کد خبر: ۶۴۰۵۲۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۱۳ آذر ۱۴۰۰

همشهری: تأثیر کرونا در ساحت‌های مختلف جوامع انسانی، به زلزله‌ای مهیب قابل تشبیه است؛ زلزله‌ای که خیلی از پیامدهای فراگیر آن، تازه پس از آواربرداری و سر و سامان دادن به خرابی‌های اولیه رخ نموده است؛ پیامدهایی که این ماه‌ها در پس گردوغبار زلزله اصلی مدفون بوده و حالا با فروکش کردن پس‌لرزه‌ها به‌تدریج در معرض توجه عمومی قرار می‌گیرد.

از آن جمله آموزش 14میلیون دانش‌آموز در سراسر کشور است که در پی شیوع کرونا دستخوش تحولی عظیم شد و با وجود فروکش کردن نسبی آمار بیماری در کشور، هنوز هم نابه‌سامان و سردرگم به سمت نامعلومی در حرکت است.

از پس‌لرزه‌های بزرگ این تحول، آمار تکان‌دهنده دانش‌آموزان بیرون مانده از گردونه تحصیل بود که به مرور در استان‌های مختلف معلوم شد و فعالان مدنی و کنشگران اجتماعی را به تامل واداشت؛ 3میلیون کودک و نوجوانی که از گردونه آموزش مجازی یا همان شاد خارج بودند. در کشاکش سیاستگذاری‌های سینوسی برای آموزش در زمانه کرونا، بارها و بارها خبر بازگشایی مدارس در رسانه‌ها به نقل از مسئولان منتشر شد اما به حقیقت نپیوست.

گاهی یکی دو روزی، شمار محدودی از دانش‌آموزان به پشت نیمکت‌های خاک گرفته خود بازگشتند اما خیلی زود و با اوج‌گرفتن دوباره ویروس در کشور، دوباره بساط آموزش در بستر اینترنت پهن شد. این آشفتگی ادامه داشت تا شروع سال تحصیلی امسال که با فروکش کردن نسبی آمار ابتلا به بیماری در کشور، اعلام شد مدارس به‌صورت تدریجی و با شرایط و مختصات ویژه‌ای بازگشایی خواهد شد.

حالا بازگشایی نیم‌بند مدرسه، معلمان را با پدیده دیگری روبه‌رو کرده و آن افت شدید یادگیری دانش‌آموزان است؛ افتی که در مدارس عادی بسیار شدیدتر از مدارس غیردولتی است و شکاف دیرین در فرایند آموزش این دو نوع مدرسه را جلوه‌ای نو بخشیده است.

در واقع کرونا همچون هیزمی، آتش بی‌عدالتی آموزشی در کشور را شعله‌ورتر کرده است؛ آتشی که به‌زعم کارشناسان آموزشی، تا سال‌های سال خرمن عدالت آموزشی را خواهند سوزاند و شکاف طبقاتی را عمیق‌تر خواهد کرد. روایت‌های زیر، داستان معلمانی است که پس از یک‌سال‌و‌نیم تدریس طاقت‌فرسای مجازی به مدرسه برگشته‌اند و حالا با دانش‌آموزانی مواجه شده‌اند که تعریف‌شان از درس، مدرسه، کلاس و آموزش به کلی تغییر کرده و بازگشت آنها به روال پیشین آموزشی در مدارس دشوار به‌نظر می‌رسد.

دشوار خواندن و نوشتن

روایت اول

نرگس طهوری - معلم کلاس سوم ابتدایی

ما، یعنی من و دانش‌آموزانم نیمه آبان امسال به مدرسه برگشتیم، در یک روز نسبتا سرد و بارانی. با اینکه یک‌ماه و نیم آموزش مجازی را با هم طی کرده بودیم اما با من و کلاس و مدرسه احساس غریبگی می‌کردند. حق هم دارند، اینها دانش‌آموزانی هستند که کلاس اول را در سال 98تجربه کرده‌اند که تعطیلات فراوانی در چند‌ماه ابتدایی سال تحصیلی داشت و در انتها هم کرونا یک‌سال‌و‌نیم خانه‌نشین‌شان کرد.

