x
کد خبر: ۲۹۵۰۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۱۷ آبان ۱۳۸۶

تحقيق و توسعه ،حلقه مفقوده صنعت كشور

مهندس قرباني سال هاست كه در صنعت خودرو و قطعه سازي كشرو ،نام و چهره اي شناخته شده است .وي كه از موافقان پروژه ال 90 زمان اوج گيري انتقادات بود ،اكنون معتقد است ايرادات و پيشداوري ها در آن زمان سبب تاخير در اجراي پروژه و تغيير جهت رنو از بازار هند شده است .مباحث اخير صنعت خودرو را با وي در ميان گذاشتيم كه حاصل آن ، گفت وگوي زير است :

*با توجه به اينكه اخيرا"بحثي در خصوص ادغام دو شركت خودروساز بزرگ كشور مطرح شده ،چنين بحثي را تا چه حد عملي مي دانيد و اصولا"چه نوع ادغامي در كشور مناسب است ؟

همان طور كه مطلع هستيد ،در صنايع خودروساز كشور ايران خودرو و سايپا ،در واقع دو قطب اين صنعت را تشكيل مي دهند .براي آنكه در داخل ،رقابتي بين توليد كنندگان داخل وجود داشته باشد ،وجود اين دو قطب موثر بوده و به اين رقابت كمك مي كند و سبب تلاش براي بهتر شدن و تصاحب بازار مي شود اما اگر اين دو قطب در هم ادغام شود ،طبيعتا"اين حالت نيز از بين خواهد رفت .به اين ترتيب ،يك شركت خواهيم داشت كه شايد در داخل ،بي رقيب باشد و تنها رقابت را باتوليدات خارجي خواهند اشت .از اين رو ،شكل قابل قبول تر آن است كه اين دو شركت وجود داشته باشند.

اما اگر قرار باشد به ادغام فكر كنيم ،بهتر آن است كه به ادغام مشتركات و آنچه كه به صورت پلتفرم مشترك مي تواند مطرح شد ،اقدام كنيم .بحث پلتفرم مشترك ا زحدود 3 سال پيش مطرح شد اما اين مساله نيز همچون ديگر موارد كه به صورت موجي آمده به تدريج افول مي كند ،حرارت خود را از دست داد اما اگر مي خواهيم ادغامي واقعي داشته باشيم بايد در خصوص خدمات پس از فروش ،واحد هاي تحقيق و توسعه ،آزمايشگاهها و مراكز تست وحتي بخشي از مراكز طراحي و تحقيقاتي فكر كنيم كه اين باعث مي شود ا زبخشي از سرمايه گذاري هاي موازي غير ضروري جلوگيري شود و درعين حال سبب حفظ برند داخل براي ادامه رقابت خواهد شد .به طور كلي ،ما با ايجاد يك برند در يك شركت واحد موافق نيستيم و معتقديم اگر بستر مناسب وجود داشته باشد بهتر است درمواردي كه باعث ايجاد يك منيژري و هم افزايي مي شود ،صورت گيرد.

اين حركت ،به طور قطع باعث كاهش قيمت تمام شده محصول مي شود و مصرف كنندگان داخلي را در خريد محصولات با قيمت هاي قابل قبول تر ياري مي كند.براي اين امر نيز ،نياز به بستر سازي و ايجاد فرهنگ كار تيمي و مشاركت داريم كه البته مي تواند حركتي قدرتمند باشد .با اين كار ،مي توانيم دو يا چند موتور را طراحي كرده و در اختيار اين دو شركت قرار دهيم تا با ظاهر مختلف به مصرف كنندگان داده شود.به اين ترتيب با سر شكن شده هزينه تحقيقات و افزايش تيراژ قيمت نهايي به ميزان چشمگيري كاهش خواهد يافت .در واقع ،كاهش تنوع و افزايش تيراژ ،كنترل كيفيت نيز به راحتي امكان پذير است .

ادغام دو شركت به طور قطع حس رقابت را ازبين برده و سكون و ركودي در صنعت كشور ايجاد خواهد كرد.

