x
کد خبر: ۶۵۵۲۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۴ - ۲۴ آذر ۱۳۸۷

سابقه طرح دولت ائتلافي به چندماه قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم بر مي‌‌گردد كه در آنجا، از يكي از مقامات عالي‌رتبه نظام(كتباً) تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب و بقيه هم در كابينه او باشند و بصورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.

بسمه تعالي

برادر گرامي جناب آقاي عسگراولادي

واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا

با سلام و تحيت:

از قضاوت عجولانه جنابعالي که از پيشکسوتان انقلاب اسلامي هستيد در نفي «دولت ائتلافي كارآمد و متعهد» تعجب كردم. البته عده‌اي آن را با طرح دولت وحدت ملي اشتباه گرفتند. اين طرح با طرح «دولت وحدت ملي» متفاوت و همان چندماه پيش هم عرض كردم كه كشور ما در شرايطي نيست كه طرح دولت وحدت ملي پي گيري شود.( به مصاحبه اينجانب با روزنامه اعتماد درهمان تاريخ مراجعه بفرماييد ). اگر چه آن طرح هم از سر دلسوزي و تعهد پيشنهاد شده بود و پس از آنکه اصلاح طلبان با آن مخالفت کردند طراح آن موضوع را مسکوت گذاشت.

طرح دولت وحدت ملي به توافق بين سران جناح‌ها بر مي‌گشت در حالي که دولت ائتلافي، دردرون جناح‌ها بوجود مي‌آيد. حتي اگر چند نفري هم از نيروهاي کارآمد و متعهد، از جناح ديگر به‌کارگيري شوند بدون توافق جناحي و يا چانه زني و از اين دست اقدامات، صورت مي‌گيرد.

البته معتقدم که بايد «عرصه ملي» را در کشور به وجود آوريم که موضوع اصلي آن منافع ملي وارزش هاي حياتي جامعه است و همه معتقدين به نظام اسلامي، چه درجناح‌ها باشند و چه مستقل، چه درحاکميت باشند و چه درجامعه، مي‌توانند در ايجاد آن مشارکت داشته باشند.

تفاوت عرصه ملي با عرصه جناحي اين است که اولي، فراجناحي است و با منافع ملي مرتبط است ولي دومي، جناحي است و به سليقه هاي متفاوت در اداره کشور باز مي‌گردد. اولي بر پايه همکاري وبرادري استوار است ولي دومي بر پايه رقابت.

اگر اولي در يک کشورنباشد، اولاً: رقابتها در آن صورت، چون مرز ندارند به منازعه ودرگيري کشيده مي شود. ثانياً: از مرزهاي ملي و اعتقادي در رابطه با مخالفين و دشمنان، مراقبت نمي‌شود. ثالثاً: از فرصتهاي ملي استفاده مناسب بعمل نمي‌آيدو در مقابل تهديدات با همه توانايي‌ها نمي توانيم ايستادگي کنيم. ( در فرصت مناسبي به اين موضوع خواهيم پرداخت).

ـ دولت ائتلافي، کارآمد و متعهد:

سابقه طرح دولت ائتلافي به چندماه قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم بر مي‌‌گردد كه در آنجا، از يكي از مقامات عالي‌رتبه نظام(كتباً) تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب و بقيه هم در كابينه او باشند و بصورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.

البته محور وحدت آنها، برنامه توافقي باشد كه روي آن توافق كنند و هم عهد شوند. بعدها شنيدم كه يكي از علماي بزرگ تهران با اجازه از يک مقام عالي‌ رتبه که در پاسخ به او، فرموده بودند يک تکليف است، درصدد انجام چنين طرحي برآمد كه متأسفانه تصميم زودهنگام شوراي هماهنگي و مصاحبه‌اي كه صورت گرفت موجب عقب‌نشستن ايشان شدو بعدهم گروهي تندرو، با ادعاي قيم مابانه‌اي، ته مانده وحدت درجبهه اصولگرايي را ازبين بردند و آن شد كه ديديم، شفافيت از انتخابات رخت بربست و تك روي به اوج خود رسيد و من هم به عنوان اعتراض به اين وضعيت و پاسخ به خواست مراجع به نفع ملت ايران كنار گيري كردم.