جلسه اول آموزش حضوری، درس فارسی داشتیم. از یکی از بچه‌ها خواستم از روی درس سوم یعنی قصه «تُنگ بلور» بخواند. دخترک شروع کرد به لرزیدن و بعد گفت که من فقط با مامانم می‌خوانم؛ وقتی تلاش کردم که به او حس استقلال دهم تا اعتماد به‌نفسش را پیدا کند، نشد که نشد و در نهایت زد زیر گریه و نشست. نفر دوم دخترکی بود قد بلند و کشیده.

برعکس اولی ایستاد و شروع کرد به خواندن؛ اما اکثر لغات را با مکث فراوان و اشتباه می‌خواند و حتی بعضی‌ کلمات را براساس تصویر کتاب، هوشمندانه جایگزین می‌کرد. حساس شدم که ببینم وضعیت بقیه دانش‌آموزان چگونه است؟ ناباورانه از 13شاگردم که آن روز سر کلاس بودند، فقط 2 نفر توانستند 3جمله را کامل بخوانند. اینطور بود که فهمیدم بچه‌ها همچنان حروف الفبا را کامل یاد نگرفته‌اند و این مشکل در املای بچه‌ها نمود بیشتر و عینی‌تری پیدا کرد. در درس ریاضی وضعیت به‌مراتب بدتر است.

دانش‌آموزان به‌شدت در جمع و تفریق اعداد دو رقم در دو رقم مشکل دارند و اغلب‌شان جمع و تفریق یک رقم در یک رقم را هم به‌سختی و با کمک من انجام می‌دهند. بدبختانه در ریاضی سوم، ضرب اعداد یک رقم در یک رقم شروع می‌شود و حالا مانده‌ام که چگونه به این دانش‌آموزان ضرب اعداد را یاد دهم؟

در جلسات معلمان فهمیدم که همه همکاران با معضل افت شدید تحصیلی دانش‌آموزان روبه‌رو شده‌اند. ما باید انرژی چند برابری سر کلاس بگذاریم و به دانش‌آموزانی که بدن و ذهنشان در این دو سال کرخت شده، فشار بیاوریم تا پایه‌های درسی آنها را قوی کنیم. تلاشی که با مقاومت آنها و بعضا والدین‌شان روبه‌رو می‌شود. حالا در دو راهی مانده‌ایم؛ یا آنها را به حال خودشان رها کنیم و درس پایه جدید را بدهیم یا با برگزاری کلاس جبرانی در ساعات خارج از مدرسه، پایه درسی آنها را بهبود دهیم.

وضعیت خیلی بدتر دانش‌آموزان مدارس دولتی

روایت دوم

مرتضی ملک - معلم ریاضیات گسسته پایه دوازدهم

کاملا قابل پیش‌بینی بود که با برگشتن دانش‌آموزان به مدرسه، پدیده افت تحصیلی مثل حقیقت قابل انکار عیان شود. ما معلمان خودمان را برای مواجه شدن با این پدیده آماده کرده بودیم و دائم در جلسات این سؤال را مطرح می‌کردیم که چگونه دروس را پیش ببریم که هم از بودجه‌بندی تدریس کتاب عقب نمانیم و هم به پایه درسی دانش‌آموزان برسیم که مطالب سال‌های بالاتر را یاد بگیرند و درجا نزنند.

چند روز بعد از آموزش حضوری، از دانش‌آموزانم که همه پایه دوازدهم رشته ریاضی و فیزیک درس می‌خوانند، یک امتحان سه سؤالی بسیار ساده از ریاضی پایه دهم و یازدهم متوسطه گرفتم. عین همه 20نفر حاضر در کلاس نتوانستند حتی به یک سؤال پاسخ درست دهند. تنها برخی از دانش‌آموزان پاسخ‌های نصفه و نیمه‌‌ای نوشته بودند که قابل‌قبول بود. این وضعیت من را خیلی ترساند. متوجه شدم دانش‌آموزان پایه دوازدهمی که باید امسال کنکور دهند، حتی در مسائل ریاضی پایه دهم مانند معادله درجه دوم، توان‌های گویا، عبارات جبری، روابط بین نسبت‌های مثلثاتی و... مشکل دارند. حالا فرض کنید من قرار است این دانش‌آموزان را هم برای کنکور آماده کنم و هم مباحثی مثل گراف و مدل‌سازی، ترکیبات و اصل شمول و عدم‌شمول که در ریاضیات پایه دوازدهم آمده را به آنها درس دهم.

