کد خبر: ۵۹۷۱۶۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۲۳ مهر ۱۳۹۹

روزنامه در مصاحبه با غلامعلي رجايي، مشاور فرهنگي آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و احمد مازني، نماينده پيشين مجلس به بررسی موضوع نحوه برخورد با درگذشت استاد شجریان پرداخته است. همچنين علي ربيعي، ‌سخنگوي دولت درباره اين پرسش كه چرا دولت به مطالباتي چون اعلام عزاي عمومي براي درگذشت محمدرضا شجريان پاسخ نداده است، توضیح داد.

شايد هوشنگ گلشيري زماني كه در دهه ۷۰ و در مراسم درگذشت محمد مختاري از كشته‌شدگان قتل‌هاي زنجيره‌اي گفت «آنقدر عزا بر سرمان ريخته‌اند كه فرصت زاري نداريم...» تصور نمي‌كرد كه اين اوضاع و احوال هر سال در قبا و عبايي جديد آنقدر ادامه داشته ‌باشد كه همين جمله كوتاه چون ذكر روز و شب نسل‌هاي بعد از او هم باشد.

از عزاي تحريم و اقتصاد و فقر و تورم تا عزاي محدوديت و معذوريت و محكوميت و... جملگي باعث شده اين «شرايط حساس كنوني» هنوز هم به شرايط ثبات و امنيت تبديل نشود و تنها هربار با يك حادثه، يك اتفاق يا يك تصميم تازه عرصه بيش از پيش بر شهروندان تنگ آيد. در اين آشفته‌ بازار اقتصادي، سياسي و اجتماعي، بحران سلامت كه حاصل ميزباني ايران از كوويد ۱۹ بود هم اوضاع و احوال را سخت‌تر كرده است. اين شرايط باعث شده كه مطالبات حداقلي حتي در حوزه‌هايي كه اساسا به معنا و مفهوم عام سياسي نيستند، اما طي فرآيندي به سياست‌زدگي دچار شده‌اند هم محلي از اعراب نداشته‌ باشد.

در واقع دولت مستقر بنا به دلايلي كه تنها يكي از آنان شرايط بغرنج اقتصادي و سلامتي است با اين مطالبات حداقلي همچون مطالبات لوكسي برخورد مي‌كند كه زمان و فرصت رسيدگي به آنها اكنون نيست. بي‌خبر از آنكه در بحبوحه همين جنگ اقتصادي و رواني كه راهكارهاي بلندمدت دارد، پاسخ دادن به همين مطالبات حداقلي است كه مي‌تواند مفري براي حكومت‌ها تا سر و سامان دادن به اوضاع باشد. تنها در يك هفته اخير شاهد دو مصداق براي اين گزاره بوديم.

پرده اول؛ عزاي عمومي ملي و امتناع دولتي

اوضاع جسمي محمدرضا شجريان مدت‌ها مساعد نبود. در همين يك ماهه اخير دو بار خبر بستري شدن او آمد و در اين ميان خبرهاي تاييد و تكذيب در گذشت استاد آواز نيز كم نبود. با اينكه محمدرضا شجريان در بستر بيماري بود و بسياري آمادگي شنيدن خبرهاي بدي در اين رابطه را داشتند اما باز هم تاييد خبر درگذشت محمدرضا شجريان شوك يك هفته اخير جامعه هنري و عموم مردمي بود كه اين هنرمند ملي را دوست داشتند. از همين‌رو پس از اعلام رسمي خبر و حتي ساعاتي پيش از آن جلوي بيمارستان جم-بيمارستاني كه شجريان در آن بستري بود- تجمعي صورت گرفت. اين تجمع البته بعضا با برخوردهاي خشونت‌آميزي نيز همراه بود. در فرآيند تشييع و نماز ميت و دفن اين چهره برجسته ملي حرف و حديث‌هاي بسياري پيش آمد كه نشان مي‌داد برخورد با درگذشت يك شخصيت ملي-هنري هم مي‌تواند سياسي و امنيتي شود.

