|
هر چند از میان صدها چهره ای که در عالم ورزش طی سال گذشته خبر ساختند و تیتر یک رسانه ها شدند ، انتخاب خبرسازترین ها چندان آسان نیست ، اما می توان چهرهای زیر را خبرسازترین های ورزش ایران در سالی دانست که اینک به تاریخ پیوسته است:
علي دايي ؛ از سقوط تا صعود
سال 1388 سال سقوط و صعود علي دايي بود. وي در آغاز سال مربي تيم ملي بود و به همراه يک ملت اميد زيادي داشت که بليت ورود به جام جهاني را نصيب فوتبال ايران کند.
دايي پس از آن در سکوتي سياستمدارانه فرو رفت. چه او بر این باور بود که مقامات ارشد دولت در برکناري اش از مربيگري تيم ملي نقش زيادي داشته اند و هر گونه شفاف سازي درباره عوامل برکناري اش، موجب تقابل صريح وي با دولت خواهد شد.
سکوت طولاني دايي وي را از کانون اخبار فوتبال ايران دور ساخت تا اينکه در دي ماه 88 حکم مربيگري پرسپوليس به نام دايي خورد و " آقاي اراده " مجدداً به اوج بازگشت. به رغم شکست 4 بر 1 در برابر شاهين بوشهر در دومين بازي پرسپوليس به مربيگري دايي، پرسپوليس دايي نتايجي بهتر از پرسپوليس کرانچار گرفت تا کاشاني ، سرِ به زير افکنده خود را در برابر تماشاگران سرخپوش پايتخت بالا بياورد.
پرسپوليس دايي هر چند که بازي هاي چشمگيري را به نمايش نگذاشته است ولي از روح پراراده دايي چيزي در کالبدش دميده شده است و هم از اين رو براي رسيدن به مقام قهرماني تاخت برداشته است.
دايي حتي اگر پرسپوليس را قهرمان ليگ نکند و به نايب قهرماني اکتفا کند، تماشاگران اين تيم را از خود خرسند و خشنود ساخته است؛ تماشاگراني که سالها به محض ديدن دايي، شعار مي دادند: " دايي يادت باشه پروين سرورته."
سال 88 اگر چه سال ناکامي دايي درعرصه ملي بود، ولي موهبت آشتي تماشاگران پرسپوليس با دايي را نيز نصيب مرد جاه طلب فوتبال ايران ساخت.
محمد مايلي کهن ؛ نویسنده گنده باقالی و گروهبان قندلی
محمد مايلي کهن يکي از جنجالي ترين چهره هاي سال 88 بود. مايلي کهن که جانشين دايي در تيم ملي شده بود، هنوز بر نيمکت مربيگري ننشسته، از سمت خويش برکنار شد. در حقيقت اين فقط اسم مايلي کهن بود که بر روي کاغذ به عنوان سرمربي تيم ملي درج شد.
حسين رضازاده ؛ اسطوره ، دوپینگ و ریاست
همه چيز از همان روزي شروع شد که خبر احتمال محروميت مادام العمر اعضاي کادرفني تيم ملي وزنه برداري روي برخي سايت ها قرار گرفت. اهميت اين موضوع بيشتر به خاطر حضور حسين رضازاده در اين کادر بود و چنين بود که سازمان تربيت بدني به تکاپو افتاد.
علي سعيد لو، رئيس سازمان ورزش فارغ از اينکه مربيان تيم ملي متهم به نقش داشتن در دوپينگ ملي پوشان هستند، به دنبال راهي براي خروج رضازاده از بحران بود.
به غير از آنها اما هيچ کسي اظهار نظري نکرد و کساني که با صراحت از رضازاده صحبت کردند، بر اين باور بودند که بهتر است صحبت هايشان رسانه اي نشود.
حتي افشارزاده که از مسند رياست فدراسيون هم پايين آمده بود، سکوت را ترجيح داد. در مورد او گفته مي شد که هرگز نمي خواهد از ورزش دور باشد و براي باقي ماندن در بدنه ورزش سکوت کرده است.
