انتقاد ناصر تقوایی از «مختارنامه»
ناصر تقوايي كارگردان سينماي ايران از چگونگي ساخت «تمرين آخر» و تعزيه سخن گفت و تاكيد كرد: هنر ايراني براي روي طاقچه نيست.
به گزارش ايسنا، شامگاه ـ چهار خرداد ماه ـ همزمان با چهارمين روز «هشتمين جشنواره دانشجويي فيلم كوتاه نهال»، فيلم «تمرين آخر» ناصر تقوايي دربارهي تعزيه در تالار فارابي دانشگاه هنر به نمايش درآمد.
ناصر تقوايي قبل از پخش فيلم در سخناني مطرح كرد:دلنشينترين لحظات زندگي من همين نشستها است. نفس سالن و دريافتي كه تماشاچيان از فيلم دارند، برايم اهميت دارد. چرا كه دريافت همان يك يا دو نفر، با منتقل شدن به كل سالن به فهم عمومي تبديل ميشود.
به گفتهي وي؛ ما اين فهم را در سالنهاي عمومي به دست ميآوريم. پس سعي كنيد فيلم را در جمع ببينيد نه در سالنهاي خصوصي!
تقوايي در ادامه از روند ساخت «تمرين آخر» سخن گفت كه شش سال قبل براي يونسكو و ثبت جهاني تعزيه، آن را ساخته است.
وي توضيح داد: در اين فيلم سعي شده اصالت اجراي تعزيه ديده شود و با استفاده از همين معيارهاي موجود در اصالت، داوري شود. ممكن است با تماشاي اين فيلم نقاشيهاي ايراني به ذهنتان بيايد.
تقوايي با بيان اينكه در اجراي تعزيهها دخالت زيادي نكرده است، گفت:به طور كامل اجراها، كار گروه تعزيهخوان است و نميتوان از يك گروه تعزيه كه در واقع يك اپرا را اجرا ميكند، موسيقي را گرفت. موسيقي ، پرمايهترين قسمت تعزيه است. بازيگران در هنگام تعزيهخواني ميتوانند در تمام دستگاههاي ايراني بخوانند و معيار انتخاب يك بازيگر تعزيه، صداي خوبي است كه در حنجره دارد.
اين كارگردان با اشاره به «تكيه»ها كه محل اجراي تعزيه هستند، ادامه داد: وقتي اجراي تعزيه در كار نباشد، تكيهها تعطيل هستند، تكيهها با معماري خاصي كه دارند در تمام دنيا بينظيرند.
وي اذعان داشت: تعزيه يك صحنهاي نيست بلكه سيار است. در واقع تكيهها مجموعه تئاتري يك شهر هستند. وجود اين تكيهها به صورت سر پوشيده و سرباز به علت زمستان و تابستان نيست، بلكه به دليل اين است كه آن قسمت از تعزيه كه به فضاي باز احتياج دارد ـ مثل لشكركشي ـ در تكيههاي روباز انجام شوند.
تقوايي در ادامهي درباره اين كه چرا شهرستان زواره را براي لوكيشن «تمرين آخر» انتخاب كرده است، گفت:من به خاطر معماري زيبا «زواره» آنجا را انتخاب كردم، اين شهر ابتدا طراحي و سپس ساخته شده است. معماري اين شهر طوري است كه مردان هنگام آمدن به تكيه از كوچهها و زنان از پشت بامها استفاده ميكنند ، چون قسمت پايين تكيهها براي آقايان و قسمت پايين براي خانمها است. پس شما در واقع از شهري عبور ميكنيد كه براي تئاتر ساخته شده است.
كارگردان «تمرين آخر» ادامه داد: در چنين شهرهايي گروههاي تعزيهخوان، سرشناسترين بازيگران و ستارگان مردم هستند و از شهرت و احترام خاصي برخوردارند.
اين كارگردان سينما در ادامه با بيان اينكه با گفتن اين نكات قصد دارد، كليدهاي قبل از ديد فيلم را به تماشاگران بدهد،تصريح كرد: من يك فيلم آزاد نميساختم. يونسكو ابتدا از من يك فيلم 10 دقيقهاي خواسته بود، تا لباسها و آرايشهاي مشخص تعزيه خوانها نمايش داده شود. فيلمي ميساختم تا به تصويب يك طرح در يونسكو منجر شود. ما هم ناچار بوديم كدها را رعايت كنيم.
