کد خبر: ۵۹۳۶۷۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۹

محمد ایمانی در بخشی از یادداشت امروز کیهان با «عنوان پُشت در کیست؟ چرا می‌ترسند؟» نوشت: حمله به ‏مجلس و دستگاه قضایی و شورای نگهبان و هیئت‌ها و سخنوران انقلابی و نامزد‌های محتمل انتخابات سال آینده، بلکه حتی نامزد ‏تراشیدن از کسانی که تصمیمی برای این کار ندارند. زمانی، فضاسازی سنگینی علیه آیت‌الله رئیسی کردند که نگرفت و حالا به ‏آقایان قالیباف و جلیلی و... حمله می‌کنند.

اما در واقع از مردم می‌ترسند و نه از شخصیت‌های مذکور. گاهی آژیر می‌کشند که چرا ‏روابط مجلس و شورای نگهبان - دو بازوی نهاد تقنین و نظارت- خوب شده و به جای تقابل فرسایشی، به همفکری و هم‌افزایی ‏رسیده است! مجلس یازدهم، هنوز آغاز به کار نکرده بود، به منتخبان جدید حمله می‌کردند که چرا کاری برای مردم نمی‌کنید؟ ‏مجلس که افتتاح شد، رفتند سراغ داغ کردن نزاع در انتخابات هیئت‌رئیسه. وقتی سنگ روی یخ شدند، گفتند اصلا این‌ها با هم ‏ساخت و پاخت کرده‌اند و حال و حوصله رقابت ندارند! پس از آن هم شروع کردند به زدن نمایندگان موثر و سپس بزرگ کردن ‏حاشیه‌ها در مقابل اولویت‌های مهم اکثریت نمایندگان و اقدامات مثبت در مسیر اصلاح قوانین و نظارت بر عملکردها.

وقتی هم ‏دیدند شماری از نمایندگان و رئیس مجلس، به میان مردم و کارگران و تولیدکنندگان و کارآفرینان و حاشیه‌نشین‌ها در مناطق مختلف ‏می‌روند، شروع کردند به جنجال؛ که چه نشسته اید نمایندگان تهران، برای بازدید میدانی تا خوزستان و سیستان و بلوچستان ‏رفته‌اند! به روی خود نیاوردند که نمایندگان مجلس، در قبال همه ملت و کشور مسئولند. ‏

وقتی مالیخولیا عود کرده باشد، چنان اختیار را سلب می‌کند که ناچار، درباره خطر پوپولیسم آژیر بکشند؛ چرا که شماری از ‏نمایندگان، خود را نوکر مردم یافته و به جای مدیریت از راه دور، مشکلات را از زبان خود مردم شنیده‌اند! این خود زنی اگر ‏مالیخولیا نیست، پس چیست؟ اگر عقل‌شان زائل نشده بود، خود پیشقدم این رویکرد درست که بدیهی‌ترین ادب وکالت مردم است، ‏می‌شدند.

یا، حالا که دیگران قضای مسئولیت آنان را به جا می‌آورند، زبان به تشکر می‌گشودند. یا، خود را به ندیدن می‌زدند و ‏سکوت می‌کردند. اما گویا سندرم مغز و زبان بی‌قرار موجب می‌شود انگشت‌نما‌ترین واکنش را نشان دهند. از این مدعیان ‏دموکراسی می‌پرسیم؛ مگر رکن مردم‌سالاری، چیزی غیر از مردم است؟ آیا مردم فقط سر صندوق رای محترمند و بعد از آن، باید ‏با آن‌ها مانند افراد مبتلا به بیماری واگیر رفتار کرد؟ اما اگر مراد از پوپولیسم، وعده‌های عوام‌فریبانه و غیرواقعی است، چه کسی ‏پوپولیست‌تر از خود شما که هفت، هشت سال، درِ باغ سبز نشان دادید، اما در‌های گرفتاری و مضیقه را به روی مردم گشودید؟! ‏

آن‌ها سال‌ها فرصت داشتند به میان مردم بروند و حق نوکری را در کسوت مدیر و نماینده مجلس ادا کنند. اما جز در چند ماهه ‏منتهی به انتخابات، این حق را از، ولی نعمتان دریغ کردند. حالا هم که منتخبان جدید، به بدیهی‌ترین وظیفه نمایندگی عمل می‌کنند، ‏جماعت بدعمل صدای‌شان درآمده که؛ این چه طرز ادای مسئولیت است؟ شما را چه به آب آشامیدنی و گاز و برق و جاده و مسکن ‏و اشتغال و کسب و کار مردم؟ می‌گویند پای درد دل مردم نشسته‌اید، پس پوپولیست هستید! با زبان بی‌زبانی می‌گویند رفتار شما، به ‏هم زدن نرخ و طلبکار کردن مردم است! عصبانی هستند از اینکه توانسته بودند از سیاست و مدیریت «معیار زدایی» کنند؛ اما ‏حالا منتخبانی روی کار آمده‌اند که رفتارشان، تراز‌های اسلامی و انقلابی را برای سنجش صلاحیت مسئولان احیا کرده است. ‏بزرگ‌ترین شکنجه برای اشراف، فروتن شدن در برابر مردم و عَرَق نوکری ریختن برای آنان است. ‏


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
طراحی و تولید: "ایران سامانه"