x
کد خبر: ۹۳۶۶۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۰۹ دی ۱۳۸۸

اتوبان یکطرفه انتقاد در نود

خبر آنلاین: با نگاهی به سیر تحول برنامه عادل فردوسی‌پور درمی‌یابیم به​رغم انتقاد صحیح صدا و سیما به نشریات موسوم به زرد، برنامه 90 در میان برنامه‌های زرد، پیشتاز است و هر روز سعی می‌کند زرد‌تر و زرد‌تر شود.

چند وقتی است می​خواهم چنین مقاله‌ای با عنوان تحلیل علمی و منطقی «پدیده 90» بنگارم؛ اما هنوز دلم راضی نمی‌شد که مبادا قلم به خطا رفته و بیهوده سخن رانی شود. هرچه از لیگ امسال فوتبال پر گل و بلبل گذشت، مصمم‌تر شدم تا بنگارم آنچه پیشکش است...

راستی یادم رفت بگویم من نه از جیره مواجب بگیران مربیانم و نه در لیست مهمانان سفر به خارج فدراسیون فوتبال. من یک فوتبالدوست و البته محقق عرصه‌های آموزش و پژوهش میهنم ایرانم. یک آدم ساده که فوتبال، جز دردسر برایش چیزی نداشته است؛ اگر راستش را بخواهید.

چند سالی است برنامه‌ای را بر صفحه تلویزیون​های خود شاهد هستیم که در ابتدا با هدف نقد و بررسی کارشناسانه فوتبال قدم به دنیای برنامه‌سازی گذاشت. مجری جوان آن روزها را با گردنی نازک و موهایی مجعد و بسیار پر بسیار پر شور و هیجان و خنده رو به یاد می‌آوریم. هرچند ریتم مناسب، تازگی و بدیع بودن محتوایی در آن سال​ها، نقطه قوت این برنامه به شمار می​رفت، اما با حذف تدریجی بررسی​های کارشناسی (که با وجود تحلیل​های آب بند و ابتدایی که انصافاً روز به روز بهتر می‌شد، می​توانست نیاز عطش گونه فوتبال را هم از دید دست اندرکاران و هم تماشاچیان، برآورده سازد) عملاً سیر قهقرایی و مقابله با همه عوامل فوتبالی را آغاز کرد.

از سرخی تا زردی...
می​دانیم که برنامه‌های تلویزیونی از ابزار مهم تأثیر‌گذاری بر ملت​ها هستند. تلویزیون نه تنها باید به سلایق بینندگان خود توجه داشته باشد بلکه باید سطح فکری، نگاه و انتخاب آنها را بالاتر ببرد. با نگاهی به سیر تحول برنامه عادل که به حق و بدون اغراق باید آن را یک «پدیده اجتماعی» و نه صرفاً ورزشی قلمداد کرد، درمی‌یابیم که به​رغم انتقاد صحیح صدا و سیما به نشریات موسوم به زرد، برنامه 90 در میان برنامه‌های زرد، پیشتاز است و هر روز سعی می‌کند زرد‌تر و زرد‌تر شود.

برنامه‌ای که با دیدگاه و رسالت انتقادی و رفع دردی از دردهای فوتبال پا به عرصه گذاشته بود، امروز، خود یکی از دردهای فوتبال ایران است. شاید عادل فردوسی‌پور به بینندگان یکی دو میلیونی‌اش بنازد و از آن به عنوان ابزاری در جهت راضی کردن مدیران و تخطئه منتقدان خود استفاده کند؛ اما نکته‌ای که از آن غافل شده این است که اولاً همه بینندگان با روشی که او در پیش گرفته موافق نیستند و از طرفی درست است که تعداد بینندگان برنامه 90 ثابت است؛ لیکن باید توجه داشت که یک دگرگونی در مخاطبان و سطح علمی و اجتماعی آنان به وجود آمده است.

این نکته حائز اهمیت است که عادل بداند، درست یا غلط، نشریات زرد هم فروش می‌روند و مخاطبان خود را دارند؛ این عادل است که باید انتخاب کند، منطقی و عادل بماند تا دردی از فوتبال بی‌سامان ما دوا کند و بینندگان خود را داشته باشد، یا به زردی بیش از پیش گراید و مخاطبان زرد پسند خود را اضافه کند.

