علت فوت آيتالله توسلي از زبان همسرش
27 بهمنماه سالروز درگذشت آيتالله توسلي است. ايشان كه همواره يار و ياور حضرت امام خميني(ره) بودند سال گذشته هنگام دفاع از بيت حضرت امام و نوه ايشان، آقاي سيدحسن خميني دچار عارضه قلبي شدند و رحلت نمودند. در خاطرات فرزندان اين انقلاب هميشه جايي براي آيتالله توسلي وجود دارد. ايشان را به ياد ميآورند در جماران و پاي سخنرانيهاي حضرت امام. به ياد ميآورند دعاي پرشور ايشان را براي امام و رزمندگان اسلام و به ياد ميآورند برنامههاي احكامش را كه هر روز قبل از اذان ظهر از راديو پخش ميشد. خبرنگار «اعتماد ملي» در گفتوگو با همسر مرحوم آيتالله توسلي از زندگي ايشان پرسيده و همينطور از دوستياش با امام.
• لطفا از زندگي آيتالله توسلي بگوييد؛ در چه سالي متولد شدند و در چه شهري؟
آيتالله توسلي در سال 1309 در محلات ديده به جهان گشود و تا سال ششم ابتدايي را در محلات و كنار خانواده خود گذراند. در تابستان آن سال امام بهدليل آبوهواي مناسبي كه محلات داشت به اين شهر آمدند و درس اخلاق را در مسجد جامع محلات آغاز كردند. آقاي توسلي، بنا به گفته خودشان، با اينكه در سني نبودند كه درس اخلاق امام(ره) را هضم كنند، اما شيفته معنويت امام شدند و از همان زمان تصميم ميگيرند كه به قم مهاجرت كنند.
• آيتالله توسلي چه سالي وارد حوزه علميه محلات ميشوند؟
در سال 1323.
• چه سالي به قم مهاجرت كردند؟
در سال 1325 و در 16 سالگي؛ عليرغم مخالفت خانواده. البته نه از آن جهت كه مخالف روحاني شدن ايشان باشند بلكه بهخاطر اينكه وضعيت مالي مناسبي نداشتند و پدرشان قادر نبود پولي براي ايشان ارسال كند. در نهايت، ايشان قبول كردند كه بدون دريافت هيچ كمك مالي از خانواده راهي قم شوند كه چنين كردند و در قم در حجرهاي با دوستان خود زندگي كردند. پس از چند سال درس خواندن نيز به درس امام راه يافتند، چون از نوجواني با امام آشنا شده بودند سخت تحت تاثير منش اخلاقي و روش زندگي امام قرار گرفته بودند.
• در چه سالي با آيتالله توسلي ازدواج كرديد؟
سال 1335.
• آيا شما هم محلاتي هستيد؟
بله، البته چون محلات خيلي بزرگ نيست دورادور شناختي از ايشان داشتم.
• در زمان ازدواج، شما و آيتالله توسلي چند سال داشتيد؟
آقاي توسلي 26 سال داشتند و من 12 سال. يكسال و نيم پس از ازدواج به قم مهاجرت كرديم. ايشان آن زمان مشغول درس خواندن بودند. از آن دسته طلابي هم بودند كه خيلي مقيد به درس بودند.
• آيا فرزندان آيتالله توسلي بهخصوص پسرها وارد عرصه سياسي شدند؟
در زمان انقلاب پسر بزرگم 13 سال داشت.
• لطفا از فرزندانتان بگوييد.
فرزند بزرگ من همسر آقاي عيسي ولايي عضو مجمع روحانيون و نماينده دورههاي دوم و سوم مجلس است. فرزندانم رسما وارد مسائل سياسي نشدند و در حزب يا تشكيلات سياسي عضو نبوده و نيستند و شغل دولتي هم ندارند.
• اساتيد آيتالله توسلي در قم چه كساني بودند؟
آيتالله بروجردي، آيتالله سلطانيطباطبايي، آيتالله منتظري، آيتالله شهيد صدوقي و در راس همه امام خميني(ره.)
• چه زماني با امام آشنا شدند؟
سابقه آشنايي با امام را قبلا توضيح دادم و اين ارادت در قم تداوم پيدا كرد. ايشان از مريدان امام بودند و تا رحلت حضرت امام همراهياش كردند. اكنون نيز در كنارش آرميدهاند.
• اگر امكان دارد خاطرهاي از دوستي آقاي توسلي با امام بگوييد.
امام اوايل مرجعيت رسالهاي نداشتند. عدهاي از جمله آقاي توسلي بعد از رحلت آيتالله بروجردي خدمت امام رسيده بودند و از امام خواسته بودند كه رساله بدهند. امام پاسخ مثبت ندادند و فرمودند من پولي براي چاپ رساله ندارم. از اينرو شاگردان امام ازجمله مرحوم آيتالله توسلي فتاوي امام را جمعآوري و با هزينه خودشان كه قرض كرده بودند رساله را چاپ كردند.
