهبود اوضاع کشور مطرح شده یا قابل طرح است که مهمترین نکته، ابتدا باور آن و سپس برداشتن گام‌های عملی در مسیر اجرای آن است. حتی اگر با غرب مذاکره و تفاهم هم شود، آنها چنین کاری را برای ایران انجام نخواهند داد. پس کلید مشکلات کشور، عزم و اراده برای حل آنهاست. کسی که در چنین شرایطی از کلید واقعی برای گشودن قفل‌ها استفاده نکند، در شرایط کمی بهتر هم چنین کاری را نخواهد کرد. اگر اراده‌ای وجود داشته باشد، در قفل شده را با چند بار چرخاندن کلید می‌توان باز کرد. اما اگر اراده‌ای نباشد، در قفل نشده، اما بسته را هم نمی‌توان گشود.

برچسب ها: قطعنامه
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"