رجایی: کاش تشییع شجریان آزادانه برگزار می‌شد

همچنين در حالي كه انتظار و مطالبه عمومي اعلام دست‌كم يك روز عزاي عمومي بود، دولت و دولتي‌ها به انتشار پيام‌هاي تسليت اكتفا كردند. اين برخورد براي مردم يادآور سال‌هاي محروميت شجريان از اجراي عمومي و حتي ممنوعيت پخش صداي او از تلويزيون و صوت ربنا در ماه‌هاي رمضان بود. مطالبه‌اي حداقلي كه بدنه اجتماعي كه به حسن روحاني راي دادند، تصور نمي‌كردند تا پيش از درگذشت شجريان محقق نخواهد شد. به اين ترتيب اتفاق ملي و هنري با سياست‌زدگي توامان شده و همان چيزي شد كه مردم نمي‌خواستند.

پرده دوم؛ برنامه‌اي با مخاطب ميليوني

چند روز پيش عادل فردوسي‌پور در مراسم آنلاين انجمن فارغ‌التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف (سوتا) سخنراني كرد كه بار ديگر حذف ناگهاني او از صداوسيما، آن هم درست زماني كه برنامه‌اش پرمخاطب‌ترين برنامه تلويزيوني بود را يادآوري كرد. او گفت كه هميشه به شاگردانش توصيه مي‌كرده كه بعد از فارغ‌التحصيلي در ايران بمانند و ايران را با هم بسازند اما پس از حذف برنامه‌اش آن هم پس از سال‌ها خدمت در رسانه ملي با اين پرسش دانشجويانش مواجه شد كه آيا هنوز هم معتقد است بايد در ايران ماند و با هر شرايطي كشور را ساخت؟ پرسشي كه جفاي متحمل شده از سوي اين شخصيت محبوب رسانه‌اي و سكوت و بي‌عملي دولت در قبال او را يادآوري كرد. چند روز بعد هم خبر رسيد كه برنامه «۹۹» به تهيه‌كنندگي و اجراي عادل فردوسي‌پور نتوانست از ساترا مجوز دريافت كند؛ خبري كه شايد پاسخ به پرسش دانشجويان فردوسي‌پور از او را هم مشخص مي‌كرد.

كنار اين دو مصداق كه اخيرا رخ داده، مسائلي چون حضور زنان در ورزشگاه‌ها يا دوچرخه‌سواري يا بسياري ديگر از مسائل مربوط به حوزه زنان يا حوزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي ديگر در تمام اين سال‌ها باعث شده كه دولت در چشم شهروندان بي‌تفاوت به اين حوزه‌ها و مطالبات كوچك به نظر بيايد. دولتي كه اتفاقا در دو سال اخير همه انتقادات اقتصادي و سياسي را با «تحريم»، «فشار كشورهاي خارجي»، «گروه‌هاي فشار داخلي» و... توجيه كرده است.

مگر حكومتي با شعار سقوط مي‌كند كه نگران مراسم استاد شجريان باشند

غلامعلي رجايي، مشاور فرهنگي مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در مورد برخورد سياسي با يك مراسم تشييع فرهنگي صحبت کرده است.

بسياري معتقدند با مساله درگذشت محمدرضا شجريان برخوردي سياسي صورت گرفت و دولت نتوانست از آزمون پاسخگويي به اين مطالبه فرهنگي شهروندان سربلند بيرون بيايد. نظر شما در اين مورد چيست؟

