تحلیل سردار طلایی ازحوادث سال گذشته
عضو شورای شهر تهران معتقد است بزرگترین اشتباه تاکتیکی و استراتژیکی بازیگران فتنه بزرگ زیر سوال بردن نهاد رهبری بود که دستور به آرامش و ایفای نقش کاندیداها داده بودند و در اصل فتنهگران با تیشه بی بصیرتی بر ریشه خود نواختند.
به گزارش «فردا» مرتضی طلایی عضو شورای شهر تهران و فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ، در یادداشتی برای ویژه نامه همشهری استراتژی شکست خورده عوامل فتنه را «سرزمین سوخته» خوانده است. متن کامل تحلیل عضو شورای شهر تهران از حوادث انتخابات ریاست جمهوری دهم در ادامه آمده است.
انتخابات سنجه دموکراسی
انتخابات یکی از مهمترین مولفههای سنجش دموکراسی در یک کشور محسوب میشود، شاخصی که با آن توانمندی و قابلیتهای سیاسی یک جامعه با هدف بالا بردن میزان مشروعیت، مورد ارزیابی قرار گرفته و مشارکت مردمی در آن فرصتهای بی بدیل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در ابعاد ملی و بینالمللی فراهم میآورد. انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نیز از این قائده مستثنی نبوده و در شرایطی برگزار گردید که نظام جمهوری اسلامی ایران در سایه رهنمودهای رهبری فرزانه خود و همت و پشتکار زنان و مردان اندیشه ورز و خردمند، در بالاترین میزان مشروعیت داخلی و قدرت جهانی حضور داشت.
انتخابات سال 1388 در شرایطی در صحنه تاریخ نگارش میشد که مدیریت کشور در محیطی با ثبات و منسجم در حال ایفای نقش داخلی، منطقه ای و بین المللی بود. انتخاباتی که توانست پس از 30 سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، بیش از 80 درصد شهروندان خود را در یک مشارکت عظیم وارد صحنه نموده و یک ارزش ولایی را رقم بزند. از طرفی پذیرش دعوت مدیریت کشور به حضور در عرصه انتخابات توسط مردم فی النفسه نیز دارای ارزش بوده و نمایش واقعی از بلوغ و اعتبار سیاسی حاکمیت را نشان میداد. پس در یک تعریف اجمالی انتخابات 88 را باید، حرکت بزرگ ملی دانست که میتوانست در صورت توجه به فرصتهای کلیدی آن از سوی طرفین کشور را به سمت یک جهش بزرگ ملی در ادبیات پیشرفت و توسعه سوق دهد.
غفلت مسئولین از نشاط سیاسی قبل از انتخابات
به هر حال شیرینی حضور میلیونی مردم در صحنه انتخابات و مشارکت فعال آنان در روزهای قبل از برگزاری انتخابات در یک فضای باز سیاسی و اجتماعی و حضور طرفداران کاندیداهای مختلف در کنار هم در مبارزات انتخاباتی در اصطلاح «کف خیابان» نشان از پویایی محیط سیاسی جامعه داشت، که البته موجبات غفلت مسئولین را نیز به همراه آورد، غفلت از خلاهایی که به واسطه همین محیط باز سیاسی و اجتماعی به برکت استقرار جمهوری اسلامی، برای دشمنان قسم خورده این مرز و بوم ایجاد شده بود، دشمنانی که سالها در حال تهیه و پیاده سازی عملیات براندازی نرم بودند وهمچنين از طریق عوامل داخلی خود، اقداماتی را نیز سازماندهی و در قالب پروژههای اجتماعی، رسانه ای و ... نیز پیاده سازی کرده بودند.
