|
روزنامه فرهیختگان طی یادداشتی از مواضع اخیر حسن آقامیری انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت:
در پی پخش کلیپی از آقای سیدحسن آقامیری در باب جناب حر(س) حجهالاسلام دکتر ناصر رفیعی و سیدحسین شهرستانی، متذکر شدهاند که این عتاب و تندی، که در گفتار آقای آقامیری هست، با آن رحمت و رحمانیتی که هواخواه و دعوتکننده به آن است، سازگار نیست. البته که چنین است. این قلم نیز دو نکته دیگر ضمیمه میکند.
اینکه علاوهبر تعارض میان فرم و محتوای منبر آقای آقامیری، بهلحاظ محتوایی نیز در این گفتار-بلکه در کل فکر ایشان- تناقضی هست: دعوت و توصیه به «رحمت صِرف» و «بخشش عام» و «صلح کل» با مواخذه این و آن و خطاب و عتاب به دیگران، بهلحاظ محتوایی، سازگار نیست ولو با قول نرم و لیّن باشد. یعنی نمیشود از «رحمت عام» و «مغفرت کلی» سخن گفت و «راه خلاص» را حتی در برزخ و دوزخ نیز باز دانست، اما مدام به افعال این و آن ایراد گرفت و در جایگاه «منتقد همهچیز و همهکس» و «عتابکننده بر همگان» نشست. وقتی همیشه وقت هست و راه باز است، اصلاح رفتارها هم موکول به آینده دور و بلکه پس از مشاهده عذاب اخروی میشود دیگر!
در وضع مدرن و در کلام و کلیپ آقای آقامیری، بهجای آنکه توبه جناب حرّ(س) اهمیت داشته باشد، بخشش امام(ع) بر حر(س) چنان مطرح میشود که مخاطب گمان میکند هر سزایی و جزایی، غلط و نابجاست.
اولا تمام مواردی که مورد اشاره آقای آقامیری است، همه از عیوب و خطایا نیستند و همه بد و نخواستنی هم نیستند، بلکه بعضا عیب و نقصند و نه کلا. ایشان در میان بعضی موارد درست، موارد نادرست یا شایسته بررسی را هم میانچین میکنند. یعنی واضح، غیرواضح، قطعی و مشکوک را بههم میآمیزند و البته کنار اینها، موارد «نادرست» را هم میآورند.
ثانیا آقای آقامیری با مقدماتی از «مشهورات دینی» یا بهعبارت بهتر با «دستکاری در دین افواهی» به آن مسائل میپردازند و برای توجیه راهحل مدنظر خود، در دیانت عمومی، دستکاریهایی میکنند که نمونهاش در همین مطلب و در باب ماجرای جناب حرّ(س) ذکر شد. این آسیب رساندن است به دیانت مردم و مخاطبان.
ثالثا ایشان-با این رویه- نهتنها مسائل را ساده و دمدستی میکنند بلکه راهحلهاشان هم از شعاری فراتر نمیرود. اینکه «همه باهم خوب باشند» البته بد نیست اما کافی هم نیست و اگر توضیحی ندهیم که «چگونه؟» و نشان ندهیم که «معیار چیست؟» بلکه صرفا همان «خوب باشید» را در مصادیقی دلبخواهی و عوامانه تکرار و تکرار کنیم، این کار همان «توصیه اخلاقی» را هم شعاری، تهی و مضحک میکند. ما به طرح دقیق مسائل و توضیح جدی و علمی آنها در فضای عمومی نیازمندیم و این نحوه برخورد آقای آقامیری -و اشباه ایشان- مانع یا مخلّ چنین جدیتی است.
بحث حاضر، نه نفی مشکلات موجود در کشور است نه شستن دست و روی مردم و مسئولان از تمام عیبها و ایرادهاست و نه مبرّی دانستن متشرّعه است از اشکالات و نقایص. نفی غرضها و مرضها و «در پوستین دین افتادنِ اهل نفاق و نفوذ» و مصائب مترتب بر آن هم نیست بلکه صرفا تذکر نکاتی است به مخاطبان منبرها و ممبرهای آقای آقامیری و امتداد گفتوگو با ایشان. انشاءالله.
در وضع کینتوز مدرن، غالبا خلایق در جستوجوی اهواء خودند که بعضا و از دور، ممکن است خوشایند بهنظر برسند. این «پسندهای شخصی» یا «ترجیحاتِ منعندی» وقتی بهمیان میآیند که «قول حق» موضوعیت نداشته باشد. این کینتوزی مخصوص گروه یا دسته خاصی نیست و بهسراغ همه ما خواهد آمد و آمده است. در چنین وضعی است که حتی عبادات هم ممکن است درجهت «اغراض» مصادره شوند یا آنکه -با مهم شدنِ تنآسانی و طلبِ آسودگیِ نفس- از مجاهدت به عادت بدل شوند. در چنین وضعی، عیب و اشکال را در کجا باید جست و چگونه باید عیوب را چاره کرد؟ آیا اهل دیانت هم باید سادهانگاری پیشه کنند به رای و پسند شخصی یا جمعیشان عمل کنند یا آنکه باید درپی یافتن «قول حق» -بهقدر طاقت- و فهم و عمل بهمقتضای آن باشند؟ آه که در این راه هم چه خطرهاست و چه مجاهدتها لازم است. امثال آقای آقامیری کاشکی در این راه یاریکننده خلایق باشند. انشاءالله.