کد خبر: ۹۹۸۶۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ - ۱۲ اسفند ۱۳۸۸

واکاوی مشایی از شيطان‌شناسي

رحيم مشايي گفت: خود شيطان يك ماجراي ديگري است و شيطان شناسي ما ضعيف شده است، لازم است كه علما و انديشمندان ما در منبع‌هاي مختلف بحث شيطان را مورد بررسي قرار دهند، چون امروز شيطان فقط انسان‌ها را وسوسه نمي‌كند، بلكه بسياري از كارها را مديريت مي‌كند و هدف او به كمال نرسيدن انسان است، به طور مثال اگر يك حاكم و يا مدير ظالمي روي كار آمد، اقتصاد آن كشور فاسد مي‌شود و درآمد حرام وارد زندگي خانواده‌ها مي‌شود و لازم نيست كه شيطان تك تك افراد را وسوسه كند چون با اين مديريت به بيشتر اهداف خود رسيده است.

به گزارش ایسنا اسفنديار رحيم مشايي، رييس دفتر رييس جمهور در همايش معاونين پرورشي و تربيت بدني كشور، گفت: تلاش مي‌كنيم يك مبحث نظري و عملي درباره انسان در اين جلسه ارائه كنيم، اينكه چرا انسان آفريده شد؟

قطعا تنها پاسخ اين است كه انسان آفريده شده است كه به كمال برسد، اما سوال اين است كه كمال انسان در چيست؟ كمال انسان يعني شكوفايي همه ظرفيت‌هاي بالقوه انسان.

وي ادامه داد: چگونه اين كار ميسر مي‌شود و نقطه اوج كجاست؟ نقطه اوج خداوند است و ما به سمت خداوند مي‌رويم، انسان آفريده شده است تا به كمال برسد و كمال انسان همان رفتن به سوي خداست.

رحيم مشايي تصريح كرد: هر چه نزديكتر مي‌شويم يعني هر چه به سمت خداوند حركت مي‌كنيم اين فاصله كمتر مي‌شود، اما بايد بدانيم كه در مسير درست حركت كرده باشيم ، جنس اين حركت را بايد بشناسيم و جنس اين حركت همان قرب الهي است.

وي اضافه كرد: رتبه در وجود طي مي‌شود و حركت از جنس هستي است كه به سمت خدا مي‌رود ، اين كه قرب پيدا كردن چه مفهومي دارد اين است كه در بحث‌هاي معرفتي و كلامي ، عرفاني ، هر كدام از اين مباحث از منظر خداشناسي مورد بررسي قرار مي‌گيرد، در اخلاق اين حركت تخلق به خدا است و اين جنبه اخلاقي و عرفاني است.

وي خاطر نشان كرد: اگر مي‌خواهيم خدايي شويم و خدا را بشناسيم ، اتفاقي به مقصد نمي‌رسيم و حركت اتفاقي ما را به سر منزل نمي‌رساند، بر اساس اجبار، اكراه و تحميل هم نمي‌توان به اين مقصد رسيد، شايد انسان‌ها بتوانند يك فيزيكدان ، شيميدان و يك اديب بشوند ، اما عارف باالله نمي‌شوند، مگر آن كه خودشان بخواهند.

رحيم مشايي تصريح كرد: چون نتيجه طبيعي اين خودشناسي ، خداشناسي است و همان طور كه از پله بالا مي‌رود ، افق ديد تغيير مي‌يابد، ‌اگر كسي نخواسته باشد مجموعه‌اي از اطلاعات خداوند را بداند ، حركت مراتبي وجود نخواهد داشت.

وي تاكيد كرد: نتيجه طبيعي معرفت به خدا تخلق به خلق خداست و نتيجه طبيعي اين تخلق همان عشق است ، همچنين نتيجه معرفت به خدا اشراف وجودي انسان‌ها است و خواسته باطني مي‌خواهد.

رييس دفتر رييس‌جمهور اضافه كرد: اگر پيامبري آمده و افراد جامعه حرف‌هاي او را نشنوند هيچ تاثيري نمي‌گيرند ، قدرت انبياء را در بالاترين سطوح هم كه فرض كنيم ، تا زماني كه حرف‌هاي او را مردم نشنوند ، ماجراي هدايت كامل نمي‌شود.

وي عنوان كرد: جامعه و تاريخ نشان مي‌دهد كه اعتقاد به خداوند وجود داشته و هست؛ چرا كه خداجويي يك امر فطري است ، اما بخش مقدماتي آن در اين است كه حرف‌هاي پيغمبر خدا شنيده شود و مردم به عقلشان رجوع كنند و ببينند منطق آن درست است يا نه.

رحيم مشايي توضيح داد: درجايي آمده است كه اقامه كن به سوي دين يعني به سوي دين روي آور، اين كه چرا به سمت دين رفت ، جوابش هنيسا است ، روي آوردن به دين كافي نيست ، بلكه بايد اين آمدن به سمت دين از روي حق‌طلبي باشد و اين باعث شده كه تمدن غرب از دين فاصله بگيرد، چون نتيجه عملكرد كليسا‌ها است.