*به نظر شما ،به عنوان يك قطعه ساز و دست اندركار صنعت خودرو ،وضعيت مراكز تحقيقاتي در حال حاضر چگونه است ؟چه كاستي هايي وجود دارد و چه اقداماتي د راين زمينه بايد صورت گيرد؟

شايد بتوان گفت يكي از حلقه هاي مفقوده كل صنعت ما ،مراكز تحقيقات هستند.ما در حرف بسيار بر اين نكته تاكيد داريم كه نيازمند واحد هاي تحقيق و توسعه (R&D)هستيم اما د رحوزه عمل و اجرا ،به واقع ،اين گونه نيست .اعتقاد من اين است كه عملكرد مراكز تحقيقاتي ما چه در حوزه صنعت و چه قطعه سازي ،قابل قبول نبوده است ،كه البته اين دلايل متعددي دارد .

به طور كلي ،فعالت هاي تحقيقاتي ،فعاليت هايي زمان بر سرمايه بر هستند يعني شما نيازمند نقدينگي بالا هستيد ضمن آنكه بايد فرصت و زمان كافي هم در اختيار داشته باشيد .از اين رو ،در دنياي امروز ،دولت ها نقش تعيين كننده اي در فعاليت هاي واحدهاي تحقيقاتي مراكز توليد ي و صنعتي دارند.اگر كشور هايي را كه صنايع آنها قدرت تحقيقاتي بالايي دارند ،مورد بررسي قرار دهيد ،به اين نكته خواهيد رسيد كه آنجا نيز دولت ها وارد عمل شده اند.

واقعيت اين است كه يك سرمايه گذار حاضر نيست جايي وارد شود كه بازگشت سرمايه اش با ترديد همراه باشد چرا كه آنها معمولا"علاقمند هستند در شرايط محيطي با ثبات ،بازگشت سرمايه مطلوب و در مدت زماني مناسب ،سرمايه گذاري كنند.زماني كه چنين فضاي فكري بر سرمايه گذاران حاكم است ؛چه داخلي و چه خارجي ،تنها راه توسعه تحقيقات اين است كه دولت ها ،بخشي از بودجه تحقيقاتي را در برنامه خود تعريف كنند و آن را در اختيار واحد هايي كه پتانسيل و توان تحقيقات را دارند ،قرار دهند.اين كمك ها د رهمه جاي دنيا ،بلاعوض اما با يك سيستم نظارتي اعطا مي شود .از اين رو ،بايد گفت چون اين بستر براي توسعه تحقيقات در كشور فراهم نشده و عدم دخالت مثبت دولت ،اين امكان براي واحد هاي تحقيقاتي ايجاد نشده است و شما سال هاي سال محصولي را كه چه به صورت مونتاژ ،مهندسي معكوس و...وارد بازار شده ،بدون هيچ تغييري خواهيد ديد در حالي كه به اين نكته توجه نداريد كه هر محصولي بايد مطابق با پيشرفت تكنولوژي د ردنيا ،امكانات جديدي داشته باشد كه مصرف كننده از‌آنها بهره مند شود.

اين درحالي است كه در دنيا ،شركت ها سعي دارند تا محصولات خود را چه به لحاظ كار كردهاي آن و چه به لحاظ ويژگي هاي كيفي و قابليت هاي جديد ،با مطالعه و تحقيقات ،تغيير داده گزينه هاي جديدتري را پيش روي مصرف كنندگان قرار دهند و اين امر در تمامي بخش هاي صنعت آنها به ويژه صنعت خودرو شكل گرفته و عملي شده است .

چرا نبايد خودروهايي كه در حال حاضر در كشور ما به مصرف كنندگان داده مي شود ا زدستاوردهاي فناوري هاي موجود كه در همه جاي دنيا اجباري است ،بي بهره باشند؟چرا نبايد خودروهاي ما ،همه داراي كيسه هوا (Air bag)باشند ؟چرا نبايد همه خودروها به لحاظ امكانات رفاهي مجهز باشند ؟آيا اين به دليل ضعف توليد كننده قطعات است ؟

خير ،توليد كنندگان ماتوان اينكار را داشته وخودروساز ما نيز علاقه مند به اينكار است اما چون ورود به اين حوزه ها ،نيازمند سرمايه گذاري و صرف زمان است ،آنها هم سعي مي كنند محصول را به شكلي ثابت به بازار ارائه دهند .