امير رضا واعظي آشتياني ؛ نامه نگاري و بيانيه
نتايج ضعيف استقلال در ليگ برتر و انتقاد به مربيگري صمد مرفاوي ابتدا حمايت امير رضا واعظي آشتياني را در پي داشت.
مديرعاملي که در طول اين فصل به اختلافش با قلعه نويي پايان نداد و بيانيه هايش عليه سرمربي سپاهان خيلي زود برخي واکنش ها را برانگيخت.
براي مثال منصور پورحيدري و علي فتح ا... زاده معتقد بودند که بيانيه هاي مديرعامل استقلال را وارد حاشيه کرده و نتايج ضعيف استقلال با اين موضوع بي ارتباط نيست.
البته واعظي آشتياني اين موضوع را نپذيرفت و بعدها هنگامي که تصميم به برکناري مرفاوي گرفت، با مخالفت اعضاي هيات مديره باشگاه استقلال روبرو شد.
کسي که پيش از سفر حج از قلعه نويي حلاليت طلبيد و بعد از بازگشت اختلاف آنها همچنان پابرجا ماند. واعظي آشتياني البته در آخرين روزهاي سال 88 با رئيس فدراسيون هم اختلاف پيدا کرد؛ البته بعد از نامه نگاري کفاشيان و او که رسانه اي هم شد و مديري که با شعار فوتبال علمي از فدراسيون دوچرخه سواري به باشگاه استقلال راه يافت، نشان داد که هر انتقادي و صحبتي را بي پاسخ نمي گذارد.
حتي بعد از اينکه احتمال برکناري اش از مديريت استقلال مطرح شد، اين چنين تهديد کرد: «اگر بخواهم روزي از استقلال بروم، همه حرفهايم را مي زنم و نمي گذارم چيزي باقي بماند.»
محمد دادکان ؛ رويت با هياهوي بسيار
در پس ناکامي تيم ملي در جام ملت هاي آسيا و مهمتر از آن ناکامي در راهيابي به جام جهاني 2010 ناگهان محمد دادکان، رئيس سابق فدراسيون فوتبال در قامت يک قهرمان در برنامه 90 رويت شد.
احمد رضا عابدزاده ؛ از خوب به بد
سال 88 براي عقاب آسيا خوب شروع شد و بد به پايان رسيد ؛ درست برعکس علی دایی ؛ عابدزاده همچون سال قبل مربي دروازه بانهاي پرسپوليس بود و بدون مشکل با کرانچار کار مي کرد.
سخنان دايي نيز کاملاً بر اين نکته دلالت داشت که او پرسپوليس بي عابدزاده را به پرسپوليس با عابدزاده ترجيح مي دهد. اما خود عابدزاده معتقد بود که رفتن او از پرسپوليس زير سر کاشاني است.
به هر حال دعواي عابدزاده و کاشاني با راي کميته انضباطي فدراسيون فوتبال به نفع عابدزاده به پايان رسيد .کتک کاري عابدزاده با تماشاگران فولاد اهواز نيز از ديگر حاشيه هاي جذاب ترين فوتباليست تاريخ فوتبال ايران بود. هر چند که برخي از رسانه ها خبر دادند که عابدزاده در اهواز از تماشاگران فولادي کتک خورده است اما خود او در اين باره گفت: " من عابدزاده هستم و از هيچ کس کتک نمي خورم. اگر قرار باشد عابدزاده در اين فوتبال کتک بخورد بايد فاتحه اين فوتبال را خواند. "
سعيد علي حسيني ؛ مرگ تدريجي براي پديده وزنه برداري
افشاگري تاريخي پديده وزنه برداري ايران عليه حسين رضازاده غيرمنتظره بود. البته علي حسيني گفته بود که اگر به مشکلي(دوپينگ) که در فدراسيون جهاني وزنه برداري برايش پيش آمده رسيدگي نشود، برخي از ناگفته ها را خواهد بود. زيرا اگر يک بار ديگر آزمايش دوپينگ اين وزنه بردار مثبت اعلام مي شد، براي هميشه بايد ورزش قهرماني را کنار مي گذاشت.
