x
کد خبر: ۱۰۶۰
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۲۱ فروردين ۱۳۸۵

اصلاح طلبان همچنان در توهم

ايسنا :امير محبيان معتقد است كه اصول گرايان در گفتمان خود مسأله ي پيشرفت، كارآمدي و بعضا عدالت را مطرح كردند و توانستند در انتخابات مجلس، شوراي شهر و رياست جمهوري به نحوي پيروز شوند، ولي اگر آنها در همين حوزه ي گفتماني باقي بمانند و نتوانند ايده ي نويي را ارائه و طراحي كنند، دچار چالش مي شوند.

به دنبال يك گفتمان جديد واجرايي تر از عدالت

عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت به جريان اصول گرا توصيه كرد كه بايد به دنبال طراحي گفتمان نو و جديدي باشد كه مي تواند يك برداشت نوين و اجرايي تر از عدالت و با توجه به شرايط جديد و هم چنين فشارهاي خارجي مبتني بر تهييج و تقويت غرور ملي باشد.

محبيان همان طور كه بارها در گفت وگوهايش به آن چه آن را ضعف اصول گرايان در سازمان دهي مي خواند، اشاره كرده بود، مجددا بر اين امر تأكيد كرد و گفت: اصول گرايان بايد سازمان دهي نويني براي رهبري تشكيلات خود در نظر بگيرند. شوراي هماهنگي كه زماني، مكاني براي هماهنگي اصول گرايان بود، ديگر به صورت جدي فعال نيست و نيروهاي آن به نحوي گسيختگي را تجربه مي كنند؛ بنابراين اين ضرورت وجود دارد كه اصول گرايان هرچه زودتر از لحاظ سازماني، شكل نويني را تجربه و طراحي كنند؛ به نحوي كه در اين شرايط ، كارآمدي داشته باشند و وحدت را به نيروهاي اصول گرا بازگردانند.

مديريت قديمي يا جديد؟

اين تحليل گر مسائل سياسي هم چنين گفت: اصول گرايان بايد تكليفشان را در زمينه ي نوع رهبري و وحدت مشخص و روشن آيا مي خواهند مديريت قبلي را اعمال كنند يا اين كه به دنبال نوعي مديريت جمعي هستند. اگر مديريت قبلي را دنبال مي كنند با توجه به كناره گيري آقاي ناطق نوري از اين شورا بايد به طور جدي تصميم جديدي بگيرند و اگر قرار است مديريت جمعي انجام شود، در ابتدا اين پرسش پيش مي آيد كه آيا اين نوع مديريت موفق خواهد بود يا نه؟ آيا تشكيلات و احزاب اين مديريت را در دست مي گيرند و يا به نوعي حركت دموكراتيك مانند برگزاري كنگره ي سراسري اصول گرايان روي مي آورند؟.

وابستگي سنگين به دولت

محبيان در ادامه با بيان اين كه علاوه بر مسأله ي گفتمان و رهبري، اصول گرايان بايد تكليف خود را در مورد استراتژي كه در برابر دولت و نهادهاي قدرت استفاده مي كنند، مشخص كنند، گفت: آن ها بايد معلوم كنند آيا قصد دارند هم چنان وابستگي سنگين خود را به دولت ادامه دهند و يا اين كه تلاش مي كنند به عنوان يك جناح فراتر از دولت، عمل و نوعي فاصله گذاري معقول بين خود و دولت ايجاد كنند؛ به نحوي كه از نكات مثبت دولت استفاده كنند و در اين زمينه به افكار عمومي در جهت پيشبرد اين نكات مثبت، تكيه. از سوي ديگر در قبال نكات منفي مواضعي انتقادي داشته باشند؛ پس در اينجا نوع استراتژي اصول گرايان در برابر دولت بسيار مهم است كه بايد هرچه زودتر مشخص شود.

مقاومت در برابر نوگرايي

وي در مورد برخي از تحليل ها در ارتباط با دو آفت جريان اصول گرا يعني انحصارگرايي و رقابت دروني نيز اظهار داشت: در جريان اصول گرا انحصارگرايي به معني و مفهوم رايج آن وجود ندارد؛ بلكه نوعي مقاومت در برابر نوگرايي مشاهده مي شود كه بايد تعديل و معقول شود. البته بايد توجه داشت كه روند به اين گونه است كه يك جريان نوانديش بسيار قدرتمند در درون جريان اصول گرا شكل گرفته، ولي اين طبقه ي روشنفكر در درون اين جريان كه گسترده و غالب هستند، تاكنون فاقد يك تشكيلات عيني و علني بوده و اين احتمال وجود دارد كه در ظرف شش ماه آينده آنها به صورت علني و عملي تر وارد صحنه شوند و در قالب يك جريان جديد حركت كنند.

عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت در ادامه با اشاره به اين كه جريان راست سنتي داراي انديشه هاي ارزشمندي است كه مي بايست نوعي تعامل سازنده و معقول با جريان روشنفكر و نوانديش اصول گرا برقرار كند، گفت: اين ارتباط بايد به نحوي باشد كه بتواند ميراث فكري جريان اصول گرا را به آنان انتقال دهد و در عين حال از توانايي و تحرك آنها براي پيشبرد امور استفاده كند.

تبديل اختلافات به تهديد در صورت عدم انسجام

وي در درباره آن چه اختلاف دروني جريان اصول گرا خوانده مي شود، گفت: چالش هاي نظري و بعضا عملي ميان گرايش هاي مختلف به صورت يك نوع صف بندي دروني در حال حاضر خود را نشان داده است كه طبيعي است. در هر جريان ديدگاههاي مختلفي مطرح است و اين شكلي از دموكراسي است و نامعقول به شمار نمي رود، ولي بايد توجه داشت آن چه مي تواند خطرناك باشد، اين است كه ما نتوانيم از يك اختلافات به يك جمع بندي مناسب برسيم و آنها نتوانند يك ايده ي روشن و عملي كه مقبول همه است ارائه دهند. بنابراين اصل اختلافات با وجود ديدگاههاي مختلف بسيار مثبت است و نمي توان آن را منفي قلمداد كرد. اين نشان دهنده ي زنده بودن اين جريان است، ولي اگر اين اختلافات نتواند به وحدت بينجامد به يك تهديد تبديل مي شود.

محبيان هم چنين درباره نقد درون گفتماني در جريان اصول گرا و برخي از تحليل ها مبني بر اين كه اين نقد بيانگر ريزش نيروهاي اصول گراست، گفت: محورهايي كه مورد بحث جريان اصول گراست، درون يك گفتمان كلان مي گنجد كه نشان مي دهد گفتمان معارض در جريان اصول گرا شكل نگرفته است. اگر دوستاني در مجلس انتقاداتي نسبت به عملكرد دولت دارند يا برعكس و يا حتي برخي از روشنفكران جريان اصول گرا انتقاداتي را مطرح مي كنند، اين اختلافات همان طور كه بارها گفته ام، ريشه يي نيست.

فقدان يا احساس فقدان رقيب جدي

محبيان گفت: دو عامل باعث مي شود كه بعد از به قدرت رسيدن يك جريان، بحث هايي كه در آن مطرح مي شود، جدي تر تلقي شود؛ چون آن ها در عرصه ي قدرت هستند، وقتي كه انتقاداتي را نسبت به يكديگر مطرح مي كنند، اين انتقادات در معرض قضاوت عام قرار مي گيرد و خود را بيشتر نشان مي دهد. نكته ي ديگر اين است كه جريان اصول گرا وقتي به قدرت رسيد، احساس كرد رقيب گذشته يا دشمن سياسي كه در قبل داشته، ديگر وجود ندارد و به يك نوع آرامش ذهني دست يافت. اين آرامش ذهني اين فضا را ايجاد مي كند كه آنها اختلافاتي كه قبل در لايه هاي زيرينشان بود در شكل بيروني نشان دهند. به عبارتي فقدان يا احساس فقدان رقيب جدي باعث مي شود كه اختلافات دروني جريان اصول گرا علني تر شود. من فكر مي كنم كه جريان اصول گرا نسبت به رقيب خود دچار يك نوع توهم شده است. آنها فكر مي كنند جبهه ي دوم خرداد ديگر كارآمدي جدي براي رقابت مثلا در عرصه ي انتخابات را ندارد.

وي ادامه داد: در صورتي كه جريان اصول گرا موظف است به صورت روشن و واقع گرايانه توانايي ها و قابليت هاي اين جبهه را شناسايي كند. البته جبهه ي دوم خرداد نيز از طرف ديگر با توجه به وضع موجود مي تواند با ارائه ي تحليل دقيقي از واقعيت ها يك گفتمان جدي و معارض را در برابر اصول گرايان مطرح كند؛ به نحوي كه بتواند با استفاده از اين گفتمان چشم داشت مجددي به قدرت داشته باشد؛ بنابراين جريان اصول گرا بايد به صورت جدي در جهت توهم زدايي نسبت به وضعيت رقيب خود قدم بردارد و بداند كه جبهه ي دوم خرداد به عنوان يك رقيب قدرتمند وجود دارد. در ضمن اين خطر وجود دارد كه جريان اصلاح طلب با بازيابي يك گفتمان جديد از اختلافات دروني جريان اصول گرا بهره و انتخابات شوراي شهر را به عنوان سكان قدرت خود در نظر بگيرد.