دشمنان این مرز و بوم که از قبل با برنامه ریزی و تعریف سناریوهای متعدد قصد احاطه بر میدان سیاسی انتخابات را داشتند با ایجاد شبهه و تفرقه پس از اعلام نتایج با همراهی عوامل داخلی و همراهان رسانه ای غربی خود ، طعم شیرین برگزاری انتخاباتی عظیم را به تلخی اقدامات زهرآلود خود آکنده کردند. آنان با طرح ابتدایی شعارهایی با محوریت زیر سوال بردن صحت انتخابات، پس از گذشت مدتی راه خود را جدا کرده و نوک پیکان پروژه را به سمت دین ستیزی و انقلاب ستیزی و مشخصا ارکان نظام جمهوری اسلامی و رهبری نشان گرفته و غفلت عده ای نیز فرصتهای طلایی حضور را برای یک حرکت عظیم ملی به باد فنا داد.
هدایت تحولات به سمت حرکات وندالیستی
تغییر محیط گفتمان بسیط انتخاباتی به ادبیات تند و خشونت آمیز معترضین و مشخصا گروههای اپوزیسیون، ضدانقلاب، سلطنت طلب، منافقین خلق و ... در یک فضای غبار آلود، واقعیت دیدن سره از ناسره را برای نخبگان، مدیران سیاسی و اجتماعی و حتی برخی از اهل فن را نیز سخت کرده و آنان را در مقام واکنشهای شتاب زده قرار داد و حتی اقلیتی آگاهانه و اکثریتی ناآگاهانه به جایگاه ولایی و ارزشمند رهبری نیز خدشه وارد نمودند، این بحث تا به آنجا پیش رفت که موضوع نبود بصیرت بارها و بارها در بیانات مقام معظم رهبری بیان شد و البته ایشان نیز مسئولین و طرفین انتخابات را به آرامش و تعقل در آنچه میکنند، رهنمودهای بسیار فرمودند و مجموعه مدیریتی کشور را به آگاهی و استفاده از قطبنمای علم و معرفت و دشمنشناسی هدایت نمودند.
اما متاسفانه با وجود توصیههای راهگشای ایشان بخشی از رهبران شکستخورده انتخابات دست از اعتراضهای خود برنداشته و محیط را به سوی حرکات وندالیستی هدایت کرده و به طبل توخالی دشمن نواختند و موجبات بروز حوادث تلخ تر از روزهای ابتدایی اعتراضات را فراهم کردند. به هر حال هر انتخابات دارای یک برنده نهایی است و باید به وقایع پس از انتخابات به عنوان یک پروژه امنیتی با هدف از بین بردن امنیت، اقتدار، آرامش و نهایتا حذف و استحاله جایگاه رهبری، اشاره کرد.
در اینجا ذکر این نکته کلیدی اهمیت دارد که در تمامی ساختارهای انتخاباتی و ریاستی جهان یک نهاد مشخص است که فصل الخطاب است، مثلا در آمریکا «دادگاه عالی»، در افغانستان «لویی جورگه» و ... و در ایران نیز «نهاد رهبری» در این تعریف جای دارد. به اين ترتيب عدم همراهی رهبران داخلی مخالف با تذکرات حکیمانه رهبری، فضا را غبار آلودهتر نمود. در شرایط فوق که غفلت دوسویه طرفین و بیتدبیریهای مکرر و عرایض تند و با ادبیات تحریکآمیز، دشمن را در رسیدن به پروژه خود فعال تر کرد و عملا موضوع را تبدیل به یک «فتنه بزرگ» نمود.
پرچمداران پروژه براندازی
بازیگران این صحنه بزرگترین اشتباه استراتژیکی و تاکتیکی که مرتکب شدند، دوری از جایگاه و نهاد رهبری بود که دستور به آرامش و ایفای نقش کاندیداها را داده بودند و فصل الخطاب بودن ایشان را زیر سوال برده و در اصل با تیشه بیبصیرتی بر ریشه خود نواختند. پس از مجموع این حوادث بود که در روزهای بعد تقویم خرداد و تیر 88، اتفاقات تلخ تری رخ داد که با کمی تدبیر و عقلانیت توسط طرفین میشد، ضمن جلوگیری از ادامه تحرکات دشمن، در یک فضای آرام نیز، اعتراضات دنبال شود. البته باید صف معترضین به نتایج انتخابات را تا جایی که به همراهی با ضدانقلاب و بروز اقداماتی چون عاشورای 88 نرسیده بود با دیگر افراد که هنجارشکن و ناقضین امنیتملی و جانی و مالی مردم بودند، جدا کرد.