و گفت که در اردوي اردبيل كه براي ملي پوشان آمپول انسولين، تستسترون و سوماتوتروپين تجويز شده است: «مگر ميشود همه يك داروي يكسان را مصرف كنند و مسوولان تيم ملي نفهمند؟»
جالب اينکه علي حسيني بعد از افشاگري خود به فدراسيون رفته و به رضازاده گفته است: «چرا جواب مصاحبه مرا ندادي؟» و ظاهرا باز هم رضازاده جوابي نداشته است.
محمد بنا ؛ اولين هاي کشتي فرنگي
اگر تا حالا کشتي فرنگي زير سايه کشتي آزاد حرکت مي کرد، الان ديگر چنين نيست. محمد بنا حالا جزو اولين هاي ورزش کشتي فرنگي است. سرمربي تيم ملي در سال 88 دست به کار بزرگي زد و توانست با اين تيم به موفقيت هايي دست يابد که پيش از آن کسي تجربه نکرده بود.
محمد بنا، سرمربي تيم ملي سرانجام به آنچه گفته بود عمل کرد. او که با ورود به اين تيم سعي کرده بود آرامش را به ملي پوشان کشتي فرنگي بازگرداند، حتي در مقطعي به دنبال حل مشکل حميد سوريان بود. قهرمان فرنگي کار بعد از ناکامي در المپيک گفته بود که از تيم ملي خداحافظي مي کند. بعد خودش را خانه نشين کرده و احتمال مي رفت که ديگر به ورزش قهرماني فکر نکند. اما بنا به خانه اش رفت و او را راضي کرد تا به تيم ملي برگردد.
ناصر حجازي ؛ گلبرگ مغرورم
سال 88 براي ناصر حجازي در آرامش و کم خبري سپري مي شد تا اينکه " مرد خوش تيپ فوتبال ايران " گرفتار سرطان شد. خبر بيماري حجازي استقلالي ها و پرسپوليسي ها را توامان ناراحت کرد.
بيماري حجازي همچنين دستاويزي شد تا مديران و مقامات ورزشي با اتخاذ ژست حمايت از دروازه بان پرآوازه فوتبال ايران، در صدد برآمدند تا نمکي از محبوبيت بر چهره نامحبوب خويش بريزند.
حکم مشاورت حجازي در استقلال نيز در همين راستا شد. قول بي فعل و وعده بي عمل مسئولان و مقامات سرانجام صداي حجازي را نيز درآورد و " آقاي مغرور " در مصاحبه با برنامه نود اعلام کرد به کمک هيچ مسئولي نياز ندارد و در وصف خود اين شعر را خواند: من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي / ولي با خواري و ذلت پي شبنم نمي گردم
علي کريمي ؛ بهترین بازیکن به انتخاب بهترین بازیکن
علي کريمي در سال 88 ستاره بي چون و چراي استيل آذين بود. حضور او در استيل آذين زنگ ورود ساير ستاره هاي فوتبال ايران به اين تيم را نيز به صدا درآورد. درخشش کريمي در ليگ برتر به گونه اي بود که تحليلگران قائل به پايان يافتن دوران فوتبال کريمي، در تحليلهاي خود تجديد نظر کردند و کريم باقري نيز – که خود در نظرسنجي برنامه نود به عنوان بهترين بازيکن سال ايران انتخاب شد - اعلام کرد که کريمي را بهترين بازيکن سال مي داند.
البته " جادوگر فوتبال ايران " چنانکه پيش بيني مي شد، رغبتي به حضور در تيم دايي نشان نداد و به صراحت گفت: " بازگشت من به پرسپوليس نه به نفع من است و نه به نفع دايي. "