*در بحث اعطاي كمك هاي دولتي به وجود سيستم نظارتي دركشور هاي ديگر اشاره كرديد .شكل كنوني بخش تحقيقات در كشور ما چيست ؟نبود اين كمك ها يا نبود نظام كنترل و نظارت بر فعاليت واحدها ؟

هر دو .انتخاب شركت هايي كه اين قابليت را دارند ،خود ،يك شكل است كه اين ممكن است تبديل به يك رانت شود .شركتي كه پتانسيل كار تحقيقاتي دارد بايد شناسايي شود تا اين منابع مالي د رمسير درست قرار گيرد و اين خود يك فرآيند مشكل است .مشكل ديگر اين است كه پس از انتخاب اين شركت ها و اختصاص منابع مالي به آنها ،اين منابع صرف تحقيق شود و در جاي ديگري هزينه نشود.در نتيجه ما د رهر سه حوزه مشكل داريم :در پيش بيني بودجه براي تحقيقات ،انتخاب شركت ها و كنترل صرف منابع در حوزه تحقيقات .از اين رو بايد به اجراي كامل اين چرخه اهميت داده شود كه نيازمند يك برنامه ريزي دقيق و منسجم است .

ما در كارهاي تحقيقاتي بايد بپذيريم كه انتظار حصول به نتيجه سريع ،افتادن دردور باطل است .زيرا هميشه مطرح مي شود كه چرا تحقيقات يك شركت به نتيجه نرسيد ،در حالي كه همين به نتيجه رسيدن ،خود نتيجه است و راههاي اشتباه و بي نتيجه را به شما نشان خواهند داد .

ازسوي ديگر پيچيدگي نظارتي وجود دارد .يعني كسي كه نظارت مي كند بايد دانشي بيشتر از واحد تحقيق كننده داشته باشد كه اين هم خود نيازمند يك سيستم نظارتي سالم ،پويا و هوشمند است .از اين رو ما بايد ساده ترين راه را برگزينيم ؛يعني اينكه ببينيم دردنياي پيشرفته اي كه تحقيق به عنوان يكي ازاركان توسعه به شمار مي رود ،چه مراحلي طي مي شود ؟

ما هم مي توانيم به صورت مرحله اي و گام به گام وارد اين حوزه شويم و با ارزيابي نتيجه و مقايسه آن با هدف مورد نظر ،راههاي توسعه را انتخاب يا بازنگري كنيم .

* در صنعت قطعه سازي نيز ،زمان صادرات و ورود به بازارهاي ديگر ،شركت ها اين سئوال اساسي را از مامي پرسندكه آيا توان co-designداريم ؟

Co-designيعني طراحي مشترك و نتيجه فعاليت هاي واحد تحقيق و توسعه است .به اين معني كه اگر فضايي را به طور كامل براي سيستمي در اختيار شما قرار دهيم ،آيا قادر به طراحي و نصب سيستم هستيد ؟به طور مثال فضايي معين در خودرو را براي موتور ،گيربكس ،...در اختيار ما قرار مي دهند تا تمامي طراحي ها و ساخت آن را انجام دهيم .

در حالي كه ما فاقد اين توان هستيم و آنچه تاكنون انجام مي داديم ،اين بود كه نقشه ها و اطلاعات بايد در اختيار ما قرار مي گرفت تا بر مبناي آن ساخت انجام شود.البته اين خود ،اقدام و كاري مهم است .

يعني صنعت قطعه ساز ي،شايد تنها صنعتي است كه به اين توان رسيده است .بعضي از شركت هاي ما نيز هم اكنون به توان co-designرسيده اند يعني كه فضايي ا زخودرو در اختيار آنها گذاشته شود تا آن يا قطعه اي را طراحي كرد و بسازند كه البته اين توان بايد به تمامي قطعه سازان ما تسري پيدا كند.

اين ،همان جايي است كه نيازمند فعاليت هاي واحد تحقيقات و توسعه هستيم .در واقع طراحي ،شبيه سازي ،تست در آزمايشگاه ،ساخت مدل و ثبت نتايج و دستيابي به استاندارد ها كه در نهايت منجر به ساخت محصول مي شود ،همه نتيجه تحقيقات است .

