پارادوكس حضور زنان در كابينه دولت
روزنامه تهران امروز نوشت:
« احمدینژاد: حتما یک خانم کارگردان در شوراي عالي سينما باشد» كمتر كسي در زمان دولت نهم بود كه تصور كند رئيسجمهور كه زنان را به ماندن در خانه و تربيت فرزندانشان ترغيب ميكرد و در اين راستا از ابزارهاي تشويقي حقوق و بيمه زنان خانهدار سخن ميگفت؛ در آستانه دولت دهم و پس از ديدار با زنان اصولگراي حامي خود، به يكباره بر نقش زنان در عرصههاي اجتماعي و سياسي و مديريتي اصرار ورزد و در اولين گام سه زن را به عنوان وزراي پيشنهادي خود به مجلسيان معرفي نمايد. مسير توجه به كارآمديها و توانمنديهاي زنان در اين كابينه تا به جايي پيش رفت كه اكنون اگر زني در شوراهايي كه با رياست رئيسجمهور تشكيل ميشود، حضور نداشته باشد، احمدينژاد سكوت نخواهد كرد و مانند روز گذشته كه هيچ زني در شوراي عالي سينما حضور نداشت، دستور به عضويت حداقل يك كارگردان زن ميدهد.
اگرچه احمدينژاد در سال 84 وعدهاي براي افزايش تعداد زنان كابينه نداده بود و نميتوان به دليل انتصاب زنان بيتجربه به او ايرادي را وارد دانست اما در سال 88 وعدههايي به زنان داده بود كه شايد برخي از انتصابهايش به جا و تحت تاثير تخصصهايشان انجام شده بود اما اعتقادات برخي از اين زنان با خواستههاي عموم زنان جامعه همخواني نداشت كه از آن جمله سكوت يا موافقت با لايحه حمايت از خانواده بود كه به مردان اجازه تعدد زوجين ميداد يا كاهش ساعت كار بانوان كه هيچگاه اجرايي نشد اما هر چه بود زنان كابينه دهم با تجربه تر و بدون در نظر گرفتن معيارهاي تبليغ براي انتخابات بعدي منصوب شده بودند.
پنج نام و دو انتصاب
در دولت نهم تفاوتي از نظر ميزان استفاده از زنان با كابينه هشتم احساس نميشد و تعداد زنان دو كابينه تقريبا با يكديگر برابري ميكرد اما با آغاز دولت دهم تحولي در انتصاب زنان در كابينه پديد آمد و سه زن به نامهاي دستجردي، كشاورز و آجرلو براي تصدي سه وزارتخانه به مجلس معرفي شدند كه در نهايت و بهرغم فشارها و اعتراضات مراجع و سياسيون، دستجردي توانست به قطار كابينه برسد. اما چه كسي بر معرفي اولين زن كابينه پس از انقلاب اسلامي اصرار داشت؟ پروسه معرفي دستجردي به عنوان وزير بهداشت، آغازي از چند هفته مانده به انتخابات داشت، زنان اصولگرا با رئيسجمهور ديدار و خواستار سهيمه در كابينه شدند و در همين راستا ليستي پنج نفره به پاستور ارسال كردند كه دستجردي يكي از اين زنان بود و سهميه جامعه زينب (س).
پس از عدم موفقيت رئيسجمهور در فرستادن زنان بيشتر به كابينه كشوري، نوبت به كابينه محلي رسيد و در زماني كه بحث استان شدن البرز مطرح بود، همگان فاطمه آجرلو را گزينه اصلي استانداري دانستند اما فشارهاي سياسي و تدوام مخالفتهاي مراجع، آجرلو را از دولت دور كرد و برخي تصور كردند كه او به سبب حمايتهاي احمدينژاد، داراي نقش پشت پرده در دولت خواهد بود كه اين تصور نادرست بود چرا كه پس از آن، آجرلو در هيچ نهاد يا مركز دولتي عضويت نيافت و به نظر ميرسد تا پايان مجلس هشتم او نقشي در معادلات سياسي دولت ايفا نخواهد كرد.
