|
خبر خیلی ساده بود : "وزیر صنایع استعفا داد. "
خیلی ها انتظارش را داشتند.
خیلی ها هم معتقدند پیش تر از این، باید این اتفاق می افتاد.
اما هیچ کس دور از انتظار نمی دانست. برای کالبد شکافی موضوع، کافی است تنها به رشد صنعت طی دو سال وزارت آقای طهماسبی نظری افکند.
به طور متوسط، رشد صنعت در این مدت 5 درصد برآورد شده است حال آنکه طبق برنامه چهارم توسعه،نرخ رشد صنعت 14 درصد پیش بینی شده و در زمان مهندس جهانگیری تا 10 درصد تحقق یافته بود.
اما آنچه بیش از تحقق نرخ رشد صنعت به عنوان یک شاخص مهم ارزیابی عملکرد وزیر اهمیت دارد، مدیریت بزرگترین مجموعه صنعتی کشور است.در نظام مدیریتی مدرن و پیشرفته، تصمیم گیری و هماهنگی، دو عنصر اساسی مدیریتی به شمار می آید که متاسفانه، در زمان وزارت وی این دو عنصر مغفول ماند.
نمونه بارز این ضعف، ناهماهنگی و در نتیجه معطل ماندن نظام تصمیم گیری در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است به طوری که این بخش، همچون سازمان تامین اجتماعی در زمان مدیریت وزیر سابق رفاه به یک بخش ناکارآمد تبدیل شده است.
یکی از وعده های طهماسبی که به صورت برنامه به مجلس ارائه شد، تغییر ساختار وزارت صنایع و معادن بود که طی این مدت به طور کلی به فراموشی سپرده شد و حتی برای یک بار هم جلسه ای در این زمینه تشکیل نشد.
وعده دیگر وی، ارتقای کیفی محصولات صنعتی و معدنی بود که به گواه آمار و ارقام بخش های مختلف، تفاوت معنی داری با روند سابق مشاهده نمی شود.
برنامه دیگری که وزیر در هنگام اخذ رای از مجلس اعلام داشت، رشد و بلکه جهش صنایع پیشرفته (های- تک) بود که این بخش حتی در سازمان گسترش و نوسازی نیز تقریبا تعطیل شد، چه رسد به جهش در تمامی حوزه های دیگر صنعت!
شاید تنها نکته مثبتی که در کارنامه وزیر سابق بتوان انگشت نهاد، کاهش نرخ سود بانکی برای صنعتگران باشد که این موضوع نیز بیش از همه مدیون پی گیری و اصرار شخص رئیس جمهور است.
اکنون، جای این سوال باقی است که با این روش مدیریتی اگر به جای وزیر صنایع، افرادی به مراتب ناتوان تر قبول مسئولیت می کردند،صنعت کشور بیش از این به قهقرا می رفت؟!
دکتر طهماسبی در مراسم افتتاح نمایشگاه قطعات خودرو در توصیف خودروی ال 90به خبرنگاران گفت:
" تندر 90 نه یک موهبت است و نه یک مصیبت الهی! "و حال پس از گذشت حدود 9 ماه از آن سخن، همین وصف را در مورد خود ایشان می توان داشت: وزیر نه یک موهبت بود ونه یک مصیبت!