|
پيشنهاد روز پنجشنبه روان ويليامز، اسقف اعظم كليساي انجيلي كانتربري انگليس با چنان واكنش تندي از سوي شخصيتهاي سياسي انگليسي و حتي ساير كشورهاي اروپايي مواجه شد كه در تاريخ معاصر اين كشور كمسابقه و شايد حتي بيسابقه بوده است.
كانال 10 شبكه تلويزيوني BBC كه اولين بار در برنامه خبري ساعت 10 شب خود گزيدههايي از سخنان ويليامز را پخش كرد براي آن كه پيش زمينه ذهني به بينندگان خود داده باشد بلافاصله پس از خبر مربوط به پيشنهاد ويليامز اقدام به پخش گزيده فيلمهاي مربوط به دوران حاكميت طالبان بر افغانستان كرد كه در آن جوخههاي اعدام طالبان و اعدام يك زن در استاديوم ورزشي كابل، پايتخت افغانستان به تصوير كشيده شده بود.
واقعا مشخص نيست كه چرا واكنش سياسيون انگليسي به پيشنهاد ويليامز كه دست بر قضا خود رهبري مذهبي است تا بدين حد تند است. همين حالا هم شريعت اسلام در كنار قوانين سكولار در بسياري از كشورها اعمال ميشود. در بسياري از كشورها كه معتقدان به چند مذهب در كنار هم زندگي ميكنند امكان اعمال قوانين مربوط به هر مذهب در مواردي كه طرفين دعوي هر دو از يك اقليت مذهبي هستند، فراهم آمده بي آن كه به حاكميت آن كشور و اعمال قانون لطمهاي وارد شود.
استدلال اكثر كساني كه به مخالفت با پيشنهاد ويليامز برخاستهاند اين است كه قوانين حقوقي اسلام سختگيرانه است. آنچه اين افراد فراموش كردهاند اين كه معتقدان به اسلام با ميل خود مسلمان شدهاند و خندهدار است كه كسي به جاي آنان در مورد اعمال قوانين شريعت تصميمگيري كرده و از سختگيرانه بودن اين قوانين ابراز ناخرسندي كند.
به عنوان مثال روزنامه گاردين روز گذشته با انتشار يادداشتي پيشنهاد ويليامز را به دليل يكجانبهبودن قوانين اسلامي در مورد حقوق خانواده مورد انتقاد قرار داد. نويسنده در توضيح علت مخالفت خود به حق حضانت فرزندان در صورت جداشدن پدر و مادر از هم اشاره كرده و از اين كه حقوق زن در اين مورد ناديده گرفته ميشود به شدت انتقاد كرده بود.
آنچه در اين مطلب جالب به نظر ميآمد آن كه نويسنده به ظاهر هيچ اطلاعي از حقوق حضانت فرزند در شريعت اسلامي نداشته و فقط براي آن كه از اسلام و مسلمانان انتقاد كرده باشد، دست به قلم برده بود. نكته قابل توجه ديگر اين كه در اكثر كشورهاي اروپايي امكان قضاوت در پروندههاي حقوقياي كه دو طرف دعوي معتقدان به يك دين هستند همچون يهوديان و حتي سيكهاي هند را براساس قوانين حقوقي مورد قبول دو طرف فراهم آوردهاند اما وقتي موضوع به اسلام و مسلمانان مريوط ميشود همه احزاب و جناحهاي سياسي اروپا يكصدا موضعگيري كرده و با مسلمانان به مخالفت برميخيزند.
اين كه چرا اروپاييها حاضر به قبول حق مسلمانان نيستند چيزي است كه بايد خود آنان پاسخگو باشند اما اين واقعيت كه وقتي حرف از اسلام به ميان ميآيد اروپاييها به حد متعصبانه با موضوع برخورد ميكنند مسالهاي قابل كتمان نيست.