ترجيح شوراي شهر به دولت
در ليست پنج نفره زنان اصولگرا به احمدينژاد نام ديگري هم وجود داشت كه نسرين سلطانخواه بود. او پس از مدت كوتاهي از آغاز دولت نهم، رياست مركز زنان و امور خانواده را كه بر عهده داشت، ترك كرد و به شوراي شهر رفت. در آستانه دولت دهم، سلطانخواه در جلسات تبليغ براي احمدينژاد حضور يافت و براي پيروزي احمدينژاد تلاش كرد. همين تلاشها سبب شد تا بار ديگر به دولت راه يابد و اين بار در اتاق معاونت علمي و فنآوري مستقر شد. پس از اينكه سلطانخواه مركز امور زنان و خانواده را ترك كرد، زهره طبيبزاده بر كرسي او نشست كه او هم از نزديكان به جامعه زينب(س) بود و آنچنان كه انتظار ميرفت نتوانست وظايف تعيين شده براي اين سازمان را بر آورده سازد.
تغيير معيار انتخاب زنان
اگر چه تا سال 88 اكثر زناني كه به مناصب بالاي دولتي راه يافته بودند از فعالان ستادهاي انتخاباتي احمدينژاد بودند اما در سال 89 انتصابها با معيار ديگري صورت گرفت و سابقه فعاليت زنان و تخصص آنها به عنوان اولويت مطرح شد هر چند هنوز مانند دولت نهم امتحانهاي سختي پيش روي اين زنان قرار نگرفته است.
مركز امور زنان و خانواده كه در دولت نهم از فعالان انتخاباتي برگزيده شده بودند به مريم مجتهدزاده كه به هيچ حزب و گروهي تعلق نداشت سپرده شد و همسر رئيسجمهور در تمام جلسات اجتماعي و فرهنگي اين مركز حضور پيدا ميكند و حتي به سفرهايي ميرود كه از سوي اين سازمان تدارك ديده ميشود. پيش از اين ناهيد نقوي يكي از معاونان اين مركز در گفتوگويي از نقش همسر رئيسجمهور در برنامهريزيها و افزايش بودجه سازمان خبر داده بود.
همه همسفران نيويورك
فاطمه بداغي، زن ديگري است كه به معاونت حقوقي رئيسجمهور انتخاب شد و داراي تحصيلات و سابقه كار در دستگاه قضايي است كه معيار انتخاب بداغي هم بر اساس تجربه و دانش او بوده است البته در زمان لايحه حمايت از خانواده آنچنان خود را وارد نكرد چرا اهل هياهو نيست. نام زن ديگري كه اين روزها زياد شنيده ميشود، همسفر نيويورك رئيسجمهور بود كه نامش به عنوان رئيس سازمان ملي جوانان اعلام شد اما اين سمت را نپذيرفت.
فرحناز تركستاني ترجيح داد همچنان بر كرسي معاون وزير در وزارت بهداشت تكيه زند. گفته ميشود تهمينه دانيالي معاون بقايي در سازمان ميراث فرهنگي بر كرسي بذرپاش تكيه بزند.
و در نهايت....
در دولتهاي نهم و دهم زنان زيادي به پاستور و نهادهاي وابسته به آن راه يافتند كه اولين تجربه مديريتي خود را امتحان مينمودند. اينان در طي دوران مديريتشان آزمون و خطاهاي زيادي داشتند اما بحث بر سر اين است كه چرا زنان را پيش از انتصاب به عنوان بالاترين مقامهاي سازماني، مدتي در نقش مشاور يا معاون آن نهادها منصوب نكردند تا با كسب آگاهي و تجربه بر كرسي مديريت تكيه بزنند. زنان آمدند اما با كوچكترين تجربه....