شكل گيري جريان مدرن ظرف شش ماه آينده

وي با بيان اين كه هنوز جريان راست مدرن در ميان اصول گرايان شكل نگرفته، اظهار داشت: راست سنتي در جريان اصول گرا داراي ريشه هاي قدرتمندي است و آن چه در اين جريان مي گذرد، يك جريان مدرن نيست، بلكه جرياني جوان تر و داراي ديدگاهي بعضا متفاوت از جريان سنتي است.

اين تحليل گر سياسي معتقد است هنوز جريان مدرن و نوانديش به صورت تشكيلاتي در ميان اصول گرايان شكل نگرفته و احتمالا ظرف شش ماه آينده بروز مي كند.

وي در همين ارتباط افزود: بعضا از آبادگران و ايثارگران به عنوان جريان مدرن در ميان اصول گرايان نام مي برند؛ در صورتي كه آن ها جرياني مدرن نيستند، بلكه جرياني جوان تر و فعال تر نسبت به جريان سنتي هستند كه در آنها شاخص هاي هويتي از جريان سنتي نيز ديده مي شود، اما هيچ گفتمان مدرني را بر آنها حاكم نمي بينيم، البته آنها داراي ارزش ها و توانايي هاي تشكيلاتي خاص خود هستند كه بايد برايشان ارج و اهميت قائل بود؛ پس دو جريان سنتي و جوان نسبت به يكديگر بيگانه محسوب نمي شوند.

راست ها و چپ هاي سنتي

عضو شوراي سردبير رونامه رسالت در ادامه درباره نزديكي يا ائتلاف غيررسمي تشكل هاي سنتي راست و چپ نيز اظهار داشت: اين جريان ها همه در انقلاب ريشه دارند و اگر اصول انقلاب در خطر بيفتد، نه تنها اين دو جريان، بلكه جريان هاي مدرن و نوگراي منتسب به آن ها نيز براي دفاع از انقلاب با يكديگر متحد مي شوند. آن چه باعث ايجاد اختلاف شده، تعبيرها و برداشت هايي است كه از اين ريشه هاي مشترك صورت مي گيرد؛ ولي نبايد تصور كنيم زماني فرا مي رسد كه جامعه ي روحانيت و مجمع روحانيون هر دو در مقابل فرضا جريان ايثارگران و آبادگران و يا هر جريان ديگري ائتلاف مي كنند. اين دو گرايش مانند قبل با تكيه بر موازين انقلاب به صورت موازي پيش خواهند رفت.

اصلاح طلبان هم چنان در زندان توهمات

محبيان به تحليل وضعيت جريان اصلاح طلب پرداخت و گفت: مشكل جريان اصلاح طلب اين است با توجه به اين كه از قدرت كنار رفته، هنوز به صورت دقيق ديدگاههايش را نقد و ارزيابي نكرده و نتوانسته «انتقاد از خود» دقيقي ارائه كند. اگر هم بخواهد به همين روند ادامه دهد، محكوم به اين است كه هم چنان در زندان توهمات خود باقي بماند. جريان دوم خرداد در سال 1376 توانست با ارزيابي درست از واقعيت ها و ارائه ي گفتمان جديد، دولت، مجلس و شوراها را در دست بگيرد؛ ولي در ادامه نتوانست به صورت پويا و ديناميك گفتمان خود را با شرايط روز تطبيق دهد؛ زيرا تصور مي كرد در دوره هاي مختلف انتخابات مي تواند از گفتماني كه 8 سال از آن مي گذرد به صورت چندمنظوره بهره بگيرد.