ماجرا وقتی بغرنج و ناراحت‌کننده می‌شود که ما معلمانی که هم در مدرسه دولتی و هم غیردولتی درس می‌دهیم، می‌بینیم که وضعیت دانش‌آموزان دولتی به‌مراتب بدتر از غیردولتی‌هاست و هیچ اراده‌ای هم از سوی مدیریت مدرسه برای بهبود وضعیت آنها وجود ندارد. به این معنا که وقتی معلمان در جلسات اداره یا سازمان این معضل را به مدیران ارشد بازگو می‌کنند به آنها پاسخ داده می‌شود که مسامحه کنید و آسان بگیرید و دائم تأکید دارند که دانش‌آموزی را در درسی مردود نکنید که ترک تحصیل کند.

درحالی‌که این روش غلط است و در نهایت افت تحصیلی مکرر به شکل خودکار باعث خروج دانش‌آموز از مدرسه و ترک تحصیل می‌شود.

دانش‌آموزان خموده، معلمان سرگردان

روایت سوم

نیکی متقیان - معلم زبان عربی

ما معلمان در این روزهایی که به مدرسه می‌رویم و سر کلاس درس حاضر می‌شویم، تازه می‌فهمیم که کرونا چه بلایی سر سیستم آموزش و یادگیری در این دو سال آورده است. به‌طور قطع می‌گویم که کرونا فقط یک زلزله مهیب در نظام سلامت نبود، بلکه پایه‌های نظام آموزشی، تربیتی و سلامت کودکان و نوجوانان را هم لرزاند و با بحران مواجه کرد.

سطح یادگیری دانش‌آموزان به‌شدت پایین آمده، وزن‌هایشان افزایش پیدا کرده و چاقی ناشی از بی‌تحرکی آزارشان می‌دهد، ساعت خواب و بیداری‌ بدنشان نامنظم است و دائم سر کلاس چرت می‌زنند، از همه بدتر اینکه به سختی سر کلاس درس می‌نشینند و پایه درسی آنها بسیار ضعیف شده است. بحران وقتی جدی‌تر می‌شود که مدارس در سال تحصیلی جاری هم منظم و با برنامه‌ بازگشایی نشده‌اند و مطلقا هیچ‌ مدیری نه در سطح وزارتخانه و نه استان‌ها و مناطق نمی‌دانند که تکلیف چیست و باید چه کرد.

مدیران مدارس،‌ ساز خود را می‌زنند، مدیران منطقه راه خود را می‌روند، والدین هم دچار دودستگی و حتی چنددستگی شده‌اند. در این میان اغلب دانش‌آموزان به‌خصوص در مقطع متوسطه از این آب گل‌آلود ماهی گرفته و تمام تلاش‌شان این است که به مدرسه برنگردند و آموزش‌ها را مجازی دنبال کنند که هیچ‌گونه کنترل و نظارت مستقیمی بر آنها صورت نگیرد. الان با کلاس‌های درسی در مدارس به‌خصوص از نوع دولتی روبه‌رو هستیم که بخشی از دانش‌آموزانش واکسن زده و خودشان یا والدین‌شان تأکید بر آموزش حضوری دارند، از طرفی دانش‌آموزان دیگری هستند که واکسن نزده و والدین‌شان اصرار دارند که آموزش مجازی دنبال شود.

مدیران مدارس هم در این میان سرگردان و خسته، تصمیم را به معلم واگذار کرده‌اند. حالا بعضی معلمان مجبورند که همزمان تدریس مجازی و حضوری را با هم داشته باشند، بعضی دیگر کلاس‌شان را دو دسته کرده و در طول هفته به عده‌ای مجازی و به عده دیگر حضوری درس می‌دهند. برخی معلمان دیگر مجبورند در ساعت غیردرسی هم آموزش مجازی را دنبال کنند و از زندگی‌شان بزنند. این وضعیت نابه‌سامانی حاصل تصمیمات غلط مدیریتی است که فشار را فقط روی معلم زیاد کرده که در نهایت کیفیت آموزش را هم کمتر خواهد کرد. خلاصه اینکه روزهای سختی هم برای معلمان و هم دانش‌آموزان سپری می‌شود و بیم این را داریم که سطح سواد جامعه به‌خصوص در گروه‌های فرودست کاهش پیدا کند.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"