کار کردن سخت است، چون ایرانی هستیم!
محسن آهویی در صبح نو نوشت: احتمالاً شما هم عکسهایی از ژاپن و دیگر کشورهای آسیای شرقی دیدهاید که در وقت بازگشت از محل کار آن هم چند ساعت پس از پایان ساعت اداری از فرط خستگی خوابشان برده است. خستگیای که ناشی از کار و فعالیت بسیار است. کار در ژاپن به جایی رسیده که «کاروشی» یا مرگ ناشی از کار زیاد به یک معضل تبدیل شده و دولت تلاش میکند تا کارمندان یک روز در ماه به صورت اجباری زودتر به منزل بروند.
در ایرانِ ما ولی داستان دیگری را شاهد هستیم. بسیاری از ما صبحها افراد خواب آلود را در اتوبوسها، مترو و ... در خاطر داریم. آن قدر که از کار فراری هستیم، برای نخستین روز کاری هفته یعنی شنبهها لطیفهها میسازیم و ساعات اولیه روز را منفورترین ساعات در نظر میگیریم. گفته میشود میانگین ساعت کار مفید در ادارات دولتی ما کمتر از 2 ساعت در روز است و با احتساب اشتغال بخش خصوصی به سختی به دو ساعت در روز میرسد. این میزان کار مفید روزانه را مقایسه کنید با کشورهایی چون ژاپن و کره که متوسط بیش از 6 ساعت در روز کار میکنند.
تنها در نظر بگیرید که ساعت کار مفید در کشور ما دو برابر شود یعنی به 4 ساعت در روز برسد. این به معنای آن است که نیروی کار در کشور ما دو برابر شده است بی آن که هزینهها افزایش یافته باشد. نیروی کار بیشتر به معنی تولید بیشتر است. تولیدی که به معنی بهره وری بیشتر و رشد بالاتر اقتصادی خواهد بود. خیرات و برکات رشد ناشی از افزایش بهره وری نیروی کار بسیار بیشتر و ماندگارتر از رشد نفتی سال گذشته کشور است که با کاهش قیمت نفت یا کاهش فروش نفت بر باد خواهد رفت. جالب است بدانید برخی از اقتصاددانان بیش از 42 درصد از رشد چین را در دوره 1979 تا 1994 ناشی از بهبود بهره وری میدانند.
صاحب نظران دلایل رشد و توسعه کشوری چون کره جنوبی را همین فرهنگ کار بیشتر میدانند. فرهنگی که در کنار دیگر عوامل توانسته است کره جنوبی را از دومین کشور فقیر دنیا در سال 1945 به جمع پانزده اقتصاد بزرگ جهان در سالهای اخیر برساند.
لازم است بدانید که بسیاری از کارخانجات در ایران به دلیل کم بودن مقیاس تولید به سوددهی نمیرسند. این سطح کم محصول ناشی از بیکاری پنهان نیروی کار و سرمایه استفاده شده در تولید است. کارگران ولی انتظار دارند که حقوق و مزایایشان بیشتر شود تا ساعت کار مفیدشان را افزایش دهند. غافل از آن که برای سود بیشتر کارخانه باید ابتدا تولید خود را افزایش دهد که خود نیازمند بهره وری بیشتر نیروی کار است. پس از آن خواهد بود که مدیر میتواند سود کسب شده را به شکل افزایش حقوق و مزایا به کارگران اعطا کند.
افزایش حقوق کارگران نیز موجب افزایش انگیزه آنان و فعالیت بهتر خواهد شد؛ اما چنین دور خیری هیچ گاه شروع نخواهد شد. در واقع کارگران و مدیران هر دو منتظرند گام اول را طرف مقابل بردارد. به چنین وضعیتی در ادبیات توسعه اقتصادی، شکست هماهنگی گفته میشود. در واقع این شکست هماهنگی میان ذی نفعان تولید است که موجب توقف توسعه میشود. قانون کار و اتحادیههای کارگری نیز بر آتش این شکست میدمند.
دو راه حل معمولاً برای بهبود بهره وری نیروی کار مطرح میشود. راه حل اول اصلاح نظام دستمزد از وقت مزدی به کارمزدی است و راه حل دوم این است که کارگران را در سرمایه شریک کنند. در این صورت کارگر با افزایش کار مفید در واقع سود خود را افزایش میدهد و این انگیزهای برای آنها خواهد شد که مدت بیشتری را از زمان حضور در محل کار به فعالیت کاری مفید اختصاص دهند. باید در نظر داشت که بهره وری نیروی کار، بهبود دهنده محیط کسب و کار خواهد بود و این خود ضرورتی است برای جذب سرمایه خارجی که در چند سال اخیر دولت آن را راه حل نجات اقتصاد ایران میداند.
دانستن این نکته هم خالی از لطف نخواهد بود که اوایل قرن بیستم در مورد همان ژاپنیها که در ابتدای یادداشت آنها را پرکار توصیف کردیم گفته میشد: « بسیاری از آنها احساس آدمهای تنبل را به شما میدهند که نسبت به گذر زمان کاملاً بی تفاوتند»! اما تغییر همواره ممکن است و همان طور که باید متوجه شده باشید تلاش برای کار بیشتر از سوی هر یک از ما ایرانیان موجبات توسعه اقتصادی را بیش از پیش فراهم میکند. چه خوب بود که از امروز یک ساعت کار بیشتر را سرلوحه خود قرار میدادیم.