کد خبر: ۵۹۶۴۰۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۱۵ مهر ۱۳۹۹

روزنامه شرق: اصولگرایان که پیش از انتخابات مجلس یک‌صدا خود را نیروهای انقلاب می‌نامیدند و با شعار برخورد صریح و البته شدید با دولت در انتخابات مجلس حاضر شدند و به‌صراحت می‌گفتند که در صورت نماینده‌شدن با وزرا و حتی شخص رئیس‌جمهور در قالب سؤال و در آخر استیضاح برخورد می‌کنند، حالا 180 درجه موضع خود را تغییر داده‌اند و می‌گویند اگر کسی از استعفای رئیس‌جمهور سخن بگوید، درپی اغتشاش است.

البته خواسته دیرین آنها، یعنی انداختن دولت از حدنصاب یا استیضاح رئیس‌جمهور، صرفا محدود به رقابت انتخاباتی نبود؛ بلکه ایشان از مدت‌ها پیش و شاید کمی بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 92 مترصد آن بوده‌اند و حتی یکی از مهم‌ترین انتقادهایی که به مجلس دهم وارد می‌کردند، برخوردن‌نکردن «انقلابی» با دولت بود؛ تا جایی که حتی برخی از آنها عنوان «وکیل‌الدوله» را به نمایندگان مجلس دهم می‌دادند.

کلیدواژه «اغتشاش» عليه اصلاح‌طلبان!

همه اینها در حالی است که آنها اخیرا هدف هر آن کس را که به دولت انتقاد کند، اغتشاش معرفی می‌کنند. نمونه اخیرش مطلبی بود که روزنامه کیهان نوشت. این روزنامه اشاره کرد که طرح استعفای روحانی از سوی برخی شخصیت‌ها لبنانیزه‌کردن ایران و ایجاد اغتشاش است که عباس عبدی هم در واکنش به این ادعا نوشت: «با این حساب در هفت‌ سال گذشته این آقایان خودشان دنبال لبنانیزه‌کردن کشور و ایجاد اغتشاش بودند و اقرار نمی‌کردند».

عبدی به انتقادهایی اشاره می‌کند که اصولگرایان از سال 92 تا همین پیش از مجلس به دولت داشتند و بارها از زبان آنها طرح استعفا یا استیضاح رئیس‌جمهور را شنیده بودیم.

استفاده از کلیدواژه «اغتشاش» علاوه بر این موضوع در مسائل دیگر هم از سوی اصولگرایان مطرح می‌شود؛ برای مثال درپی یادداشت اخیر سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها که اصلاح‌طلبان را به شرکت در انتخابات دعوت کرد، برخی از اصولگرایان گفتند که او درپی ایجاد اغتشاش است.

برای مثال سایت مشرق با ادبیاتی عجیب نوشت: «فرماندهان فتنه اقتصادی اوضاع را مساعد دیده‌اند که یکان‌یکان از سایه بیرون خزیده و یکی مردم را به اغتشاش دعوت کند، دیگری نقش اصلی اصلاح‌طلبان در وضع موجود را انکار کند، یکی به‌زعم خود راه‌حل صندوق رأی را درون قبر بگذارد برای اعتراض خیابانی خوش‌رقصی کند و نفر بعد هم به رهبری نامه بنویسد».

یا یکی از اصولگرایان تندوتیز به راحتی به نیروهای اصلاح‌طلب اتهام نفوذی‌بودن زد و در گفت‌وگو با سایت «فردا» گفت: «اصلاح‌طلبان بازوی اجرائی اهداف غربی‌ها در ایران هستند. اگر به مقاله‌های اخیر آقایان حجاریان، عبدی، علوی‌تبار، تاجیک و تاجزاده نگاه کنید، درمی‌یابید که آنها مشخصا اصل نظام را هدف گرفته‌اند و دیگر به‌صراحت می‌گویند که مردم نباید دنبال صندوق رأی باشند... پروژه اصلاح‌طلبان علیه مجلس کاملا هماهنگ با سرویس‌های برانداز بیگانه است تا اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران را بشکنند».

او همچنین از کلمه‌ای مشابه اغتشاش یعنی «آشوب» استفاده کرد و مدعی شد که اصلاح‌طلبان درپی براندازی نظام هستند! ادعایی که اگر ثابت نشود، می‌تواند بار قضائی هم داشته باشد: «تصور می‌کنم هدف آنها لزوما انتخابات نباشد...

هدف اصلی آنها به‌بن‌بست‌کشیدن براندازانه نظام است و این موضوع را به‌روشنی می‌توان در مقالات هسته سخت اصلاح‌طلبان در سایت‌های ضدانقلاب دید. اصلاح‌طلبان در مقطع کنونی مروج تفکر بن‌بست هستند و می‌خواهند با جاانداختن این گفتمان کشور را به سمت لشکرکشی خیابانی و آشوب ببرند تا در نهایت به خواسته اصلی‌شان، یعنی سازش در مقابل دشمن و شکستن گفتمان مقاومت برسند».