وي ادامه داد: امروز در نظام جمهوري اسلامي ايران كه مي‌خواهد نگاه جديدي از اسلام را ارائه كند ، شاهد حكومت‌هاي ديگري هستيم كه آنها نيز اداي دين مي‌كنند ، اما چيز ديگري را به جاي دين قالب مي‌كنند و فرياد تاكيد امام خميني (ره) اسلام همان اسلام ناب است.

رييس دفتر رييس جمهور افزود: ندايي در درون انسان‌ها است كه به آنها مي‌گويد به دين روي آوريد و سوالي مي‌شنود كه چرا بايد به دين روي آورد ، چون انسان‌ها در باطن خود خداجو هستند،هنيسا مي‌گويد : اين عبارت را از صميمم وجود خودت دريافت كن ، اين كه تو حق گرا هستي ، اين مباحث كاملا تربيتي است و هنيسا همان فطرت الهي و آفرينش الهي است كه خداوند مردم را براساس آن آفريده است و يك آفرينش خاصي است.

وي خاطرنشان كرد: اين آفرينش الهي جهت‌دار و معنادار است و داراي مفهوم و معناست، كسي حق‌گرايي را از جايي نمي‌گيرد و آموزشي نيست، كافي است در مقام تعليم و تربيت مصداق حق را به افراد بشناسانيم و گرنه همه انسان‌ها ذاتا حقگرا هستند.

رحيم مشايي اذعان كرد: مشكلي كه هم اكنون در جامعه ما وجود دارد ، اين است كه علم را به خوبي نمي‌شناسيم و بايد كار ابتدايي و تربيتي را از همان ابتدا شروع كنيم، اين كه جاي علم در قلب ما است و هر كجا كه صحبت از علم هندسه، تاريخ و ادبيات مي‌شود ، همه اينها ريشه در قلب ما دارد ، امروز تاريخ درستي از علم ارائه نمي‌شود.

وي خاطرنشان كرد: شخصي به دنبال مطالعه يك حشره به خداشناسي مي‌رسد و شخص ديگري در آمريكا نيرويي را توليد مي‌كند كه به فضا برود و به صورت متمركز به لايه جو برخورد كند و به صورت متمركز به زمين برگشته و ايجاد زلزله كند .

رييس دفتر رييس جمهور اظهار كرد:اما ماجرا خدا است و در اينجا اشكالي در ادبيات ما وارد است و ما گمان مي‌كنيم كه انسان و خدا در تضاد هستند ، چون زماني كه خدا را بزرگ مي‌كنيم ، انسان را كوچك مي‌كنيم و اين يك بحث تربيتي است كه بايد به آن توجه شود، ما مي‌خواهيم خدا را در ذهن انساني بزرگ بنمايانيم ، درحالي كه به سر انسان مي‌زنيم ، در حالي كه انسان كوچك نيست و در رواياتي در قرآن هم آمده است كه انسان خيلي بزرگ است و بزرگي آن اندازه ندارد.

وي بيان كرد: انسان براي رفتن به سوي خدا بزرگتر مي‌شود و اين بزرگي او پاياني ندارد .

وي يادآور شد: همچنين شيطان تصور غلطي از خدا و انسان جاري كرده است و زماني كه انسان خدا را فراموش مي‌كند ، خود را فراموش مي‌كند ، در اين ميان تكليف ما چيست، تكليف ما حركت به سمت كمال، خداشناسي و معرفت است و اين معرفت بدون شناخت انسان حاصل نمي‌شود .

رييس دفتر رييس جمهور اذعان كرد: اگر انسان كوچك و حقيرتر ديده شود، نمي‌توان انتظار كار بزرگي از او داشت، پيامبران آمدند كه انسان را بزرگ كنند و به آنها عزت بدهند ، هر چند كه گرايش به عزت هم امري فطري است، اما بايد مصداق و منبع عزت را مشخص كنيم .

وي تصريح كرد: عزت الزامي و آموزشي نيست، بلكه يك امر دروني و فطري است ، لذا پرورش و تربيت ما هم بايد به اين نگاه تغيير كند و خانواده‌ها بايد فرزندانشان را با عزت بزرگ كنند و آنها را عزيز گردانند، چون زماني كه انساني عزيز نباشد ، عزت ندارد و نمي‌توان به رشد و شكوفايي آن فكر كرد.

رحيم مشايي عنوان كرد: در حال حاضر بين تربيت اسلامي و تربيت غربي يك دعوايي وجود دارد ، امروزه انسان‌ها از نقطه ضعيف ، پراكنده و از بطن سختي‌ها و مشكلات آهسته آهسته پيشرفت كرده‌اند و امروز در مسير كمال قرار گرفته‌اند و ما به دوراني رسيده‌ايم كه جامعه جهاني در حال شكل‌گيري است و محور و ملاك آن بايد انسان باشد.

رييس دفتر رييس‌جمهور افزود: اخيرا گفته مي‌شود اگر انسان را محور عالم قرار دهيم، به خودي خود خدا را دور كرده‌ايم ، اما ما بيشتر از غرب تاكيد داريم كه انسان محور عالم است، اما اين دو با هم متفاوت است ، چون دنياي غرب تصوير غلطي از انسان ارائه كرده است و شناسنامه‌اي كه داده است، خطا است، انسان در غرب فراموش شده است و همه حقيقت انسان در غرب محور نيست و آن تصويري كه غرب از انسان ارائه داده است، يك انسان حقير و كوچك شده است.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"