به هرحال دولت ائتلافيِ كارآمد و متعهد با الگويي كه در پيوست توضيح داده شده است به جمع‌گرايي و برنامه محوري و نفيِ خود محوري و تكروي مي‌انجامد. از اختلاف در انتخابات جلوگيري مي کند و پس از انتخابات همکاري را تسهيل مي‌نمايد. پيشنهاد اين است که نامزدهاي اصولگرا و ارزشي در چارچوب طرح پيوست، وحدت کنند و يک دولت ائتلافي کارآمد و متعهد براي چهار سال آينده تشکيل دهند و در انتخابات رياست جمهوري تلاش کنند يک‌نفر به نمايندگي از آنها به صحنه بيايد ولي بقيه هم در دولت او حضور داشته باشند.

در غير اين‌صورت اگر نامزدهاي انتخاباتي وحاميان آنها فکر کنند که يک فرد به تنهايي و با يک تيم صرفاً هماهنگ با او مي تواند قوه مجريه را اداره کند، از چند حال خارج نيست، يا آنكه درك درستي از اداره كشور و مشكلات و فرصتهاي داخلي و بين‌المللي ندارد و يا ممكن است خداي ناكرده، انگيزه ديگري غير از خدمت داشته باشد و يا آنكه برداشت غلطي از توكل دارد.

مهمترين وظيفه رئيس جمهور، تشكيل دولت كارآمد و ارائه يك برنامه سازنده با کمک آن دولت درچارچوب سياستهاي کلان است. در غير اين صورت، دولت در حد يک بنگاه و آنهم از نوع سهامي خاص، تنزل يافته است که هم سهامداران و هم هيئت مديره آن يک نفره است.

مجلس شوراي اسلامي و هيئت دولت، کم اثر مي‌شود و رئيس جمهور بايد به تنهايي، نقش و وظايف مجلس و هيئت دولت را برعهده بگيرد. به اين ترتيب انتظار تحولي از آن نخواهد بود. در حاليکه شرايط تاريخي ايران نشان مي‌دهد که تاچندين دهه بايد دولتهاي کارآمد ومتعهد برسر کار بيايند و فضاي عمومي کشور به سوي همکاري و نشاط پيش برود.

ـ دولت و جامعه توحيدي:

در آيه شريفه مذکور، وحدت، سه بار با معاني و کارکردهاي خاصي مورد تاكيد قرار گرفته:

1ـ‌ واعتصموا بحبل الله: چنگ زدن به ريسمان الهي مي تواند به وحدت هم منجر شود. حبل الهي هم در اينجا اطاعت از خدا و رسول اوست و در زمان غيبت، اطاعت از دين او و علماي باتقوا و اسلام شناس و در عصر جمهوري اسلامي، اطاعت از دين خدا و ولي فقيه زمان.

2ـ جميعا: توحيد دسته جمعي تاكيد مجددي بر وحدت است.گويي كه نگراني قرآن مجيد اين است كه خداپرستي باشد ولي جمعي نباشد. يا آنكه خداپرستي فردي را كافي نمي داند.

3ـ ولاتفرقوا: اين هم به زبان ديگري، بيانگر همان «وحدت» است. اگر ديانت ما عين سياست ماست، چون دين ما توحيدي است، سياست ما هم بايد توحيدي باشد. تنفر از مشركين بايد همراه دوستي و برادري با خودمان باشد و هر دو بعد هم بايد براي رضاي خدا باشد و طريق آن هم اطاعت از دين خدا و نماينده رسول خداست که درشرايط کنوني ولي فقيه است.

به نظر مي‌رسد همان‌طور که وحدت، نماد توحيد است تفرقه هم نماد شرک است:

"ولا تکونوا من المشرکين، من الذين فرقوا دينهم و کانوا شيعا کل حزب بما لديهم فرحون» روم آيه 32

معلوم است که منظور ما از وحدت، راه پيدا کردن افراد غير متعهد به کانونهاي راهبردي کشور نيست و البته برخوردهاي تند و کنار ماندنِ سرمايه هاي انساني فراوان در توسعه کشور را نيز توحيدي نمي‌دانيم.

