خبرگزاری ایسنا: حاج حمید برای انجام یک مأموریت برون مرزی، مدت 6 ماه بیرون از مرزهای ایران بود. پس از آنکه این فرمانده اطلاعاتی به خانه بازگشته بود دخترش او را «عمو» صدا میکرد.
پروین مرادی همسر سردار شهید حاج حمید تقویفر از فرماندهان اطلاعات و عملیاتی روایت میکند: فرزندمان «هدی» هنوز یکسال نداشت که حاج حمید برای مأموریت به کردستان عراق رفت و این مأموریت ۶ ماه طول کشید.
پروین مرادی همسر سردار شهید حاج حمید تقویفر از فرماندهان اطلاعات و عملیاتی روایت میکند: فرزندمان «هدی» هنوز یکسال نداشت که حاج حمید برای مأموریت به کردستان عراق رفت و این مأموریت ۶ ماه طول کشید.
سرنوشت رانندهای که با دختر حاج حمید تصادف کرد
حاج حمید دخترش را بسیار دوست داشت. یادم میآید وقتی فرزند کوچکم «منا» تصادف کرده بود. حاج حمید خانه نبودند و ما با عجله منا را همراه همان راننده ماشینی که به او زده بود به بیمارستان رساندیم. وقتی در بیمارستان منتظر آمدن حاج حمید بودیم راننده ماشین بسیار اضطراب داشت و خیلی ترسیده بود که الان حاج حمید چه رفتاری با او خواهد داشت. خصوصا اینکه فهمیده بود ایشان نظامی هم هستند.
وقتی حاج حمید سراسیمه وارد بیمارستان شد با عجله حال منا را پرسید و فهمید حالش خوب است. راننده ماشین هم با عجله به طرف حاج حمید رفت تا هر کاری میتواند برای جبران این اتفاق ناگوار انجام بدهد. اما حاج حمید فقط پرسید: «شما همان راننده ماشینی هستید که تصادف کردید؟» و گفت: «برو ما از شما شکایتی نداریم. »
راننده دوباره به سراغ ما آمد و گفت: «بگذارید من پول بیمارستان را حساب کنم.» اما حاج حمید دوباره گفت: «الحمدلله حال دخترم خوب است مشکلی نیست، شما برویـد.»
بالاخره آن روز به خیر گذشت و ما منا را به خانه بردیم. اما آن راننده همراه خانوادهاش ماشین شیفته اخلاق حاج حمید شده بود مدام به خانه ما میآمدند و با حاج حمید هم صحبت میشدند و اظهار شرمندهگی از این اتفاق میکردند. حاج حمید هم همیشه با مهربانی پذیرای آنها بودند.