کد خبر: ۶۱۸۱۳۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰

روزنامه خراسان: حالا دیگر برایمان به یک نوستالژی تبدیل شده‌است؛ نشریه‌ای که دوازده سال در همه دکه‌های مطبوعاتی کشور به چشم می‌خورد و خیلی‌ها هر هفته منتظر بودند تا از راه برسد و اول از همه کاریکاتور روی جلدش را ببینند.

«خنده‌رو هر که نیست از ما نیست / اخم در چنته گل‌آقا نیست». این بیت معروف که روی جلد هفته‌نامه «گل آقا» خودنمایی می‌کرد، شناسنامه‌اش هم بود؛ هفته‌نامه‌ای که از اول آبان سال 1369 تا دوم آبان 1381، به مدت 12 سال منتشر شد. گل آقا از صدقه سرِ پایه‌گذارش، همیشه حرف دل مردم را می‌زد و بر دل‌ها می‌نشست. مردی که همیشه دو کلمه حرف حساب بر زبان داشت، حق بزرگی به گردن نسل جدید طنزنویسان و طنزپردازان ایرانی دارد. امروز یازدهم اردیبهشت، سالروز درگذشت پایه‌گذار و مؤسس نشریه گل‌آقا و یکی از خوش‌نام‌ترین نویسندگان طنز معاصر، کیومرث صابری فومنی است؛ او در سال 1320، در صومعه‌سرای گیلان متولد شد و در سال 1383، در 63 سالگی، دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت، به سراغ رؤیا صدر، پژوهشگر و طنزپرداز به عبارت بهتر، «بی‌بی گلِ» هفته‌نامه گل‌آقا رفته‌ایم تا از زبان او بیشتر با گل‌آقا آشنا شویم.

«گُل‌آقا» به روایت «بی‌بی‌گُل»!

از سابقه آشنایی‌تان با کیومرث صابری و همکاری با بگویید.

سال 1370 بود، بدون این‌که سابقه همکاری با آقای صابری را داشته باشم، به نشریه گل‌آقا تقاضای همکاری دادم. آقای صابری هم گفتند از همکارانِ خانمی که در حوزه مسائل زنان فعالیت می‌کنند، استقبال می‌کنیم. نمونه کار فرستادم و پنج، شش‌ماه بعد که به گمانم اردیبهشت 71 بود، اولین اثرم به عنوان یک ستون ثابت طنز زنانه چاپ شد. من در گل‌آقا با اسامی مستعار «بی‌بی گل»، «زعفرون باجی» و «گل‌شاد خاتون» می‌نوشتم. «بی‌بی گل» و «زعفرون باجی» را زنده‌یاد مرتضی فرجیان پیشنهاد داد.

ویژگی‌های مهم شخصیت و منش گل‌آقا از نظر شما چه بودند؟

گل‌آقا همیشه از ایده‌ها و فکرهای نو استقبال می‌کرد و این خیلی در شکستن جریان رسمی طنز که تا آن زمان باب بود و مانع رشد در نشریات می‌شد، تأثیرگذار بود. فکر می‌کنم اواخر دهه هفتاد یا اوایل دهه هشتاد بود که یکی از دوستان گرافیست، فرم مجله گل‌آقا را زیر و رو کرد و این در سایه میدان دادنِ کیومرث صابری به ایده‌های نو بود. او همیشه برخوردش با نوآوری‌ها خوب بود؛ مثلاً من خودم زمانی مسائلی را در قالب‌های نو نوشتم و نقیضه‌سازی کردم و خودم بعد از ارائه به سردبیر گفتم نمی‌دانم این‌ها طنز است، طنز نیست؟! بعد آقای صابری خیلی استقبال کرد و دلگرمی داد و گفت تو نقیضه‌ساز هستی. جالب این‌که همان مطلب برنده جایزه جشنواره مطبوعات سال 77 شد. آقای صابری سابقه معلمی هم داشت و این در برخوردش دیده می‌شد. او اجازه رشد به افراد می‌داد و کمک می‌کرد خودشان را پیدا کنند. دیگر این‌که گل‌آقا بر وجه ادبیِ طنز تأکید داشت. او طنز را ابزار و وسیله‌ای برای کوبیدن طرف مقابل نمی‌دید، بلکه معتقد بود طنز به منزله یک ژانر و گونه ادبی است و این نوع نگاه در تمام نشریات گل‌آقا، حتی در سال‌های 77-76 که طنزها بیشتر سیاسی بودند، دیده می‌شد.

شما کتابی هم درباره زنده‌یاد صابری نوشته‌اید. درباره‌ آن توضیح می‌دهید؟

مؤسسه گل‌آقا مجموعه کتاب‌هایی را با عنوان طنزپردازان معاصر منتشر می‌کرد که هر جلد آن مربوط به یک چهره درگذشته طنز بود، مانند ابوالقاسم حالت، محمدعلی گویا و... . کتاب مربوط به آقای کیومرث صابری را من نوشتم که شامل تحلیل زندگی‌نامه ایشان، به همراه تعدادی از آثارشان در ضمیمه کتاب است.

نشریه طنز گل‌آقا بر روند طنزپردازی و طنزنویسی چه تأثیری گذاشت؟

گل‌آقا در سال‌هایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد می‌برد. اگر اشتباه نکنم در اولین شماره‌اش، کاریکاتور وزیر آموزش و پرورش آمده بود. این یک نوع خط‌شکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. دیگر این‌که گل‌آقا در «دو کلمه حرف حساب» روزنامه اطلاعات الگویی در ارتباط با طنز سیاسی ایجاد کرده بود که بعدها آن را در هفته‌نامه گل‌آقا عمق بخشید؛ به‌طوری‌که همه می‌گفتند حرف دل مردم را می‌زند. گل‌آقا با شناختی که از جامعه داشت بدون این‌که حریم‌شکنی کند، در چارچوب خودش حرکت و نقد می‌کرد. از این رو مخاطبان گل‌آقا طیف گسترده‌ای داشتند. محتوای نشریه هم شامل مطالب عامه‌پسند و نخبه‌پسند بود و خیلی از ستون‌ها به سبک نشریه توفیق نوشته می‌شد و طرفداران زیادی داشت. گل‌آقا در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی ایفا کرد. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند.

این روزها با گسترش شبکه‌های اجتماعی، طنزپردازی شکل دیگری به خود گرفته و از حالت رسمی خارج شده است؛ این خوب است یا بد؟

صراحت، روزآمدی، تجربه‌گرایی و پراکندگی از ویژگی‌های فضای مجازی هستند. با بسته‌شدن فضای طنز رسمی، سرعت و تأکید بر صراحت، سلیقه مخاطب را شکل داده و به دلیل حجم وسیع آثار طنز، دیگر برخورد با آثار پیچیده طنز، در حوصله مخاطب نیست. از طرفی این سرعت، امکانِ درنگ و توقف را روی یک موضوع، از نویسنده می‌گیرد؛ مثلاً خود من تا می‌آیم درباره یک موضوع بنویسم، می‌بینم یک موضوع دیگر آن را تحت‌الشعاع قرار داده‌است. بنابراین، احساس می‌کنم این روزها جای طنز ادبی و عمیقی که با ذهن مخاطب بازی کند، به‌شدت خالی است. مخاطب عصبیِ امروز، به این نوع طنز احتیاج دارد. امیدوارم حالِ فضای طنز رسمی که با آمدن کرونا و پایین آمدن شمارگان نشریات خیلی خوب نیست، بهبود یابد.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"