حقيقتاً ما با دارا بودن اسلام و نظام جمهوري اسلامي و رهبري دانا و با انگيزه و نخبگاني بي‌نظير و پيشکسوتاني توانمند، بايد بهترين دولتها چه در بعد کارآمدي و چه دربعد اخلاقي و ارزشي را به جهانيان نشان دهيم. موفقيت هاي بزرگ سه دهه اخير جمهوري اسلامي نبايد ما را مغرور نمايد و از اصول گذشته خود دور سازد و خداي ناکرده دعواهايي بر سر غنائم صورت گيرد. بايد با تمام توان و قبل از آنکه دوباره قدرتي مثل شوروي، تنفس ما را در مرزهاي شمالي محدود سازد و يا قدرتي مثل آمريکا بتواند از بحرانها عبورکند و به مرزهاي جنوبي و يا غربي ما نزديک شود و يا آنکه دوباره ازغرب قدرتي بخواهد جايگزين او در منطقه شود. همان طورکه آمريکا در شصت سال پيش جايگزين انگليس در منطقه شد.

بايد از فرصت فعلي استفاده کرد و ايران را تبديل به يک امپراطوري علمي، فرهنگي و اقتصادي نمائيم که ريال و زبان فارسي، پول و زبان مشترک منطقه گردد. افول آمريکا در دو دهه آينده پايان دوران امپراطوريهاي نظامي درجها ن است و ما هم به اين نوع امپراطوريها نيازي نداريم. پنج سال پيش در کتاب « ايران منطقه اي» به اين آينده درخشان اشاره نموده و در چشم انداز بيست ساله، پايه‌هاي آن ريخته شده است و امروزه هم سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا اذعان کرده اند که چنين موقعيتي براي ايران امکان پذير است.

لازمه دستيابي به چنين موقعيت هايي، وحدت و همکاري و نشاط و برادري و اميد به آينده است و اينکه به گذشته، قانع و مشغول نباشيم و حداکثر تواناييهاي ملي را بسيج کنيم و گامهاي باقي مانده انقلاب را برداريم تا به يک جامعه آرماني و يک تمدن درخشان در منطقه و جهان دست يابيم.

از آنجاكه ما نه به ليبرال دموكراسي و نه به سوسيال دموكراسي معتقديم، بايد در انتخابات و درساير امور اجتماعي و سياسي، مدلهايي را ابداع کرده به آنها تن دهيم كه با اسلام ـ دموكراسي، سازگار باشد.

دولت ائتلافي، کارآمد و متعهد و تشکيل «عرصه ملي» در اين رابطه پيشنهاد شده است.

دولت‌ها اگر کارآمد و متعهد نباشند و اگر تمامي معتقدين به جمهوري اسلامي به ساخت يک عرصه ملي که فراتر ازجناح هاست نپردازند.و يک فضاي مثبت و اميدوارانه در کشور شکل ندهند، نمي توانيم به اهداف خود برسيم و فرصتهاي تاريخي را از دست مي دهيم و ارزشهاي انقلابي و اسلامي جامعه هم ازبين مي رود.

آيا مردمسالاري ديني فقط همين است كه افراد از تاييد شوراي نگهبان بگذرند؟ آيا مدلهاي انتخاباتي نبايد با اصول اسلامي و اخلاقي سازگار باشد؟آيا در انتخابات نبايد وحدت حفظ شود؟ آيا رقابت نبايد تنها براي افزايش کارآمدي باشد و نه تفرقه و نزاع و بداخلاقي؟ آيا پيروز انتخابات نبايد دست کمک به سوي همه دراز کند و از همه ظرفيتها و نخبگان بهره‌گيرد؟ و يا آنکه از آن طرف بيافتد و مرزهاي ملي با مخالفين و دشمنان يکسان شود؟

اگرچه تحقق چنين ايده‌اي كارِ ساده‌اي نيست ولي اگر امثال جنابعالي و بزرگاني كه در شكل‌گيري اين نوع ايده‌ها و يا ممانعت از تحقق آنها مؤثر هستيد به صحنه بياييد يكي از عوامل محقق شدن آن بوقوع مي‌پيوندد.

به هرحال از اينكه ناچار شدم اين نامه را سرگشاده بنويسم از جنابعالي عذر مي‌خواهم. هدف من گرفتن پاسخ نيست بلکه در پيِ روشن کردن ابهاماتِ طرحِ پيشنهادي و باز کردن مباحثي از اين دست در گفتمان غالب جامعه بوده‌ام.

محسن رضايي

22/09/1387

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"