تقوايي با بيان اينكه لباس نقش مهمي در تعزيه دارد،ادامه داد: بايد دقت بيشتري براي اين مساله صرف شود. وقتي شما ناگهان وارد يك نمايش ميشويد از رنگ لباسها ميتوانيد شخصيتها را تشخيص بدهيد، رنگ سبز نشان دهنده اولياء و رنگ قرمز نشان دهنده بدكاران است. شخصيت سيد الشهداء نيز نمونه بارز است كه كاملا لباس سبز رنگ ميپوشد.
وي خاطر نشان كرد: حتي اگر يك غير ايراني نيز اين نمايش را ببيند با اطلاعات مخدود، شخصيتها را دريافت ميكند.اوليا در دستگاههاي آوازي ايراني و دشمنان در نظم با يكديگر گفت و گو ميكنند. اين نكات باعث ميشود تماشاچي به راحتي نمايش را درك كند.
به گزارش ايسنا، ناصر تقوايي در بخش ديگري از سخنانش دربارهي «تمرين آخر»، تعزيه و تئاتر مدرن را شبيه به هم دانست و عنوان كرد: در تعزيه آب فرات به صورت يك اسلحه است و به دست هر كس باشد او برنده است، اما چون در تعزيه آب فرات نداريم از يك تشت آب استفاده ميكنيم و بيننده هم اين را باور ميكنند و در اروپا به اين تئاتر مدرن ميگويند. در تعزيه كارگردان ضامن اشك مردم است و بايد بتواند اشك مردم را در آورد.
وي يادآور شد: ما تعزيه را مثل هر نمايش ديگري در نظر گرفتيم ، چون نميدانستيم بيننده غير شيعه تحت تاثير فضا قرار ميگيرد يا نه؟ آنچه مرا كمك كرد اين بود كه بيشتر از تعزيه به عنوان تئاتر حرف زدم. چرا كه تعزيه چيزي بين تئاتر و سينما است. اين تعدد صحنهها است كه تعزيه را به سينما نزديك ميكند.
ناصر تقوايي دربارهي روند فيلمبرداري «تمرين آخر» هم توضيح داد: نمايش تعزيه به ميل من نبود كه هر جا دلم ميخواهد كات بدهم و شروع به ادامه فيلمبرداري كنم. بايد بر ميگشتم از ابتدا بازي كنند، تا صداهايشان را با هم كوك كنند ، با سرعتي كه كار ميكرديم فرصت تمرين زياد نبود، براي همين ممكن است در بعضي قسمتها احساس كنيد ، صدا از دستگاه خارج شده است و در بعضي قسمتها هم از دو يا سه دوربين استفاده كرديم.
اين كارگردان در بخش ديگري از سخنانش مطرح كرد: هميشه آگاهانه يا ناآگاهانه حس ميكنم با اين لباسهاي فيلمهاي تاريخي مشكل داريم. اين شالها، قباها و پتوها براي كدام قسمت عربستان هستند كه براي پوشش از آنها استفاده ميكنيم؟! اما در «تمرين آخر» سعي كردم، لباسها كاملا شبيه لباسهاي اقوام عرب طراحي شوند.
او در بخشي از سخنانش تاكيد كرد كه هنرمند از تاريخ براي مخاطبش عينيت بسازد و علي حاتمي را مصداق بارز اين امر دانست.
در ادامه فيلم 60 دقيقهاي «تمرين آخر» براي حاضران پخش شد و پس از تشويق دانشجويان،نشست با پرسش و پاسخ دانشجويان از ناصر تقوايي ادامه پيدا كرد.
تقوايي در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه شخصيتهاي اين نمايش پر رنگ بودند، اما خيلي زود آنها را به اتمام رسانده است،پاسخ داد:اين متني نيست كه من نوشته باشم، كار استاد كاشي است. حدود 300 متن براي تعزيه وجود دارد ، به طور حتم تعزيه خوان ها نيز از چند نسخه استفاده كردند.