ابتدا مي‌خواهم اشاره كنم كه جايگاه مرحوم استاد شجريان نزد ملت فقط به ‌دليل تسلط ايشان در موسيقي نبود. ايشان يك ذو‌الفنون بود كه به خوشنويسي، قرائت قرآن، ادبيات و... مسلط بود و بر شعر شعراي برجسته‌اي چون حافظ، سعدي، مولوي يا حتي شعراي برجسته معاصر احاطه و اشراف داشت. در واقع استاد شجريان شخصيتي چندوجهي بود و نبايد فراموش كنيم كساني كه در تاريخ مانا مي‌شوند، تصادفي به دل مردم راه پيدا نمي‌كنند. مردم هر كسي را به راحتي در دل خود جاي نمي‌دهند. حتما ديده‌ايم كه برخي هنرپيشه‌ها يا ورزشكاران يا ... آمده و رفته‌اند و ماندگار نشده‌اند. اما برخي شخصيت‌ها ماندگارند، برخي چون حافظ و سعدي و فردوسي و ... حتي از پس قرون باقي مانده‌اند. به نظر من استاد شجريان به لحاظ شخصيتي و به لحاظ هنري و به دليل تاثير بسزايي كه بر هنر ايران داشته نيز تا دهه‌ها مانا خواهد بود. از اين‌رو معتقدم كه حق بود حرمت ايشان يا دست‌كم حرمت ربنايي كه خواند و مردم را بر سر سفره‌هاي افطار، مهمان صداي ملكوتي و آسماني خود كرد، نگه مي‌داشتند و اجازه مي‌دادند تشييع باشكوهي با رعايت پروتكل‌هاي بهداشتي برگزار شود.

برخي معتقدند به ‌دليل وجهه سياسي شخصيت ايشان، اگر شرايط خاص ناشي از شيوع كرونا حاكم نبود، احتمالا با فضاي مراسم تشييع به ‌سمت مسائل سياسي مي‌رفت و از اين جهت، دولت نمي‌خواست تنش ديگري بر بحران‌هاي موجود بيفزايد؛ فكر مي‌كنيد در صورت برگزاري مراسم، با يك تشييع سياسي روبه‌رو مي‌شديم؟

تشييع استاد شجريان حتما تشييعي عليه نظام نبود. در اين زمينه بي‌تدبيري شد و به نظر من حتي مي‌توانست آبرويي به نظام ببخشد و نشان دهد كه قدر شخصيت‌هاي فرهنگي و هنري خود را مي‌داند. البته مردم نگذاشتند كه ايشان غريبانه دفن شود؛ چه مقابل بيمارستان، چه در مشهد و بهشت زهرا حضور پيدا كردند. به نظر من برخورد با پديده درگذشت شجريان معيار خوبي شد تا حكومت بفهمد كجا درست عمل مي‌كند و كجا نادرست. از اقبال يا عدم اقبال مردم به كسي يا رويدادي است كه حكومت‌ها مي‌توانند بفهمند رفتارشان درست است يا نه!

زماني كه آقاي شجريان بيمار شد، آيت‌الله هاشمي من را با يك كتاب و دو انگشتر و دست‌خطي به عيادت ايشان فرستاد. البته نتوانستم با ايشان ملاقات كنم؛ چون در قرنطينه بودند. اما با خواهر آقاي شجريان ديدار كردم و هديه‌ها را تقديم كردم. بعدتر كه در مورد بازخورد اين عيادت پرس‌وجو كردم، شنيدم ايشان بسيار خوشحال شده كه آقاي هاشمي به يادشان بوده است. دو انگشتر هم كه نگين آن سنگ قبر امام حسين (ع) بود، به آقاي شجريان و همسرشان هديه كرديم و يك كتاب روزنوشت آيت‌الله هاشمي را كه خودشان امضا كردند و نوشتند تقديم به «هنرمند متعهد». به هر حال كم پيش مي‌آمد كه آيت‌الله هاشمي به كسي، هم كتاب، هم پيام و هم هديه بدهد كه اين كار را براي آقاي شجريان كرد و سنگ‌تمام گذاشت. از طرفي نگهداري آقاي شجريان در اين ايام بيماري، حتما هزينه‌هاي كمرشكني داشته كه حق اين بود با ايشان و خانواده ايشان ملاقات شود و سركشي‌ به ايشان صورت گيرد.

