|
محمد کبير محمدي، دانشجوي افغان مقيم ايران در يادداشتي نوشته است: از حضور نيروهاي خارجي در افغانستان (به بهانه مبارزه با تروريسم، طالبان و مواد مخدر،) شش سال ميگذرد. نيروهاي خارجي جز در همان آغاز حضور که با همکاري نيروهاي شمال و ملت افغانستان در امر مبارزه با تروريسم، با موفقيتهايي همراه بود و عناصر طالبان از شمال، مرکز و پايتخت پاکسازي شدند، اما پس از آن در جنوب کشور، نه تنها دستاورد مثبتي نداشتهاند که نبرد واقعي(؟) با تروريسم تبديل به جنگ صوري شد؛ کشت، توليد، فرآوري و قاچاق مواد مخدر افزايش بيسابقهاي يافت و نيروهاي خارجي نيز وارد مرداب قاچاق مواد مخدر شدند. در نتيجه، طالبان سازماندهي دوباره يافته و حتي برخي نيروهاي بيگانه به گونه پيدا و پنهان به آنها کمک و آموزش نيز دادهاند. باکمال تعجب و تأسف، ناتو در جنوب افغانستان هيچ دستاوردِ مثبتي را در عملکرد خويش ثبت نتوانست.
پوشيده نيست که شمال، مرکز و پايتخت افغانستان، نه خاستگاه طالب بوده و نه حامي و پناهگاه آنها، براي همين، مستقر شدن برخي نيروهاي خارجي در اين مناطق به جاي جنوب، داراي اولويّت نبوده و چه بسا تأمل برانگيز است؛ بنابراين، جنوب که خاستگاه اصلي طالبان است، همچنان در سيطره آنها بوده و نيروهاي دولت و کشورهاي خارجي در مناطق پر مخاطره جنوب حضور چندان ندارند که بتوانند بر اوضاع مسلط شوند.
قراين و شواهد نشان ميدهد که ملت افغانستان به رغم دروغها و وعدههاي مقامات غربي و نداشتن دستاورد مثبت نيروهاي خارجي سرخورده و نااميدند، اما هنوز نيروهاي خارجي را تحمّل و با آنها همکاري ميکنند. اندک امنيت شکننده که وجود دارد، مرهون همکاري و تحمّل آنهاست، براي همين، ناتو اگر نتواند از فرصت باقي مانده استفاده کند و به جاي تمرکّز به مناطق پر مخاطره جنوب، در شمال و مرکز پراکنده شوند، بديهي است که طالبان برنده جنگ زرگري خواهند شد و طولاني شدن جنگ فرسايشي به فرجامي خواهد انجاميد که روسها به تلخي تجربه کردند و در کمال ناباوري، شگفتي قرن و شکست سنگين قدرت افسانه ناتو رقم خواهد خورد.
شايد در لاک فرو رفتن زمستاني طالب در اثر سردي هوا، از نشانههاي آرامش پيش از طوفان باشد!
در صورتي که روند فزاينده ناامني، قدرت مانور بيشتر طالبان و نارضايتي مردم همانند سال گذشته ادامه يابد، اوضاع از اين هم بدتر و پيچيدهتر خواهد شد؛ بنابراين، برخي مقامات غربي با دريافتن اين خطر، نسبت به ناکامي ناتو در افغانستان هشدار داده و خواستار افزايش نيروي نظامي اعضاي ناتو شدهاند و به رغم ترديد رئيسجمهور کرزاي به راهبرد افزايش نيرو، مقامات کاخ سفيد به راهبرد فوق با گفتمان واحد پافشاري ميکنند! به نظر ميرسد اين راهبرد، بدون توجه به ديگر مؤلفههاي كارساز در امنيّت، عقيم خواهد ماند.
* راه برون رفت
شايد راه برون رفت، توجه به خواستههاي مردم و ديدگاه رئيسجمهور کرزاي باشد که راهبرد افزايش نيروهاي خارجي را مورد ترديد و تشکيک قرار داده است. بايسته خواهد بود چگونگي و حوزه فعاليت نيروهاي خارجي در تحت قيادت و فرماندهي وزارت دفاع و بنا بر مصوّبات شوراي ملي سامان يابد. براي تحقق اولويتهاي امنيتي، بايد حکومت افغانستان مورد حمايت مالي، نظامي و سياسي واقعي قرار گيرد، البته نه آن چنان که تا کنون بوده و دولت و مردم افغانستان را با دروغ و وعده به انجام بيفرجام اينچنين رهنمون شدهاند.
اگر نگاهي به ارقام بودجه ارايه شده دولت در سال 88 بيندازيم (دو عشاريه سه ميليارد دالر) روشن ميشود که مقامات غربي با راهبرد دروغ و تبليغات فريبنده حتي دولت افغانستان را نيز مورد حمايت لازم قرار ندادهاند.
با توجه به ميزان خرابيهاي ناشي از جنگ، رقم بودجه ياد شده براي يک ولايت نيز ناکافي است، چه رسد به بودجه کل کشور.
حال بايد ديد تصميمات مقامات ناتو چه دستاوردي را در پي خواهد داشت! آيا ميتوانند ناکامي و بيانسجامي عملکرد نيروهايشان را در اين کشور سامان بخشند يا همچنان مبارزه با تروريسم و مواد مخدر در حد شعار باقي ميماند و عملا در جنوب افغانستان به خاک سپرده ميشود؟!