او پس از اين كه ايرادي را به متن وارد ندانست، گفت: تلخترين تعزيه در روايت داستاني تعزيه «مختار» است كه اگر اين تعزيه ساخته شود، شايد صداي حقوق بشر هم درآيد. تعزيه ساز در چنين مواقعي بايد هوشمندي به خرج دهد، تا داستان را تا اندازهاي براي مخاطب قابل تحمل كند. تعزيه ساز ميتواند مثل كاريكاتوريست عمل كند يعني با استفاده از طنز خشونت را نشان دهد.
وي با اشاره به سريال «مختار» ادامه داد: نميدانم چرا مير باقري در تعزيه «مختار» اشتباه كرد؟ چرا به طنز سرشار در تعزيه توجه نكرد؟! به نظر من او بايد خشونت و انتقام جويي را با لطافت زبان جبران ميكرد تا بيننده لطمه نخورد.
تقوايي يادآور شد: من سريال «مختار» را پراكنده ديدم. ولي ياد فيلمهاي بزن، بزن و جنگي افتادم، البته شايد او هم طبق مطالعاتش ترجيح داده، اين گونه فيلم را بسازد و اين سليقه من است.
اين كارگردان در پاسخ به سوالي ديگري مبني بر اينكه،آيا بين تراژدي و حماسه تمايز قائل است،گفت: آثار دراماتيك در ادبيات به خصوص هستند و در شيوه اجرا موثر هستند، متن اين داستان هم حماسي است، علت انتخاب من سوزناك و اشكبار بودن اين تعزيه نيست، حماسي بودن آن است.
در ادامهي جلسه از ناصر تقوايي دربارهي ويژگي رمان و داستان براي اقتباس سينمايي پرسيده شد و او پاسخ داد:
هنرها فعلا تحت سلطهاي ادبيات هستند، تا وقتي روايت بر هنري حاكم باشد، سلطه ادبيات وجود دارد. روايت خصلت ادبيات است. وقتي وارد روايت ميشويم، ناگزير ادبيات هم وارد ميشود.
به اعتقاد اين كارگردان؛اصيلترين هنر ما فرش بافي است. ما قوم گلهداري بوديم كه از درياي خزر سرازير و در سرزمين امروزي پراكنده شديم، «فرش» هنر همين قوم گلهدار است. ساز ني هم همين طور. آيا هر جا صداي ني كه ميشنويد، منقلب نميشويد؟ ني هنر همان قوم است. هنر ايراني مثل ساير هنرها براي روي طاقچه نيست، يك هنر كاربردي است.
ناصر تقوايي پس از اين كه دقايقي درباره هنر آبستره سخن گفت، افزود: كساني بودند كه سعي كردند عينيت را وارد ادبيات كنند. ادبياتي به درد سينما ميخورد كه بتواند عينيت پيدا كند. در سينما با نمونه خاص روبرو هستيم. مثلا ميخواهيم عشق ميان دو نفر را لمس كنيم. ادبياتي به درد سينما ميخورد كه بتواند اين تبديل را لمس كند.
او با تاكيد بر اينكه ادبيات هنر چند هزار ساله ماست،ادامه داد: در حالي كه سينما هنر صد ساله است و به نظر من جنين است و هنوز متولد نشده ، ولي به ياد داشته باشيم، كدام هنر است كه در سينما كاربرد ندارد، همه هنرها در سينما گوياتر شدهاند.
ناصر تقوايي ادامه داد: هميشه زماني بايد اقتباس انجام دهيم كه فكر ميكنيم ميتوانيم مديوم يك اصل را در سينما فراتر ببريم.بايد به ياد داشته باشيم كه اقتباس، تقليد نيست. داستان خوب هم زياد داريم كه به درد سينماي ايران مي خورد.
اين كارگردان در پاسخ به اينكه آيا ادبيات فارسي قابليت اقتباس دارد؟مطرح كرد:فيلمنامه نويسي يك كار خلاق نيست، فن است. زماني خلاق ميشود كه سوژه هم مال خودتان باشد. شما در فيلمي نه به اجبار بايد در متن تغييراتي ايجاد كنيد، ولي بايد همان فضاي ذهني را ايجاد كنيد كه مد نظر نويسنده اصلي است.
در بخش پاياني اين سمينار نيز دانشجويان سوالات تخصصي خود را در زمينه فيلمنامه نويسي از ناصر تقوايي پرسيدند.