کد خبر: ۶۰۴۴۰۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۰۳ دی ۱۳۹۹

خراسان: همه بینندگان این هنرمند پیش کسوت را با بازی در نقش مادرهمیشه دلسوز، فداکار، گاهی شیک و تجملاتی و گاهی سنتی و قدیمی می شناسند، پوراندخت مهیمن 67 ساله در آثاری همچون «در آرزوی ازدواج»، «شور عشق»، «سام و نرگس»، «زیر درخت هلو»، «قلاده های طلا»، «معراجی ها»، «نرگس»، «پس از باران» و «مرگ تدریجی یک رویا» گاهی بیننده را خندانده و گاهی اشکش را درآورده، اما سعی کرده است با تمام وجود و عشقی که به این حرفه دارد، بازی کند و کم فروشی نکند.

اجرای بازی با پایِ شکسته جلویِ دوربین!

اغلب بینندگان این هنرمند را با بازی خوبش در سریال «آیینه» و این اواخر «وضعیت سفید» به یاد دارند. مهیمن که کارمند بازنشسته اداره تئاتر است، با سریال شبانه «بیگانه ای با من است» مهمان شبکه دوم سیماست.

شخصیت «حمیده» در سریال «بیگانه ای با من است» چه ویژگی داشت که بازی در این سریال را پذیرفتید؟

پیش از این در چند اثر احمد امینی بازی کرده بودم و «بیگانه ای با من است» نخستین تجربه ام نبود و با شیوه کارگردانی او آشنا بودم و همچنین او با نوع بازی من آشنا بود. وقتی فیلم نامه را خواندم دیدم نقش «حمیده»، مادری که مشکلاتی در زندگی اش به وجود می آید، جای چالش دارد و مسئولیت او خیلی در خانه زیاد است چون پدر خانواده بیمار است و احساس کردم با روحیاتی که دارم، می توانم نقش را بازی کنم.

به بازیگر نقش مقابل تان زنده یاد پرویز پورحسینی اشاره کردید که نقش پدر خانواده را بازی می کرد. از خصوصیات بارز این پیش‌کسوت بگویید.

روحش شاد. همکار 30 ساله من در اداره تئاتر بود و در گذشته در «رابطه»، نخستین فیلم سینمایی پوران درخشنده، با زنده یاد پرویز پورحسینی و خسرو شکیبایی هم بازی بودم. در فیلم «بهار در پاییز» مهدی فخیم زاده نیز همبازی بودیم. آن هایی که با روحیات پرویز پورحسینی آشنا هستند، می دانند که هنرمند تحصیلکرده ای بود، او در انگلستان تحصیل کرد و با بازیگران خوب آن جا هم بازی بود و خیلی شخصیت قابل احترامی داشت. در تئاتر بازی اش در «دکتر فاستوس» بی نظیر بود. کار با همکاران اداره تئاتر برایم خیلی لذت بخش است. افسوس که این هنرمند توانا را از دست دادیم و جای او خیلی خالی است.

احمد امینی به طور حتم به شما اعتماد دارد که جلوی دوربین اش بازی کردید؟

همین طور است. در مکالماتی که با احمد امینی داشتم به من گفت انتخابی غیر از من برای نقش «حمیده» ندارد و تنها مرا برای این نقش در نظر گرفته است. همچنین در خیلی از آثار حمید نعمت ا... به خصوص «وضعیت سفید» همکاری داشتم و خروجی خیلی خوبی داشت.

چطور شد که در دوران شیوع کرونا ریسک کردید و مقابل دوربین رفتید؟

خیلی جالب است که هیچ فردی متوجه نشد که سه روز است پای چپم شکسته و جلوی دوربین رفتم و بازی کردم. یک تکه از استخوان پایم از تاندون جدا شده بود و نتوانستند مرا جراحی کنند یا پایم را گچ بگیرند، بنابراین فلزی روی پایم می بستم ولی در خیلی از سکانس ها به اجبار باید آن را درمی آوردم و کفش معمولی می پوشیدم و به قول خواهرم به گونه ای راه می روم که هیچ بیننده ای تصور نمی کند پایم سه روز پیش شکسته و همه این ها به خاطر عشق ام به بازیگری است. اکنون هم پیشنهاد بازی دارم، اما به دلیل شیوع کرونا پسرم خیلی نگران است و نمی گذارد بازی کنم، به خصوص بعد از مرگ چند همکارم بر اثر کرونا.

از خروجی کار راضی هستید؟

خیلی برای تولید سریال زحمت کشیده شد. ما فقط سه ماه در زمستان در راه دور بازی داشتیم، ساعت 4 راه می افتادیم و 21:30 برمی گشتیم. در بیمارستانی کار می کردیم که بسیار سرد بود. همه اذیت شدند و امیدوارم خروجی سریال به گونه ای باشد که مردم با آن ارتباط برقرار کنند.

در دوران شیوع کرونا و اعمال محدودیت ها مخاطب نیاز به خوراک فرهنگی و آثار تلویزیونی خوب دارد. نظر شما چیست؟

معتقدم نیاز است مردم با تلویزیون آشتی کنند. آن ها چند سال است که با تلویزیون قهر کرده اند و شبکه های خودمان را تماشا نمی کنند، چون برنامه ها خیلی خسته کننده است.

جای سریال های خوبی همچون «آیینه»، «نرگس»، «مرگ تدریجی یک رویا»، «وضعیت سفید» و «اولین شب آرامش» در تلویزیون خالی است.

همین طور است. «وضعیت سفید» مثل یک شعر بود، یعنی هر سکانس اش لذت بخش و دیدنی بود.از حمید نعمت ا... خیلی چیزها یاد گرفتم و همکاری با او مانند گذراندن یک دوره کامل دانشگاهی بود.

فکر می کنید چرا سریال «آیینه» با گذشت بیش از 3 دهه هنوز در ذهن ها ماندگار است؟

چون داستان خوبی داشت، زندگی مردم را ساده روایت می کرد و آن ها با آن ارتباط برقرار می کردند. بازیگران آن موقع خیلی با هم رفیق بودند. همه چیز در گذشته بهتر بود. فناوری پیشرفت و همه چیز تغییر کرده و آدم ها باید بهتر می شدند که نشدند و محبت گذشته را ندارند.

جان بخشیدن به نقش های متفاوت مادرها چه جذابیتی برای تان دارد؟

خیلی جذابیت دارد. وقتی زمین خوردم و استخوان پایم شکست، باز هم سر صحنه رفتم و بازی کردم. اکنون دیگر بازی برایم سخت نیست. فکر می کنم اگر پیشنهاد طنز هم داشته باشم برایم سخت نباشد. وقتی مسیر بازیگری را طی می کنی و به جایی می رسی مانند خمیر نرم می شوی و می توانی به هر شکلی درآیی، علاقه و چند سال سابقه کار هم چاشنی اش می شود و نقش درمی آید.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"