|
در سالهای اخیر، تلاشهای گستردهای برای نمایش امنیت ایران و همچنین جذابیتهای کشورمان به جهانیان با اهداف گوناگون انجام شده، ولی همواره این رویکرد نتوانسته به کمترین انتظارات نیز جامه عمل بپوشاند. با این حال، کشورهای همسایه با تکیه بر شیوههای نوین، به سرعت در این زمینه پیش میروند و یکی از کمهزینهترین و کارآمدترین این شیوهها را در عرصه سینما یافتهاند.
به گزارش «تابناک»، از دغدغههای همیشگی درباره کشورمان، به چالش کشیدن امنیت عمومی در کشور و ممکن نبودن زندگی در ایران و تعبیر کشور به منطقه جنگی است؛ فضایی که برخی شبکههای بینالمللی دارای گرایشهای افراطی نظیر فاکسنیوز همواره القا کردهاند و بخشی از مخاطب جهانی این مجموعهها ـ که عدد کوچکی را نیز شامل نمیشوند ـ این خبرسازیها را پذیرفته و ایران را نقطهای ناامن و حتی تهدید برای امنیت جهان تعبیر کرده که در برخی نظرسنجیهایی که در سالهای اخیر در خاک آمریکا انجام شده بود، نتیجه این فضاسازیهای مستمر دیده میشد.
این فضاسازیها افزون بر آنکه در تبادلات فرهنگی میان ملل اختلال ایجاد میکند، عملاً رویکردهایی نظیر گردشگری را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و به واسطه ریسک غیرواقعی که درباره یک نقطه جغرافیایی در اذهان عمومی به وجود آمده، مردم ترجیح میدهند راهی تهران نشوند، ولی در مقابل در همین خاورمیانه، نقاط گردشگری دیگری نظیر دوبی را برمیگزینند و عربستان نیز در حال سرمایهگذاری گسترده بر نقاط بندریاش نظیر جده برای خلق موقعیتهای مشابه است؛ حال آنچه از دست میرود، در واقع سهم ایران است.
همین ایجاد ریسک غیرواقعی باعث میشود شمار چشمگیری از برنامههای فرهنگی مهم غیردولتی به جای آنکه در قلب خاورمیانه برگزار شود، در کشورهای پیرامون محمل بر زمین بگذارد و عملاً امکان آنکه کشورمان همچون منطقهای برای تبادلات فرهنگی نیز مورد توجه قرار گیرد و محل تجمع اندیشمندان عالم باشد، کاهش مییابد و از این ظرفیت نیز ترکیه و عراق بهره بردهاند و به ویژه ترکیه تلاش کرده، زمینه برنامههای فرهنگی باشد که قرار است در این محدوده جغرافیایی بر پا شود و تا اندازهای نیز در این زمینه دستاوردهایی داشته است.
یکی از طرحهایی که منجر به پیش افتادن شهرهایی چون دوبی و استامبول شد، بهرهگیری از ظرفیت سینما برای معرفی خود بود. شیوه عمل این شهرها که دیگر شهرهای شاخص و بینیاز به تبلیغ نظیر پاریس و لندن نیز در پیش گرفتهاند، توجه به تولید برنامههای فرهنگی و به طور خاص آثار سینماییِ دارای وجهه بینالمللی پررنگ در آن ناحیه جغرافیایی است و در این زمینه، کمکهای مشخصی به هر پروژه جهانی سینمایی و به طور خاص پروژههای هالیوودی میشود که یکی از لوکیشنهای تولیدات آثارشان این شهرها باشد.
این کمکها از تأمین هزینههای پشتیبانی و هتل تا تأمین تجهیزات فیلمبرداری و آمادهسازی لوکیشنها و حتی تأمین نیروی کاری برای این مجموعهها گسترده است و طیف وسیعی از کمکها را شامل میشود که به ویژه برای تولیدکنندگان بلاک باسترها یا پروژههای چندصدمیلیون دلاری هالیوودی یک مزیت محسوب میشود و این رویکرد را پیش رویشان قرار میدهد که با استفاده از این فرصت هم بخشی از هزینههایشان را تعدیل کنند و هم بر جذابیت آثارشان بیفزایند.
اینچنین است که تام کروز بر برج خلیفه دوبی آویزان میشود و بخشی از مأموریت غیرممکن در این خلیفهنشین ساخته میشود. این شیوه هرچند هزینههایی دارد، نمایش تهران در یکی از این آثار و تعریف چنین لوکیشنی در قالب داستانهای هالیوودی، افزون بر آنکه جذابیتهای تهران را به تصویر میکشد، عملاً این ذهنیت برخی آمریکاییها را که ایران کشوری شبیه کره شمالی و سدی نفوذناپذیر است، میشکند و فضای ذهنی متفاوتی ایجاد میکند؛ هرچند در این زمینه ضروری است به محتوای فیلمها نیز توجه داشت.
با این اوصاف، شاید بهتر باشد مسئولان فرهنگی اعم از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و حتی شهرداریها از همین مصداق و مصادیق دیگر بهره ببرند و تهران، شیراز، اصفهان، اهواز، مشهد و... را محلی برای خلق آثار فرهنگی کنند که علاوه بر تولید چنین آثاری، میتواند در قالبهایی چون برگزاری کنسرتهای بینالمللی موسیقی کلاسیک و دیگر تعاملات و تبادلات فرهنگی نیز پیگیرش بود؛ رویکردی که به هر دلیل تاکنون مغفول مانده است.
البته همان گونه که اشاره شد، باید بر این نکته تأکید کرد که این تعامل فرهنگی، لزوماً به منزله مشارکت و همکاری یا ایجاد زمینه تولید هر اثر سینمایی با هر محتوایی نیست و بر خلاف مدلهای استانبول و دوبی، این مشارکت باید با چشمان کاملاً باز باشد و لزوماً تمرکز بر هر اثر هنری یا فیلم بینالمللی امری پسندیده نیست؛ اما اینکه اثری بینالمللی با محتوای انسانی که نگاهی سازگار با ارزشهای ملی و مذهبیمان دارد، ردپایی نیز در این آب و خاک داشته باشد، اتفاقی مثبت خواهد بود.