• آيا آيتالله توسلي در قيام 15 خرداد هم نقشي داشتند؟
در 13 خرداد 1342 امام را دستگير كردند و دو روز بعد جريان 15 خرداد رخ داد. آن ايام چون ايام محرم بود آقاي توسلي براي تبليغ به جنوب ايران رفته بودند. فرداي دستگيري امام، ايشان بدون اطلاع از ماجرا برگشتند. در ايستگاه راهآهن قم متوجه ميشوند كه جو مثل هميشه نيست چراكه ايستگاه بسيار خلوت بود. يك نفر به ايشان ميگويد سريع اينجا را ترك كنيد، حكومت نظامي است. منزل ما در قم خيابان آبشار بود؛ تقريبا نزديك به ايستگاه راهآهن. آقاي توسلي به منزل آمدند و بيخبر از دستگيري امام. از آن زمان فعاليتشان بيشتر شد تا زمان تبعيد امام به تركيه.
• ارتباط آيتالله توسلي با امام در تركيه چگونه بود؟
با امام در تركيه ارتباط خاصي نداشتند ولي با منزل امام در تماس بودند. ايشان هيچگاه منزل امام را ترك نميكردند. با حاجآقا مصطفي فرزند بزرگ امام نيز همدرس و مدتي هممباحثه بودند. زماني كه رژيم به مدرسه فيضيه حمله ميكند و امام ميآيند و ميگويند من روحالله خميني هستم، چرا طلبهها را ميكشيد؟ ايشان تا آن زمان آنجا بودند. ما تا مدتها اصلا خبر نداشتيم كجا هستند. تلفن هم نداشتيم كه خبر بگيريم.
• ارتباط آيتالله توسلي با امام در نجف چگونه بود؟
زماني كه امام به نجف تبعيد شدند، بچه سوم ما 40 روزه بود. يكماهي آقاي توسلي خيلي اذيت شدند، شبها تا صبح از ناراحتي راه ميرفتند. بعد تحمل نكردند و گفتند كه من ميخواهم به عراق بروم. آن زمان هم رفتن به عراق خيلي مشكل بود و سختگيري ميكردند و به هيچعنوان نميگذاشتند كسي به آنجا برود. بعد ايشان به صورت مخفي و قاچاقي به عراق رفتند و من مخالفتي نكردم با اينكه در قم غريب بودم با سه تا بچه.
• چه سالي بود؟
سال 1345. 10 روز در راه بودند تا به عراق (نجف) ميرسند. 2 ماه آنجا بودند كه حاجآقا مصطفي براي ايشان پاسپورت گرفتند و از آن به بعد مرتبا رفتوآمد ميكردند. از نجف به ايران و از ايران به نجف پنهاني اعلاميهها را ردوبدل ميكردند و اين ارتباط ادامه داشت تا پيروزي انقلاب.
• آيا قبل از انقلاب آيتالله توسلي دستگير شدند و به زندان رفتند يا خير؟
در سال 1343 يا 44 دستگير و زنداني شدند.
• آيا آيتالله توسلي تبعيد هم شدهاند؟
خير.
• آيتالله با امام در پاريس هم ارتباط داشتند؟
ارتباط داشتند اما به پاريس نرفتند.
• نقش آيتالله توسلي در تعيين شوراي انقلاب يا دولت موقت چگونه بود؟
ايشان در دفتر امام بودند و مسئوليت كارها در دفتر را بر هر كاري ترجيح ميدادند.
• چطور آيتالله توسلي به عنوان مسئول دفتر امام انتخاب شدند؟
مرحوم توسلي عضو جامعه مدرسين قم بود و در جريان انقلاب و مبارزه با حكومت شاه نيز نقشي فعال داشتند. امضاهاي ايشان پاي اعلاميههاي آن دوران گواه اين مطلب است. وقتي امام به قم مشرف شدند صحبت از مسئول دفتر شد كه جامعه مدرسين، آقاي توسلي را پيشنهاد كردند. طبيعي بود كه علاقه امام به ايشان و ارادت آقاي توسلي به امام مزيد بر علت شد تا مريد و مراد بار ديگر در كنار هم قرار گيرند و اين شريفترين كاري بود كه مرحوم توسلي خواهان آن بود. اين مسئوليت تا رحلت امام ادامه داشت و حتي بعد از رحلت امام هم اداره امور دفتر امام را بر هر كاري ترجيح ميدادند.