اين چرخه ايجاد فكر و محصول كه همان co-designيا طراحي مشترك است ،هنوز در كشور ما وجود ندارد.

امروزه شركت هاي خودروساز بزرگ دنيا ،تنها conceptكلي خودرو را طراحي مي كنند اما اجزاي داخلي آن شامل سيستم ترمز ،سيستم كلاچ ،بخشهاي داخلي و..را قطعه سازان طراحي مي كنند.

اين كار د رايران هم آغاز شده اما به كندي پيش مي رود و شركت هاي محدودي هستند كه در حوزه طراحي وارد مي شوند ،و با اين حال ،صنعت خودرو و قطعه سازي ما در مقايسه با ديگر صنايع كشور ،جلوتر بوده است .

اين در حالي است كه د رصنعتي چون صنعت نساجي ما واحد طراحي وجود ندارد و از طرح هاي موجود د رديگر كشورها كپي برداري مي شود .البته اين كار خود يك فاز از توسعه صنعتي است و در جاي خود ارزش دارد اما فاز پيشرفته تر آن است كه طراحاني هنرمند كه فارغ التحصيلان دانشكده هنرهاي زيبا هستند ،در آتليه طراحي و با نرم افزارهاي مورد نظر كار طراحي پارچه را انجام دهند.اين مشكلي است كه ما هم اكنون د رصنايع كشور با آن مواجهيم .

در نتيجه ،صنعت ما دچار يك چرخه ناقص است .به اين معني كه خروجي فعاليت هاي واحدهاي آموزشي و دانشگاههاي ما وارد صنعت نمي شود در حالي كه بشترين فارغ التحصيلان را در كشور داريم اما بازخورد اين آموزش ها د رتوسعه صنعتي ما ديده نمي شود .

*به عنوان يك واحد توليدي بر نقش تعيين كننده دولت د رفعاليت هاي تحقيقاتي تاكيد كرديد اما در پاسخ به آنچه شركتهاي خارجي از شما مي خواهند ،شما بايد جوابگو باشيد .آيا نبايد تفكر دولتي را كنار بگذاريم و خود شركت هاي قطعه ساز براي بخش تحقيق و توسعه خود اقدامي مستقل از دولت داشته باشند؟

اين شكل عالي و آرماني كار است يعني شركت هاي ما بايد به اين توان برسند كه واحد هاي تحقيق و توسعه خود را به جايي برسانند كه پاسخگوي اين چنين در خواست ها باشند.

اما اين يك گذار است كه از يك نقطه به نقطه عالي برسيم .در حال حاضر ،تعداد محدودي از واحد هاي توليدي ما اين كار را مي كنند اما هميشه و در همه جاي دنيا ،حركت آغازين با پشتوانه نظام دولتي صورت مي گيرد .به طور مثال اگر شما كشوري مانند چين را بررسي كنيد ،خواهيد ديد كه در دوره اي نسبتا"طولاني ،سيستم هاي حمايتي دولتي شرايطي را فراهم كرده اند كه چين با سرعت بسيار زياد ،بازارهاي صادراتي خود را توسعه دهد و پس ا زآنكه برند محصولات چيني در دنيا جا بيفتد ،مطمئن باشيد اين حمايت هاي دولتي كنار گذاشته شده و شركت ها مسير خود را بدون اين حمايت ها دنبال خواهند كرد.

در كره جنوبي ياحتي مالزي هم ،همين روند دنبال مي شود .شما برند پروتون د ربيشتر جاها مي بينيد و اين نيازمند چنين حركت هايي از سوي دولت هاست .

در كشور ما هم ،شركت ايران خودرو براي شناساندن برند خود در كشور هاي ديگر همين روند را د رپي گرفته است .به طو ركلي كه اگر بررسي كنيد ،خواهيد ديد كه اين حركت صادراتي ،قطعا"سود آور نيست .اما به لحاظ شناساندن برند ايراني و توسعه صادرات ،حركتي بسيار مثبت بوده است.همين كه شما به كشوري ديگررفته ومحصول كشورخود را مي بينيد ،احساس بالندگي مي كنيد .اين همان احساسي است كه توليدكنندگان ژاپني يا اروپايي تجربه كرده اند .

