در بازار نقل و انتقالات فوتبال ايران هر بازيكني بيشتر دروغ بگويد پول بيشتري درمي آورد و هر مديري هم كه كمتر راست بگويد، معمولا تيم بهتري ميبندد. هنرپيشههاي بازار نقل و انتقالات اغلب از تعدادي مونولوگ و واژه تكراري استفاده ميكنند كه اگر نگوييم دروغ است مودبانهاش اين ميشود كه حداقل در فصل نقل و انتقالات معاني ديگري دارند. اين دروغها به دروغهاي مصطلح – با دروغ مصلحتي فرق ميكند- فصل نقل و انتقالات معروفند كه در زير به برخي از آنها اشاره ميشود.
1 - اولويت اول: وقتي بازيكني ميگويد اولويت اولم فلان تيم است منظورش اين است كه عمرا در آن تيم نميماند مگر اينكه به اندازه پول خون پدرش با او قرارداد ببندند و هرچه ميگويد، بگويند چشم. اين دسته از بازيكنان معمولا زماني از اولويت اولشان صحبت ميكنند كه قراردادشان را با يك تيم ديگر نهايي كردهاند.
2 - پيشنهاد خارجي: تقريبا تمام بازيكنان حاضر در ليگ برتر ايران وقتي وارد فصل نقل و انتقالات ميشوند پيشنهاد خارجي دارند و ميگويند اگر خارج نشد با تيمهاي داخلي قرارداد ميبندند. معمولا هم البته خارج نميشود و با تيمهاي داخلي قرارداد ميبندند. پيشنهاد خارجي عبارت است از يك توهم سودمند كه باعث ميشود مديران ساده انگار باشگاهها ته گاوصندوقهايشان را جارو كنند و به پاي بازيكن زيرك بريزند.
3 - از بچگي عاشق اين تيم بودم: بازيكن وقتي با يك تيم قرارداد ميبندد ناگهان به فكر فرو ميرود و تصاوير سياه و سفيدي از كودكياش را به ياد ميآورد. او به ياد ميآورد كه در كودكي عاشق همين تيمي بوده كه الان به آن پيوسته و خودش تا الان متوجه اين مسئله نبوده. در برخي موارد اتفاق افتاده كه بازيكن پس از امضاي قرارداد يادش افتاده از بچگي عاشق تيم ديگري بوده و قراردادش را فسخ كرده است.
4 - قرارداد سفيد: بازيكني كه يك ماه به دفتر مديرعامل باشگاه جديدش رفت و آمد داشته و سر يك قران، دوزار چانه ميزده پس از امضاي قرارداد ميگويد: «به عشق هوادارن سفيد امضا كردم.» اين يعني بازيكن فداكار موفق شده كل پولش را قبل از امضاي قرارداد نقدا دريافت كند و ديگر برايش مهم نيست در قرارداد چه نوشته شود.
5 - قرارداد داخلي: تا چند سال قبل با دستمالي كه بيني شان را با آن تميز ميكنند تفاوتي نداشت اما يكي، دوسالي است كه براي خودش صاحب شخصيت شده و بازيكني كه قرارداد داخلي ميبندد نسبت به باشگاه تعهد دارد. قرارداد داخلي عبارت است از برگهاي كه بازيكن مبلغ قرارداد مندرج در آن را به علاوه 200 ميليون ميكند و جهت رعايت سقف قرارداد اين 200 ميليون را همانجا از جناب مديرعامل ميگيرد.
6 - دين به مردم: بر دو نوع است. بازيكني كه باشگاه قبلياش او را نميخواهد ميگويد دينش را به مردم آن شهر ادا كرده و بازيكني كه ميخواهد به هر ترتيبي كه شده به يك تيم بپيوندد ميگويد: «احساس ميكنم به مردم اين شهر ديني دارم كه بايد ادا شود.»
7 - فعلا ميخواهم استراحت ميكنم: در ظاهر اين طور به نظر ميرسد كه بازيكن فوتبال زده شده و كاملا نسبت به اتفاقات فصل نقل و انتقالات بياعتناست اما در حقيقت بازيكناني اين جمله را به زبان ميآورند كه وقتي مسابقات در جريان بوده با تيم جديدشان به توافق رسيدهاند و خب طبيعي است كه حالا بخواهند استراحت كنند.
8 - از اين تيم به اروپا ميروم: اكثر بازيكناني كه اين جمله را به زبان ميآورند فصل بعد در ليگ دسته اول رويت ميشوند. فوتباليها بعضي وقتها با كدهاي خاصي حرف ميزنند و رمز و رموزي با يكديگر دارند. يكي از آنها اين است كه به ليگ دسته اول ميگويند اروپا.
9 - با پيراهن همين باشگاه از فوتبال خداحافظي ميكنم: اين جمله در نگاه اول وفاداري بازيكن را نشان ميدهد اما او در واقع خوب ميداند در طول فصل آن قدر افتضاح كار ميكند كه در پايان فصل چارهاي غير از خداحافظي ندارد.
تهران امروز