کد خبر: ۸۲۵۹۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۱۵ مرداد ۱۳۸۸

قتل پسر مزاحم در محل ملاقات با دختر

پسر جواني که متهم است براي برداشتن مزاحم تلفني از سر راه خواهرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده، در جلسه محاکمه اش مدعي شد قتل کار او نيست.

به گزارش اعتماد، اولين سکانس اين قتل روزي کليد خورد که مجتبي جوان متهم متوجه شد جواني تلفني مزاحم خواهرش الهه مي شود. او براي انتقام گيري سراغ جوان مزاحم رفت و پس از آن پرونده يي جنايي تشکيل شد.

ديروز در آغاز محاکمه اين جوان نماينده دادستان تهران در مقام دفاع از کيفرخواست گفت؛ نهم خردادماه سال 86 پليس در تعقيب سه موتور سوار متوجه اين قتل شد؛ زماني که يکي از موتورسواران در حالي که غرق در خون بود، روي زمين افتاد.

وي گفت؛ با افتادن جسم نيمه جان حميد روي زمين گروهي از ماموران او را به بيمارستان بردند و گروهي ديگر کار تعقيب و گريز را ادامه دادند و سرانجام موفق شدند دو جوان فراري را دستگير کنند. آنها در مورد علت فرارشان به پليس گفتند؛ ما به اتفاق حميد سر قراري که او با يک دختر گذاشته بود، حاضر شديم اما زماني که به آنجا رسيديم متوجه شديم شخصي که سر قرار آمده يک پسر است. او با حميد درگير شد و با چاقو ضربه يي زد و فرار کرد. ما هم که ديديم حميد زخمي شده است او را سوار موتور کرديم تا به بيمارستان ببريم اما در راه پليس به ما مشکوک شد، ما هم ترسيديم و سرعت خود را بالا برديم همين هم باعث شد حميد روي زمين بيفتد. ما که ترسيده بوديم، فرار کرديم. در حالي که بازجويي ها از اين افراد ادامه داشت از بيمارستان خبر رسيد حميد جان باخته است.
پليس اين بار تلفن همراه مقتول را بررسي کرد و متوجه شد او با دختري به نام الهه در تماس بوده است. ماموران به محل زندگي الهه رفتند اما برادر وي که گفته مي شد قاتل است، فرار کرده بود.
با بازداشت خانواده مجتبي او سرانجام خود را تسليم ماموران کرد و قتل را بر عهده گرفت.نماينده دادستان تهران ادامه داد؛ مجتبي به قتل اعتراف کرده و با توجه به اينکه مدارک موجود نيز مجرم بودن او را نشان مي دهد، به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حکم قانوني را دارم.
بعد از اينکه اولياي دم مقتول تقاضاي قصاص را مطرح کردند، مجتبي در جايگاه ايستاد. وي اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت؛ مدتي بود که مقتول مزاحم خواهر من مي شد. او مرتب به منزل مان تلفن مي کرد و حتي پا را از اين فراتر گذاشته و به تلفن همراه مادرم زنگ مي زد. تا اينکه تصميم گرفتم او را شناسايي کنم.

وي ادامه داد؛ يک روز جوان مزاحم باز هم با خانه تماس گرفت. من صداي خواهرم را تقليد کردم و جواب دادم و با او قرار گذاشتم. سر قرار حاضر و متوجه شدم چند پسر جوان آنجا هستند. از آنجايي که حميد را نمي شناختم به تلفن او زنگ زدم و وقتي جواب داد، وي را شناسايي کردم.

متهم ادامه داد؛ با اين حال به او چيزي نگفتم و برگشتم. هنوز به خانه نرسيده بودم که او دوباره تماس گرفت و گفت چرا سر قرار نيامدي؟ من هم دوباره صداي خواهرم را تقليد کردم و گفتم مي آيم. قصدم اين نبود که او را بکشم، مي خواستم سر قرار بروم تا با او صحبت کنم و بخواهم که ديگر مزاحم نشود.

متهم ادامه داد؛ وقتي به سمت حميد رفتم او از اينکه مرا مي ديد، تعجب کرد. من خودم را معرفي کردم و از او خواستم ديگر مزاحم خواهرم نشود. حميد توجهي نکرد و درگيري بين ما بالا گرفت. به سمتش رفتم و با عصبانيت لگدي به موتورش زدم. او هم لگدي به موتور من زد. چاقو در دستم بود. حميد را تهديد کردم و گفتم اگر جلو بيايي تو را مي زنم. در اين هنگام او لگد ديگري زد و تعادل من به هم خورد و در اين هنگام چاقو به حميد برخورد کرد.

وي گفت؛ من قصد کشتن کسي را نداشتم و براي قتل هم سر قرار نرفته بودم، فقط مي خواستم به حميد بگويم که ديگر مزاحم خواهر من نشود.

سپس هيات قضات دو شاهدي را که در اين درگيري بودند، به جايگاه دعوت و بعد از تحقيق از آنها ختم جلسه را اعلام کردند و براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"