اين تحليل گر مسائل سياسي افزود: دوستان در جريان اصلاح طلب بايد توجه داشته باشند كه جامعه متحول شده و گفتمان ها بايد نو و جديد شود. اگر تصور كنيم مردم هم چنان بر اساس گفتمان 8 سال پيش با وجود تغييراتي كه در نيازهاي آنها صورت گرفته، حركت خواهند كرد، مرتكب اشتباه شده ايم. البته جريان اصول گرا نيز بايد به اين مسأله توجه كند. جريان اصول گرا با گفتمان خود توانست انتخابات شوراهاي شهر، مجلس هفتم و رياست جمهوري را به نفع خود برگزار كند؛ اما اگر تصور مي كند مي تواند در آينده نيز هم چنان از اين گفتمان استفاده كند، اشتباه مي كند؛ زيرا در آن صورت شاهد ريزش نيروها و از دست دادن آرا خواهد بود.

محبيان با اعتقاد به اين كه جريان دوم خرداد در زندان نوعي نگاه روشنفكرانه نسبت به مسائل اجتماعي و سياسي گرفتار شده و سعي نمي كند واقعيت هاي اجتماعي را درك كند، گفت: اين جريان در واقع نيازمند يك نوع ادبيات «نجات» است. اين ادبيات آنها را از شرايط موجود و حتي از خودشان نجات مي دهد.

وي با بيان اين كه در حال حاضر هيچ تحول جدي در جريان اصلا ح طلب مشاهده نمي كند، گفت: آقاي علوي تبار، حجاريان و عبدي كه داراي يك نگاه انديشمندانه هستند، مي توانند به واقعيت ها نگاه و خود را از چارچوب هاي روشنفكري محض خارج كنند. مطمئنا اين افراد خواهند ديد كه مي توانند يك گفتمان جديد طراحي كنند كه براي جامعه مفيد است. لازمه ي اين امر هم نقد جدي بر وضعيتي است كه آنها در حال حاضر دارند كه البته بعضا آقاي عبدي آن را انجام داده، ولي در ديگران مشاهده نمي شود؛ اين در حاليست كه اصلاح طلبان نيازمند يك نقد بي رحمانه از خود هستند.

محبيان در ادامه سخنانش با بيان اين كه انديشمندان سياسي و سياستمداران بايد خود را در حوزه ي واقع گرايي قرار دهند، نه آرمان گفت: البته شكل معكوس آن نيز صدق مي كند، يعني اين كه آن چنان خود را در واقعيت قرار ندهند كه آرمان را فراموش و يك نوع ديالكتيك بين اين دو امر ايجاد كنند.

وي گفت: در حال حاضر گفتماني كه در كشور ما وجود دارد، گفتمان عدالت است. من فكر مي كردم با توجه به اين گفتمان گرايش ليبرال دموكراتيك جاي خود را به گفتمان سوسيال دموكرات بدهد، ولي اين اتفاق نيفتاد و هنوز گفتمان ليبرال دموكراسي در رأس هرم گفتماني آنها قرار دارد. آنها بعضا با فشار به نظام مي خواهند گفتماني مانند گفتمان حقوق بشر خود را به پيش ببرند، در صورتي كه بايد بدانند شرايط جامعه تغيير كرده و اگر نتوانند اين واقعيت ها را درك كنند، هم چنان محكوم هستند كه در بيرون از عرصه ي قدرت بمانند.

محبيان در پايان در مورد بازگشت برخي از چهره هاي برجسته اصلاحات از جمله ميرحسين موسوي، هاشمي رفسنجاني و معين . . . و تكيه جبهه ي اصلاحات بر اين افراد، براي نيل به اهداف خود و رسيدن به عرصه ي قدرت، گفت: اين اتفاق به هيچ وجه نمي تواند رخ دهد. در عرصه ي سياست نمي توان از چهره هايي كه به چند منظور از آنها استفاده شده، بار ديگر استفاده كرد؛ مثلا آقاي هاشمي رفسنجاني نيروي قدرتمندي است، ولي ديديم با تمام قدرتي كه داشت، نيروي جديدي كه گرايش عدالت مدارانه داشت، توانست پيروز شود. به نظر مي رسد نگاه برخي از اين شخصيت ها با تحولات جامعه چندان تطبيق ندارد و دوري شان از سياست نمي تواند كليد افكار قفل جامعه را باز كند؛ از اين رو اگر به صحنه ي سياست بازگردند، باز نمي توان تصور كرد كه براي مدت طولاني بتوانند در برابر فشارها بايستند و به سووالات پاسخ دهند. آقاي معين نيز در عرصه ي انتخابات نتوانست چهره ي مستقلي از خود ارائه دهد و گفتمان سوپرليبرال ارائه داد؛ در صورتي كه در حال حاضر گفتمان ليبرال در جامعه ي ما اولويت ندارد، چه رسد به گفتمان سوپرليبرال.

نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"