به نظر من اگر اجازه داده مي‌شد تشييع شجريان برگزار شود يكي از مراسم باشكوه پس از سه تشييع امام، آيت‌الله هاشمي و شهيد قاسم سليماني بود و مي‌توانستيم آن را تشييع چهارم بناميم. اين تشييع حتما مردم ايران را به ‌خصوص نزد فارسي‌زباناني كه به آقاي شجريان گوش مي‌كرده‌اند، سرافراز مي‌كرد. همين الان هم به ‌نظرم بايد مراسم مردمي مجازي براي ايشان برگزار شود؛ چراكه همه به شكلي نمك‌پرورده صداي ايشان هستند و سال‌ها با صداي آقاي شجريان افطار كرده‌اند و كمتر صدايي همچون صداي آقاي شجريان همزاد و قرين لحظه‌هاي معنوي مردم بوده است.

نكته بعدي اينكه آقاي شجريان، سياسي بود اما سياست‌زده نبود. فقط يكجا تحمل نكرد و لباس سياست پوشيد و آن زماني بود كه رييس دولت وقت مردم را خطاب قرار داد و منتقدان و معترضان را «خس و خاشاك» ناميد. ايشان هم در گفت‌وگويي مطرح كرد كه من صداي اين خس و خاشاك هستم. به نظر من تمام مواضع آقاي شجريان يك طرف اما ايستادن كنار مردم، طرف ديگر، چراكه مي‌دانست اين موضع‌گيري برايش محروميت به‌ دنبال دارد اما پاي مردم ايستاد.

از همين‌رو هم برخي براي تخريب ايشان حتي پس از درگذشت‌شان هم رحم نكردند و حتي عكس نماز ميتي را منتشر كردند كه پرچم شير و خورشيد بر پيكر متوفي پهن شده ‌بود و اين عكس را به عنوان عكس نماز ميت آقاي دعايي بر پيكر استاد شجريان معرفي مي‌كردند. در حالي كه عكس‌ها با واقعيت كاملا متفاوت بود و بر پيكر ايشان هيچ پرچمي نبود و حضار هم همگي ماسك بر دهان داشتند.

اما يكي ديگر از موضوعاتي كه با انتقاد مردم مواجه شد، عدم اعلام يك روز عزاي عمومي از سوي دولت بود. به نظر شما چقدر در اين موضوع دولت نقش داشته است؟

اعلام عزاي عمومي براي درگذشت آقاي شجريان يك مطالبه عمومي بود كه متاسفانه دولت در اين زمينه كم‌كاري كرد.

پس از درگذشت محمدرضا شجريان گويي بار ديگر مطالبات فرهنگي و اجتماعي كه دولت در موردشان شعار داد اما چندان اقدامي نكرد، براي مردم تداعي و يادآوري شد. بسياري معتقدند كه دولت در حوزه اقتصادي همواره توجيهي چون تحريم و فشارهاي خارجي را براي عدم تحقق وعده‌هاي اقتصادي مطرح مي‌كند، در حالي كه براي تحقق شعارهاي فرهنگي چنين توجيهي ندارد. يك نمونه كوچك آن پخش ربناي آقاي شجريان از صداوسيما بود كه حسن روحاني در مناظرات انتخاباتي هم به آن اشاره مي‌كرد. نظرتان درباره كارنامه دولت در اين حوزه چيست؟

در حوزه‌ فرهنگي غفلت‌هاي بسياري صورت گرفت كه بحث آقاي شجريان يكي از آنها بود. آقاي شجريان شخصيتي فراملي داشت و بجا بود كه پرچم‌ها نيمه برافراشته مي‌شد و حتي اگر مجلس عزايي برگزار نمي‌شد، عزاي عمومي اعلام مي‌شد. گمان نمي‌كنم دلي باشد كه داغدار ايشان نباشد. دولت از اختيارات خود استفاده نكرد و نمي‌دانم در حالي كه اواخر عمر دولت است، چه ملاحظاتي دارد كه در اين حوزه محافظه‌كارانه عمل كرد. دولت بايد از اختيارات خود در ايام باقيمانده بيشتر استفاده كند و بيش از اين، خود را در معرض نقد مردم قرار ندهد؛ چراكه گويي مردم از نقد فراتر رفته و به نوعي بدبيني رسيده‌اند. به هر حال دولت از طريق وزارت كشور مي‌توانست در اين زمينه ورود كرده و حالت نظامي را جلوي بيمارستان، بهشت زهرا يا مشهد ايجاد نكند.

