x
کد خبر: ۱۹۱۷۱۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۱۸ مهر ۱۳۹۱

نگران نباشيد كتاب چيني هم مي‌آيد

 
روزنامه ملت ما نوشت:

 
شاعر «انار»گفت: بايد براي تاليف سرمايه‌گذاري كنيم، اوايل انقلاب، همه دنبال يك جور هويت بودند اما حالا ناشران به دنبال پول و درآمد بيش‌ترند جز اين هم فكر كنند، كاغذي وجود ندارد كه بخواهند كتاب خوب منتشر كنند؛ بازار ايران هم پر شده از كالاي چيني، چند وقت ديگر كتاب چيني هم مي‌آيد.اين كه يك برگ از 365 برگ تقويم را به كودك اختصاص داده‌اند، چيز كمي نيست. 

 
كودكان، آن قدر اهميت داشته‌اند كه روزي را به آنها اختصاص دهند، حتي اگر آن‌گونه كه بايد و شايد اين گروه از مردم جامعه را با حق و حقوق خود آشنا نكنند و به آموزش و پرورش‌شان اهميت ندهند. 

 
هفدهمين روز از ماه مهر، روز جهاني كودك نام گرفته. به بهانه اين روز با كسي به گفت‌وگو نشسته‌ايم كه كودكان ديروز و امروز، او را به خوبي مي‌شناسند. مجموعه «بازي با انگشت‌ها »، «اون كيه، اون چيه؟ »، «ترانه‌هاي نيايش»، «قصه دوتا لاكپشت تنها» و... از جمله آثار اين شاعر و نويسنده نام آشناي كودك و نوجوا‌ن‌اند. گفت‌وگوي هنرآنلاين با مصطفي رحماندوست به بهانه روز جهاني كودك را مي‌خوانيد: 

 
ادبيات كودك و نوجوان، شاخه‌اي نورسته از درخت تنومند ادب فارسي است. جايگاه اين ادبيات را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

 

 
روزگاري مي‌گفتيم جز ژاپن، وضعيت بهتري را به نسبت كشورهاي ديگر در سطح منطقه دارا هستيم اما حالا اين طور نيست؛ كشورهايي چون مصر و كره جنوبي، بسيار جلوتر از ما هستند. ما به لحاظ تعداد شمارگان، سطح فهم مخاطب، ميانگين مطالعه و... از وضع خوبي در سطح منطقه برخوردار نيستيم، چه رسد به قياس با كشورهاي ديگر.

 
علت را در چه مي‌بينيد؟

 
يك دليل و دو دليل براي اين كار وجود ندارد. از يك سو سرانه مطالعه در كشور ما بسيار پايين است و كم‌اند خانواده‌هايي كه مخاطب جدي و حرفه‌اي كتاب هستند. هرچند اين روزها تعداد پدر و مادرهايي كه با كتاب‌هاي خوب آشنا هستند و سراغ كتاب‌هاي بازاري نمي‌روند بيش‌تر شده است، از سوي ديگر سيستم آموزش و پرورش به گونه‌اي است كه بچه‌ها را از هرچه كتاب است بيزار مي‌كند؛ سيستمي كه در آن نه نيروي فكري كارآمدي وجود دارد كه بنشيند و براي بچه‌ها برنامه‌ريزي كند و نه بودجه چنداني دارد تا به تجهيز كتابخانه‌ها بپردازد.

 
جز آموزش و پرورش، شهرداري و وزارت ارشاد، نهادهاي مرتبط ديگر هم هزينه چنداني براي ساخت كتابخانه صرف نمي‌كنند.همه مشابه هم رفتار مي‌كنند. كتابخانه، بهترين مكاني است كه مي‌تواند بچه‌ها را به كتاب علاقه‌مند كند، به شرط اين‌كه سيستم آموزشي آنها را با كتاب آشنا كرده و به اين سمت، سوق داده باشد وگرنه به جايي مي‌رسيم كه اينك در آنيم. بين 52 كشور در رده چهل و پنجم به لحاظ درك مطلب و در رديف 185 از جهت سرعت اينترنت هستيم. 

سرعت اينترنت چه ارتباطي به ادبيات كودك دارد؟

 
بالا بودن سرعت اينترنت، نشانه رشد فرهنگي يك جامعه است و بايد به اطلاع برسانم كه ما از عراق و افغانستان هم در اين زمينه عقب تريم. 25 سال پيش فكر مي‌كرديم ادبيات كودك و نوجوان ما مي‌تواند در دنيا تاثيرگذار باشد اما امروز، همه آرزوهايمان، نقش برآب شده است. 

 
قرار ارشاد مبني بر اين‌كه ناشران و كتابفروشي‌ها از پرداخت ماليات معاف مي‌شوند و هركس كه بخواهد مي‌تواند مكان مسكوني خود را به كتابفروشي تبديل كند تا چه اندازه در رشد كتابخواني تاثيرگذار است؟

 

 
كتابفروشي دردي را درمان نمي‌كند و فايده‌اي ندارد. منصفانه داوري كنيد، جايگاه كتاب در سبد خانوار كدام است؟! گراني و تورم اقتصادي، به‌ويژه در سال‌هاي اخير موجب شده، درآمد طبقه متوسط و قدرت خريد آن به عنوان موثرترين طبقه اجتماعي پايين بيايد و توان خريد كتاب را از دست بدهد. حقوق كارمندان در سال، پنج يا شش درصد بالا مي‌رود اما قيمت كتاب، 25 درصد. شما خود را به جاي پدر و مادر بگذاريد، ترجيح مي‌دهيد شكم بچه تان را سير كنيد يا برايش كتاب بخريد؟! باور كنید تا شكم سير نباشد كسي به فكر غذاي روح نمي‌افتد.
 