در واقع ،اين بازتاب فرهنگي و ايجاد اعتماد به نفس در توليد كننده ايراني است كه چنين حركاتي را حتي اگر سودآور نباشد ،توجيه مي كند.

در پاسخ به سئوال شما باز هم مي گويم ،خيلي خوب است كه شركت هاي ما خود وارد اين عرصه شوند اما نه براي شركتهايي كه تازه چند سال است وارد اين صنعت شده اند .بخش طراحي در تمامي دنيا مختص شركت هايي است كه 30 تا 40 سال از يك فعاليت را پشت سر گذارده اند در حالي كه متوسط سن قطعه سازان ما 10 تا 12 سال است و در اين مقطع ورود به حوزه طراحي براي آنها بسيار دشوار است .

*گفته مي شود نمايشگاه خودرو د رايران كه مي رفت در تقويم نمايشگاه هاي بين المللي ثبت شود به كشور امارات انتقال يافته است .آيا برگزاري چنين نمايشگاههايي تاثير همان تبليغاتي را كه به ازاي آن مجبور به صادرات غير سود آور مي شويم ؛نخواهد داشت ؟

ما در بخش فضاي توليد و فعاليت داريم كه يكي به حوزه داخلي آن سازمان باز مي گردد ؛مانند داشتن يك نظام مديريتي كيفيت قوي ،برخورداري از تكنولوژي روز ،داشتن انسان هاي توسعه يافته .اين ها كارهايي است كه يك مدير بايد د رداخل محيط كسب وكار خود انجام دهد.

اما بخشي از محيط كسب وكار بيرون ا زفضاي توليدي داخل است .آيا فضاي كسب وكار بيروني براي فعاليت هاي بنگاه مناسب است ؟آيا نظام بانكي پولي كشور براي توسعه توليد طراحي شده است ؟آيا بهره بانكي متناسب با اين توسعه است ؟آيا قوانين و شرايط حقوقي كار براي شركتهاي توليدي مناسب است ؟آيا نظام مالياتي ما متناسب با فعاليت هاي توليدي ماست ؟آيا نظام آموزشي ما پاسخگوي نياز واحد هاي توليدي است ؟

در نتيجه يكي از ابزارهاي ،نمايشگاه است .نمايشگاه ،محيطي است كه در آن قابليت هاي خود را عرضه مي كنيد و ارزش promotionيا تبليغات غير قابل انكار است .زماني كه بهترين محصول را داشته باشيد اما نتوانيد آن را به بازار معرفي كنيد ،ممكن است بازي را ببازيد .اما ما در اين حوزه هم ،ضعيف هستيم .

ما فرصت هاي بسياري را در اين بخش از دست داده ايم و اين به دليل نبود ثبات در فعاليت هاي اقتصادي است .يك توليد كننده د رصنعت خودرو و قطعه سازي ،تصوير روشني از فعاليت هاي 10 سال آينده اين صنعت ندارد و نمي تواند برنامه ريزي براي آن كند.

پس در بررسي اين فعاليت ها نبايد آخرين حلقه را د رنظر بگيريم بلكه زنجيره اي ا زعوامل را بايد بررسي كنيم و ببينيم آيا تمامي اين حلقه ها به محكم بودن اين زنجيره كمك مي كند يا خير ؟

يعني ما همان قدر به تبليغ نياز داريم كه به يك قانون كار مناسب نظام بانكي پويا ،نظام مالياتي همسو با توليد و...نيازمنديم .

در درون واحدهاي توليد نيز بايد همان توسعه يافتگي محيط بيروني وجود داشته باشد .اين تعامل منطقي منجر به ظهور محصولي با كيفيت خواهد شد كه قيمتي مناسب داشته پاسخگوي نياز مشتري خواهد بود.

اين ها با هم ترادف همسو دارند و نمي توانيد توسعه يافتگي را تنها در برخي بخش ها ببينيد بلكه توسعه بايد همه جانبه و در تمامي سيستم ها صورت گيرد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"