x
کد خبر: ۱۴۹۶۱۵
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۸ - ۰۶ تير ۱۳۹۰

شرافت دختر قربانی اعتیاد پدر و مادر

شوهرم گوهر عفتم را فداي ندانم کاري هاي خودش کرد و من که در شرايط جديد زندگي ام با مشکلات اقتصادي رو به رو شدم، دوباره تن به فساد اخلاقي دادم. ولي اين بار نه تنها خودم معتاد شدم بلکه سرنوشت دختر بيچاره ام را نيز سوزاندم و خراب کردم.

خراسان: چه مي گوييد؟ من از روز اول گرداننده لانه فساد نبودم و براي خودم غرور و شخصيتي داشتم. الان هم خوب مي دانم که سرنوشت دختر نوجوانم را خراب کرده ام و نبايد او را شريک کارهاي کثيف خودم مي کردم اما لعنت بر موادمخدر که غيرتم را سوزاند و مرا به اين روز فلاکت بار نشاند.

زن ۳۴ ساله با چشماني گريان در دايره اجتماعي کلانتري ۳۷ مشهد افزود: مدتي در يک خانه فساد بودم اما از چندي قبل به همراه دخترم، ساختماني اجاره کرديم و ...!

اجازه بدهيد بگويم که چه شد به اين حال و روز گرفتار شدم و امروز آن قدر عذاب وجدان و احساس گناه و معصيت دارم که از چهره خودم نيز نفرت پيدا کرده ام و دوست ندارم صورتم را در آينه نگاه کنم.

زن جوان با صدايي بغض گرفته ادامه داد: ۱۸ سال قبل با مردي ازدواج کردم که بي مسئوليت، مغرور و خودخواه بود. از همان روز اول خونسردي و برخوردهاي او آزارم مي داد و کمي نگران شده بودم اما فکر نمي کردم که مجيد غيرتش را پاي بساط رفيق بازي هايش ببازد و آلوده موادمخدر بشود.

به هر بدبختي که بود چند سال زير يک سقف با هم زندگي کرديم ولي شوهرم اين اواخر به کريستال معتاد شد و مرا با زور و تهديد وادار به کارهاي غيراخلاقي کرد. براي مجيد مهم نبود که به چه قيمتي خرجي مواد مخدرش را تامين مي کند و تا به خودم آمدم متوجه شدم در لجنزار فساد غوطه ور شده ام.

مدتي گذشت و من که از اين شرايط خسته شده بودم طلاقم را گرفتم و سرپرستي تنها دخترمان را عهده دار شدم.من سعي داشتم زندگي جديدي بسازم و بچه ام را آبرومندانه بزرگ کنم اما ...!

در اين لحظه بغض دلتنگي هاي زن جوان ترکيد و هق هق گريه هاي او در فضاي اتاق مشاوره کلانتري پيچيد. او پس از مکث کوتاهي در حالي که صدايش مي لرزيد، گفت: اگر شرم و حيا در وجود آدم بميرد ديگر نمي تواند خودش را کنترل کند. شوهرم گوهر عفتم را فداي ندانم کاري هاي خودش کرد و من که در شرايط جديد زندگي ام با مشکلات اقتصادي رو به رو شدم، دوباره تن به فساد اخلاقي دادم. ولي اين بار نه تنها خودم معتاد شدم بلکه سرنوشت دختر بيچاره ام را نيز سوزاندم و خراب کردم.

از کرده خود پشيمان هستم ولي مي خواهم عاجزانه از تمام پدران و مادراني که داستان تلخ زندگي مرا مي خوانند خواهش کنم در زمان ازدواج فرزندان تان دستپاچه نشويد و تحقيقات درست و حسابي انجام بدهيد. همچنين به همه جوان ها مي گويم مراقب حد و مرزهاي شرم و حيا باشيد و اين گوهر با ارزش را در عمق وجود خود حفظ کنيد تا مسير خوشبختي را بيابيد.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"