یا مهدی چمران، یکی از شخصیت‌های کلیدی در جریان اصولگرایی، ریشه انتقادها به مجلس را به خارج از کشور متصل می‌کند و با ادبیاتی آرام‌تر نسبت به شاکری همان مفهوم را تکرار می‌کند: «این تخریب‌ها خیلی حساب‌شده و برنامه‌ریزی‌شده هستند. سر این تخریب‌ها را هم در خارج از کشور می‌دانم؛ یعنی جریان تخریب در داخل و خارج با هم تبانی کردند و طبق یک برنامه‌ریزی خیلی دقیق موضوعات خیلی کوچک را با حجم گسترده به امواج خبری علیه مجلس تبدیل می‌کنند».

به ‌نظر می‌رسد چنین سخنانی یعنی تلاش برای اغتشاش دانستن انتقادهای اصلاح‌طلبان به دولت، طرح سیاست بن‌بست در جامعه برای براندازی و آشوب و متصل‌بودن انتقادهایی که به مجلس می‌شود به خارج از کشور، نه صادقانه است و نه واقعی؛ زیرا از یک ‌سو اصلاح‌طلبان نشان داده‌اند در هر شرایطی اصل انتخابات را زیر پا نمی‌گذارند و سعی می‌کنند در همین ساختار با به‌رسمیت‌شناختن قانون اساسی در انتخابات شرکت کنند حتی اگر شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای‌شان را احراز نکند و عملا حضور آنها بی‌اثر شود؛

از سوی دیگر ناممکن است که وقتی سید‌محمد خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات بحث آشتی یا همبستگی ملی را مطرح می‌کند، او و دیگر اصلاح‌طلبان درصدد آشوب باشند.

علاوه بر همه اینها، انتخابات مجلس یازدهم نشان داد با آنکه اصلاح‌طلبان نسبت به روند بررسی صلاحیت‌ها انتقادهای مهمی داشتند اما در نهایت اولا مجموعه اصلاح‌طلبان انتخابات را تحریم نکردند و اتفاقا به مردم گفتند که در انتخابات شرکت کنند و ثانیا برخی از احزاب اصلاح‌طلب هم لیست ارائه کردند. دیگر آنکه اصلاح‌طلبان از انتخابات اسفند 98 تاکنون درپی به‌جمع‌بندی‌رسیدن برای چگونگی حضور در انتخابات 1400 هستند و همه اینها نشان می‌دهد که هیچ نشانه‌ای مبنی ‌بر اغتشاش وجود ندارد.

افزون بر این، انتقاد به مجلس یا دولت یا نوشتن نامه از سوی یکی از شخصیت‌های سرشناس اصلاح‌طلب با هیچ تفسیری زمینه‌ساز اغتشاش نیست و چه‌بسا حق هریک از شهروندان است اما چرا اصولگرایان می‌کوشند چنین مسائلی بدیهی را تحت عنوان برنامه‌ریزی برای اغتشاش و آشوب معرفی کنند؟

طیفی از جریان اصولگرا -نه همه آنها- تصور می‌کند که هرچقدر انتخابات پرشورتر برگزار شود، اصولگرایان ناکام می‌مانند و فتح انتخاباتی جناح راست را در یک انتخابات حداقلی می‌پندارند؛ نمونه‌ای که اتفاقا در انتخابات مجلس یازدهم هم رقم خورد و مجموع مشارکت در کشور حدود

40 درصد و در تهران حدود 20 درصد بود و با استفاده از این حربه می‌کوشند پیش از داغ‌شدن فضای انتخاباتی با اتهام‌زنی هرگونه کنش سیاسی اصلاح‌طلبان را زمینه‌سازی برای ایجاد آشوب معرفی کنند تا با تمسک به چنین ریسمانی، اصلاح‌طلبان را قبل از ورود به انتخابات از منظر سیاسی حذف کرده باشند یا در صورت ردصلاحیت نامزدهای اصلاح‌طلبان باب هرگونه انتقادی را ببندند تا در چنین شرایطی با افزایش فشارها بر اصلاح‌طلبان از یک‌ سو فضای سیاسی طوری شود که عملا اصلاح‌طلبان و به تبع آنها مردم در انتخابات شرکت نکنند و ثانیا اصلاح‌طلبان را متقاعد کنند که پیش از هرگونه پیامدهای سیاسی خودشان در انتخابات شرکت نکنند.

در مقابل چنین اهدافی از سوی برخی اصولگرایان بر اساس قرائن و شواهد موجود اصلاح‌طلبان با اعتقاد به اصل انتخابات در این دوره هم مترصد آن هستند که در فضایی قانونی با معرفی یک نامزد کاملا اصلاح‌طلب دست به یک رقابت سالم بزنند.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"