اما به باور برخي، اساسا حوزه عمل دولت در اين زمينه محدود است و جاي كار چنداني وجود ندارد. شما چه در مورد مساله عزاي عمومي براي آقاي شجريان و چه درباره ساير مسائل فرهنگي چقدر اين گزاره را درست مي‌دانيد؟

نمي‌دانم آيا در مورد عزاي عمومي يا برگزاري مراسم تشييع از جايي به دولت نهي جدي صورت گرفته بود يا نه. اگر هم نهي شده‌ باشد، روحاني بايد مي‌گفت كساني كه به من راي داده‌اند، داغدار هستند و بايد با آنها همدردي كنم. هيچ اتفاقي هم در تشييع آقاي شجريان نمي‌افتاد. در نهايت ممكن بود مردم چند شعار سر بدهند اما مگر حكومتي با شعار سقوط مي‌كند كه نگراني از بابت تشييع وجود داشته باشد. با عملكرد نادرست و ناصواب است كه يك حكومت رو به زوال مي‌رود. سال‌هاست مردم در هايدپارك لندن در مورد همه‌ چيز شعار مي‌دهند و حرف مي‌زنند، اتفاقي هم نمي‌افتد. به نظر من دولت بايد از اختيارات خود استفاده مي‌كرد و اگر هم نهي شده‌ بود، لابي و چانه‌زني مي‌كرد تا موضوع حل شود. درگذشت آقاي شجريان يا مسائلي شبيه به اين موضوع كه در چند دولت احتمال به وقوع پيوستن آن وجود ندارد؛ بنابراين لازم بود در اين برهه زماني دولت چانه‌زني‌هايي داشته‌ باشد. به نظر من اگر تشييع ايشان آزادانه برگزار مي‌شد، حتي تنه به تنه تشييع برخي مراجع مي‌زد.

حداقل باید يك روز عزاي عمومي اعلام مي‌شد

احمد مازني عملكرد دولت روحاني در تحقق وعده‌هاي فرهنگي- اجتماعي را تحلیل کرده است.

اعلام يك روز عزاي عمومي براي درگذشت شجريان يا مسائل پيش ‌پا افتاده‌اي در حوزه زنان چون دوچرخه‌سواري يا ورود به ورزشگاه يا مثلا بازپخش برنامه 90 به عنوان برنامه‌اي با مخاطب ميليوني به آنتن صدا و سيما يا حتي پخش ربناي استاد شجريان از «رسانه ملي» ازجمله مطالبات حداقلي مردم است كه دولت در اين زمينه هم موفق عمل نكرده است.

آقاي شجريان در عصر ما مثل حافظ و سعدي در حفظ خودشان بود. اتفاقي كه در كشور ما براي استاد شجريان افتاده، هم از سوي دولت هم وزارت فرهنگ و ارشاد و هم از سوي صدا و سيما انتظارات را برآورده نكرد؛ چرا كه نه در شأن ايشان بود و نه در شأن ملت ايران. حداقل يك روز عزاي عمومي اعلام مي‌شد. من هم معتقدم در زمينه پاسخ دادن به مطالبات حداقلي اين‌چنيني هم دولت كوتاهي كرده است، در صورتي كه مي‌توانست خيلي موثرتر عمل كند. اتفاقا پس از درگذشت استاد شجريان، ويديويي از دوران مناظرات انتخاباتي از حسن روحاني در فضاي مجازي دست به دست شد كه ايشان از عدم پخش ربناي استاد شجريان انتقاد مي‌كرد؛ وعده‌اي كه مي‌توانست تبديل به عمل شود، براي هيچ‌ كس هم در هيچ جايگاهي ايجاد نمي‌كرد. متاسفانه مشكلات و عقده‌هايي را براي احساسات مردم ايجاد مي‌كنند كه هيچ كمكي به نظام و دولت نمي‌كند؛ بلكه بيشتر ضربه مي‌زند، از جمله همين رنجاندن آقاي شجريان كه به قيمت حمايت از احمدي‌نژاد بود كه در آخر به آنها وفادار نماند و همه‌اش خسارت بود و هنوز هم وجودش خسارت است. در آينده مردم قضاوت خواهند كرد. امثال آقاي شجريان را براي چنين افرادي قرباني كردند.

