x
کد خبر: ۱۲۹۲۷۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۶ - ۱۷ آذر ۱۳۸۹
خراسان: اختلافات من و همسرم از زمان تولد فرزند چهارم مان بيشتر شد و مدام از او ايراد مي گرفتم که چرا يک پسر برايم به دنيا نياورده اي؟ اين ناسپاسي ها باعث دلخوري و سردي زندگي مان شد و ما روز به روز از همديگر فاصله گرفتيم.

دختر کوچکم ۲ ساله شده بود که به اميد پسردار شدن از همسرم خواستم باردار شود اما او بنا بر توصيه پزشک و به دليل بيماري نمي توانست خواسته ام را بر آورده سازد. به همين دليل تصميم گرفتم دوباره ازدواج کنم و بالاخره رضايت همسرم را براي ازدواج با خواهر يکي از دوستانم جلب کردم اما همسر دومم نيز نتوانست خواسته ام را برآورده کند.

مرد ۴۶ ساله اشک هايش را پاک کرد و افزود: ديروز که به نزد پزشک متخصص رفته بوديم فهميدم او مشکل نازايي دارد. من که از اين موضوع خيلي ناراحت شده بودم با اعصاب خراب به خانه همسر اولم رفتم و سر موضوعي پيش پا افتاده دعوا راه انداختم. در اين لحظه با دختر بزرگم که از مادرش حمايت مي کرد دعوا کردم و او را مورد ضرب و شتم قرار دادم. ساعت حدود ۱۰ شب بود که دخترم با چشماني گريان آماده شد تا به خانه مادربزرگش برود.

متاسفانه او سوار خودروي شخصي شد که ۳ پسر جوان سرنشين آن بودند و اين افراد حيوان صفت او را با توسل به زور و تهديد به بيرون از شهر کشانده اند و ...!

پدر دل شکسته گفت: من از لطف و عنايت خداوند غافل بودم و ناشکري مي کردم و حالا با اين مشکلي که براي فرزندم به وجود آمده هرگز نمي توانم خودم را ببخشم و نمي دانم با چه رويي به چشمان دختر معصوم و همسرم نگاه کنم.

اميدوارم پليس با توجه به سرنخ هاي موجود هرچه زودتر عاملان اين جنايت شيطاني را دستگير و به سزاي اعمال ننگين شان برساند.در پايان مي خواهم بگويم دختر يا پسر فرقي نمي کند، آدم بايد شکرگزار نعمت هاي الهي باشد تا عاقبت به خير شود و فرزندان خلف و صالحي تحويل جامعه بدهد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"