• چه شد كه ايشان ظهرهاي هر روز قبل از اذان احكام ميگفتند؟
زمانيكه آقاي محمد هاشمي رئيس سازمان صدا و سيما بود از حضرت امام درخواست كرده بودند كه كسي ظهرها در راديو احكام بگويد. امام نيز آقاي توسلي را انتخاب كردند. به مدت 13 سال در راديو احكام ميگفتند و اين كار تا پايان دوره اول رياستجمهوري آقاي خاتمي ادامه داشت. حتي امام هم احكام ايشان را از راديو گوش كرده بودند. يك نفر از خانواده امام نقل ميكند كه من نزد امام رفتم تا مسالهاي از امام بپرسم. امام فرمودند از آقاي توسلي بپرسيد. آيتالله گلپايگاني هم به ايشان گفته بودند من هر روز احكام شما را گوش ميدهم. اما بعد از پايان دوره اول رياستجمهوري آقاي خاتمي، به علت حمايتهاي بيدريغ ايشان از آقاي خاتمي، صداوسيما ديگر تمايلي به ادامه بيان احكام از طرف آقاي توسلي را نداشت.
• چه شد كه ايشان مشاور آقاي خاتمي در امور روحانيون در دوران رياستجمهوري شدند؟
مرحوم توسلي شديدا به آقاي خاتمي علاقه داشتند. در انتخابات سال 76 از مدافعان آقاي خاتمي بودند و در شهرهاي مختلف سخنرانيهاي متعددي به نفع آقاي خاتمي كردند. از تهمتهايي كه به آقاي خاتمي ميزدند رنج ميبرد و وظيفه خود ميديد كه از اين فرزند زهرا(س) حمايت كند، چون اعتقاد داشتند ايشان لايق اين مسئوليت است. آقاي خاتمي نيز فكر ميكرد يك مجتهد كه سالها در كنار امام بوده و در بسياري از مواقع امام ايشان را به عنوان پيك به منازل مراجع، بزرگان و حتي تشكلات ميفرستادند و ديدن چهره ايشان مردم را به ياد امام(ره) ميانداخت، مناسبترين شخص براي اين مسئوليت است.
• مشاغل آيتالله توسلي بعد از انقلاب چه بود؟
مسئول ملاقاتهاي امام و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام از زمان تشكيل آن بودند. ايشان همچنين سه دوره عضو مجلس خبرگان رهبري (از دوره اول تا پايان دوره سوم) بودند و براي دوره چهارم هم نامزد شده بودند كه قبل از انتخابات فوت كردند.
• مرحوم آيتالله توسلي از اعضاي شاخص جامعه روحانيت مبارز بودند؛ چه شد كه به عضويت مجمع روحانيون مبارز درآمدند؟
در آن زمان برخي از اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران به دليل اختلاف سليقه ميخواستند از جامعه جدا شوند و تصميم گرفتند كه تشكل مجزايي از جامعه روحانيت درست كنند كه با موافقت حضرت امام(ره) مواجه شدند و به اين شكل مجمع روحانيون مبارز پاگرفت. آقاي توسلي هم به عنوان يكي از اعضاي برجسته آن اين تشكل را ايجاد كردند و تا پايان عمر عضو مجمع باقي ماندند، چون تفكرات حاكم بر آن را با تفكرات امام همسو ميديدند.
• چه اتفاقي باعث فوت ايشان شد؟
به خاطر توهين به بيت امام و شخص حاج سيدحسن خميني خيلي ناراحت و متاثر بودند. آقاي توسلي فرزندان حاج احمدآقا را اگر از فرزندان خود بيشتر دوست نداشتند، حداقل كمتر هم دوست نداشتند و پيشرفت آنها باعث خوشحالي ايشان ميشد. با آقاي هاشمي مشورت كرده بودند و قرار بر اين بود كه آقاي هاشمي در خطبههاي نماز جمعه صحبت كنند و ايشان هم در مجمع تشخيص مصلحت در فرداي آن روز، يعني شنبه. آقاي توسلي متني را تهيه كردند. با آقاي ولايي داماد ما هم مشورت كردند. من صبح روز شنبه 27 بهمن وقتي ايشان عازم مجمع تشخيص مصلحت بودند تذكر دادم، مبادا عصباني شويد كه در كمال خونسردي گفتند چرا عصباني شوم. چند ساعت بعد از دفتر امام تلفن زدند و حال حاجآقا را پرسيدند. من دلم به شور افتاد. بعد مجددا زنگ زدند و گفتند مثل اينكه حاج آقا حالشان به هم خورده و ايشان را به بيمارستان شوريده منتقل كردهاند. من و فرزندم به طرف بيمارستان حركت كرديم و وقتي به بيمارستان رسيديم حاجآقا محمديگلپايگاني مسئول دفتر مقام معظم رهبري به من تسليت گفتند. همه آقايان آنجا بودند. آقاي هاشمي، خاتمي، بجنوردي و از دفتر امام همه آمده بودند. آقاي هاشمي گريه ميكردند و ميگفتند چشم من در چشم ايشان بود و داشتم از ايشان سوال ميپرسيدم كه يكدفعه حالشان بد شد و به زمين افتادند. بعد حاج حسن آقا آمدند و گفتند براي ايشان در كنار امام يك جاي قبر محفوظ است.
و بدين ترتيب مردي كه بيش از 50 سال يار و ياور انقلاب و امام بود به معبود خود پيوست و در كنار مراد خود آرميد.