مهم‌ترين دليلي را كه دولت حتي به اين حوزه‌ها ورود نمي‌كند، آن ‌هم با وجود اينكه هزينه چنداني دربرندارد، چه مي‌دانيد؟ آيا دولت در اين حوزه‌ها دغدغه‌مند نيست؟ بحران‌هاي اقتصادي و ساير بحران‌ها اجازه تمركز بر اين مسائل را نمي‌دهد؟ اين گونه تصميمات در دست و اختيار دولت نيست يا دلايل ديگري وجود دارد؟

تصور من اين است كه عوامل مختلفي موثر است. يكي از اين عوامل گرفتاري مربوط به مسائل روزمره است كه با تحريم تشديد شده است. همچنين درك درست از مسائل فرهنگي اهميت دارد. بالاخره هركس در سطحي مسائل فرهنگي را درك مي‌كند. شايد در تصور برخي از مقامات دولتي فرهنگ يك كالاي لوكس است. بنابراين نگاه سطحي به مسائل فرهنگي داشتن يكي از مشكلات اصلي ما با دولت است. همچنين تاثير گروه‌هاي فشار را هم نبايد ناديده گرفت. گروه‌هاي فشار و عناصر افراطي حركت ماشين دولت در عرصه‌هاي مختلف ازجمله فرهنگ را كند مي‌كنند. اين افراد اتفاقا خودشان را در حوزه فرهنگي صاحب‌نظر مي‌دانند و فكر مي‌كنند بايد در اين حوزه از نظرشان تبعيت شود و در اين حوزه هرچه گفتند همان شود؛ ولو اينكه مخالف دين، قانون يا سخنان رهبري باشد! فكر مي‌كنند هماني كه خودشان مي‌فهمند، بايد اجرايي شود. آنها از برخي رهنمودها برداشت غلط دارند. براي نمونه بحث «آتش به اختياري» را كه رهبري فرمودند، متوجه نمي‌شوند و مانع ايجاد مي‌كنند و ايجاد مانع توسط افراطي‌ها از عواملي است كه كار دولت را كند كرده است.

اجراي بعضي تصميمات نيازمند اجماع در نظام است

علت عقب‌نشیني دولت در واكنش به خواست عمومي در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی چیست؟

پاسخ «سخنگوی دولت»:

اتخاذ و اجرای بعضی تصمیمات در کشور به اجماع درون نظام نیاز دارد و تنها نظر دولت کافی نیست اما در سال‌های اخیر متاسفانه به‌دلیل تشدید قطب‌بندی‌های سیاسی، رسیدن به اجماع بسیار دشوارتر شده است. البته به این معنا نیست که دولت به مطالبات اجتماعی و فرهنگی مردم بی‌توجه است و به این معنا هم نیست که با وجود مشکلات فراوانی که وجود دارد، دولت از تلاش خود برای رسیدن به اجماع دست خواهد کشید.

ما مایل نیستیم تلاش‌ها و رایزنی‌های دولت را در این موارد رسانه‌ای کنیم؛ چون گاهی خبری شدن این موضوعات، تاثیرات منفی بیشتری به همراه می‌آورد اما اطمینان می‌دهیم که در هیچ‌یک از مواردی که مطالبه افکار عمومی بوده، دولت هرگز عقب‌نشینی نکرده و به تلاش خود ادامه داده، ولو در پایان به نتیجه مطلوب خود نرسیده باشد. در مورد زنده‌یاد استاد شجریان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ ما از ابتدای بیماری و روند درمان تا خاکسپاری کنار ایشان بوده است. ياد و خاطره ایشان گرامی باد!


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"