 
حضور در نمايشگاه‌هاي مختلف تا چه اندازه به جهاني شدن ادبيات كودك و نوجوان كمك كرده است؟

 
شاعران و نويسنده‌ها راه خود را پيدا نكرده‌اند اما تصويرگران ايراني توانسته‌اند زبان خود را جهاني كنند به عبارتي ملاك‌هاي هرجشنواره را دريافته‌اند و هماهنگ با آن رفتار مي‌كنند و اين كار خوبي‌ها و بدي‌هاي خاص خود را دارد. حضور در نمايشگاه‌هاي گوناگون از يك سو براي ايران، اعتبار بين‌المللي مي‌آورد از سوي ديگر موجب فاصله گرفتن تصوير از مخاطب مي‌شود. يعني آنچه تصوير مي‌شود هويت ما را نشان نمي‌دهد بلكه بيانگر معيارهاي هر جشنواره است. 

 
پس شما معتقد به بومي گرايي هستيد؟

 
هرچه كاري كه خلق مي‌كنيم، بومي‌تر باشد به همان اندازه جهاني‌تر است و اين بومي گرايي، كمي در كتاب‌هاي كانون پرورش فكري به چشم مي‌خورد.

 
اشاره كرديد به اين‌كه تا اندازه‌اي تصويرگران توانسته‌اند راه جهاني شدن را پيدا كنند، اين به زبان متفاوت تصويرگري برنمي گردد. به هرحال شاعران و نويسندگان به زبان فارسي مي‌نويسند، زباني كه به نسبت انگليسي، گستره بسيار كمتري را دربرمي گيرد؟

 

 
زبان، نويسنده و شاعر را بسيار محدود مي‌كند؛ ترجمه از فارسي به انگليسي هم هزينه بر است. كلا موارد اينچنينی به يك برنامه‌ريزي كلان فرهنگي نياز دارد اما به نظر مي‌رسد، متوليان فرهنگي ما آنچنان دغدغه فرهنگ ندارند. همه ما گرفتار روزمرگي شده و ارزش هایمان را فراموش كرده‌ايم.

 
 

 
جداي از بازار جهاني، تاليف در كشور خودمان هم به نسبت ترجمه، كم مخاطب‌تر است. اين به ضعف متن‌هاي ما برمي‌گردد يا منفعت‌طلبي ناشران؟

 
بايد براي تاليف سرمايه‌گذاري كنيم. اوايل انقلاب، همه به دنبال يك جور هويت بودند اما حالا ناشران به دنبال پول و درآمد بيش‌ترند حتي اگر به فرهنگ و رشد و گسترش آن هم فكر كنند كاغذي وجود ندارد كه بخواهند كتاب خوب منتشر كنند؛ بازار ايران هم كه پر شده از كالاي چيني، چند وقت ديگر كتاب چيني هم مي‌آيد، نگران چه هستي؟!

 

 
قصه‌هاي ايراني، مي‌توانند معرف فرهنگ و ادبيات ما باشند...

 

 
متل‌ها، افسانه‌ها و ادبيات كهن ايران، گنجينه‌هاي بي‌پاياني هستند كه هويت و فرهنگ ما را تشكيل مي‌دهند و لازم است كودكان و نوجوانان با اين ميراث ارزشمند آشنا شوند و با شناخت گذشته خود به دوره جديد قدم بگذارند. از سوي ديگر قصه‌ها مي‌توانند عادت مطالعه را در ميان مردم افزايش دهند اما هيچ سرمايه‌گذاري بر بازنويسي و بازآفريني قصه‌ها و شناساندن آن به نسل جوان نشده چه رسد به معرفي جهاني؟!

 

 
تلويزيون، يكي از رسانه‌هايي است كه مي‌تواند در اين زمينه نقش داشته باشد.

 

 
بي‌گمان همين طور است اما چنين نمي‌كند. در هر فيلم و مجموعه ايراني، انواع و اقسام لوازم اضافي و تزييني ديده مي‌شود كه 90درصد مردم آرزوي داشتنش را دارند و به‌خاطر گران بودن، نمي‌توانند صاحبش شوند اما در هيچ كدام يك كتابخانه به چشم نمي‌خورد؟! اين است رسانه ملي!

 
 

 
با اين اوصاف وضع كتاب كودك را چطور بررسي مي‌كنيد؟

 
اوضاع كتاب را از سه منظرپديدآورنده، ناشر و مخاطب مي‌توان مورد بررسي قرار داد. شاعران و نويسندگان و مترجمان، كتاب‌هاي خوبي تاليف و ترجمه كرده‌اند؛ مردم هم اين روزها، سطح سليقه‌شان بالا رفته و كتاب خوب را از بد مي‌شناسند و كمتر به سراغ كتاب‌هاي بازاري مي‌روند؛ گرچه هنوز هم تعداد كتاب‌هاي بازاري كم نيست. مي‌ماند سومين ضلع كه بايد به آن توجه شود.

 
 

 
منظور گراني كاغذ و مشكلات نشر است؟

 
گراني كاغذ كه چه عرض كنم، نبود آن، فرهنگ مملكت را تهديد مي‌كند. ارزي كه به واردات كاغذ سيگار اختصاص داده مي شود. در رده نهم است و هيچ بودجه‌اي براي تامين كاغذ نشر در نظر گرفته نشده است. قيمت كاغذ در شش ماه گذشته، 7 برابر شده و اين بر فرهنگ و گسترش فرهنگ كتابخواني كه متوليان، بسيار از آن سخن مي‌گويند تاثير مي‌گذارد.
نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"