در این میان عدهای صرفا برای بیان اعتراض آمده بودند که اتفاقا قانونگریزی هم نکردند و به بیانات رهبری نیز توجه خاصه داشتند، اما ادامه دهندگان مسیر در ادبیات تند را باید، پرچم داران پروژه براندازی دانست که با تدبیر میبایست با آنان برخورد میشد. در اینجا بحث ادبیات برخورد با مخالف، معارض و معاند میبایست در دستور کار قرار میگرفت که به دلیل همین غبار آلوده بودن فضای فتنه، اقدام و تصمیم سخت و دشوار شد و حتی افرادی در لباس دوست نیز دست به اقداماتی ناشایست زدند که دل رهبری را نیز به درد آورد که جای تحلیل آن نيست.
در این شرایط استراتژی مخالفین را میبایست به استراتژی «سرزمین سوخته» تعبیر کرد که به مفهوم نابودی فضای سیاسی و اجتماعی کشور به دلیل رای نیاوردن در عرصه انتخابات بود. آنان میتوانستند با خویشتنداری و احترام به فصل الخطاب بودن بیانات رهبری و درک شرایط داخلی و خارجی، فرصت حضور خود را در سالهای بعد نیز در بوته آزمون قرار میدادند و با حرکت به سمت تلاش نظام برای توسعه، از بروز تحولات دیگر که در نهایت به شکست سیاسی و اجتماعی آنان رسید، دوری میکردند.
درس های انتخابات 88
به هر حال هوشمندی ملی، ولایتپذیری در بطن جامعه و در پوست و خون و رگ مردم، پیشگام بودن مردم در عرصههای دفاع از دین، اسلام، انقلاب و کشور ایران اسلامی و حضور حماسی در لحظاتی که نظام به تحکیم پشتونههای مردمی خود نیازمند است، مردم غیور و با شرف، مومن و متعهد و معتقد به ارزشهای ولایی جمهوریاسلامی ایران با خلق حماسه حضور 9 دی ماه ضمن تجدید بیعت با رهبری، طومار عوامل فتنه را در هم ریختند و عملا اقدامات روانی آنان را در جامعه تحت الشعاع حضور میلیونی خود قرار داده و بر اقدامات زیر تاکید کردند: اطاعت و تبعیت پذیری از جایگاه رهبری، ضرورت حفظ آرامش در هر شرایطی و دوری از تشنج آفرینی، اهمیت مراقبت و رعایت از قانون اساسی مقدس جمهوری اسلامی ایران، توجه خاصه به حفظ ثبات کشور، اهمیت شناخت و برجسته کردن شاخصهای بصیرت و برخورد با عوامل اصلی فتنه علیرغم ظرفیت بالای تحملپذیری حاکمیت، برنامهریزی و طراحی جهت مقابله با دشمن و شناخت شیوههای مقابله با آن، تلاش مضاعف در جهت ارتقا و رشد علمی کشور و توسعه در همه ابعاد.
اما در یک نگاه راهبردی میبایست از حوادث پس از انتخابات 88، درس گرفت و در فرصتهای کلیدی آینده کشور را وارد محیطی ننمود که فتنه فرصت بروز پیدا کند، میبایست با آموختن نحوه درست و مدنی اعتراض و ایجاد ساختارهای متناسب، کارآمد و مردمی به مردم و مدیران تدبیر حضور در شرایط اینچنینی را آموخت تا از تکرار چنین حوادث تلخ و ناگواری جلوگیری شود، به هر حال انقلاب در سال 1388، ورق دیگری از خود را سپری کرد که با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود و سرمایههای اجتماعی گوهرباری را باز تولید کرده و در عین حال برخی از افراد سادهلوح را که میتوانستند در آینده سیاسی کشور نقشآفرینی منفی داشته باشند، شناخت.