آنچه اسباب نگرانی و خدای ناکرده تاسف آتی است، این است که مبادا پس از افشای نقش مافیایی رسانه‌های رنگی در دنیای ارتباط ، روزی فرا‌ رسد که پرده درافتد و بیان شود که فلان برنامه سیما هم در جریان سازی‌های فوتبال و حواشی آن مؤثر بوده است.

به راستی90، پس از دوران طلایی ابتدایی که اسباب نوگرایی، نگاه علمی به فوتبال، توجه به زیرساخت​های سخت افزاری، بالا بردن سطح دانش مربیان، لزوم استفاده از دانش روز فوتبال و تمام خدماتی که انصافاً وارد دنیای برنامه‌های ورزشی و حتی بطن جامعه ورزشی کرد، در یک سال اخیر، چه خدمتی به فوتبال ملی یا باشگاهی کرده است؟

سؤال اینجاست که جایگاه فرهنگ در برنامه فوتبالی (؟) ما کجاست؟ آیا عادل فردوسی‌پور شعارهای توهین آمیز تماشاچیان را تقبیح می‌کند، یا با لبخند‌های خود، غیرمستقیم گاهی «حیا کن، رها کن»‌های ایشان را تشویق می‌کند؟ آیا عادل به مخاطبان جوان خود گفته است که مثلاً هواداران بارسلونا، میلان یا حتی تیم​های شهرهای کوچک، در برابر ضعف​های تاکتیکی و مدیریتی تیم​هایشان چه برخوردی دارند؟

آیا برخورد امروز هواداران لیورپول که اوباش‌ترین هواداران فوتبال در جزیره بوده و چند سال قبل، اسباب محرومیت​های ملی برای کشورشان شده‌اند را در برابر نتایج بسیار ضعیف تیمشان اشاره کرده؟

آیا آنها هم در شعارهایشان از کلمات رکیک استفاده می‌کنند؟! راستی هواداران یوونتوس چطور؟ آیا پس از حذف در جام قهرمانان «حیا کن، رها کن» گفتند؟! آیا تا به حال شده در برنامه 90 در کنار مرغ و خروس​هایی که نشان داده می‌شود، برای دو دقیقه یکی از اشتباهات داوری هفته جاری در فوتبال سطح اول دنیا را نشان داده و در مقابل، برخورد منطقی و قانون​مدار تماشاچی با این صحنه و نوع بیان اعتراض آنها را نشان دهد؛ یا فقط باید رنگ کردن صورت و تمام بدن هواداران به عنوان حاشیه دیدنی دیدارها نمایش یابد؟

آیا چگونگی برخورد با باخت و ظرفیت‌سازی مقابله با باخت برای تماشاچی بیان شده؟ آیا برخورد مربیان طراز اول دنیا را در مصاحبه‌های مطبوعاتی پس از باخت نشان داده است؟ آیا از برخورد فدراسیون​ها با توهین​های مربی به فدراسیون یا حتی اظهار نظر در خصوص داوری آگاه است؟ یا بهتر است خود را به ناآگاهی بزند؟!

در مقام دفاع شاید گفته شود رسالت برنامه 90 این نیست. در پاسخ باید گفت، پدیده 90 باید انتخاب کند که می​خواهد بار ببرد یا تخم بگذارد؟ اولاً حتی در سایت این برنامه هرگز چیزی به عنوان رسالت، هدف یا ماموریت این برنامه دیده نمی‌شود و البته با توجه به عملکرد یک بام و دو هوای برنامه و از شاخه به شاخه پریدنش شاید بتوان گفت اصلاً چنین فرایندی برای این برنامه ترسیم نشده است. و البته برنامه 90 را نمی‌توانیم تحلیلی بنامیم، انتقادی بخوانیم، اجتماعی ببینیم، کارشناسی بدانیم یا تحلیلی- انتقادی- اجتماعی- کارشناسی (فاقد محتوای فرهنگی)بنویسیم؟

حقیقت این است که 90، بیمار در حال احتضار ما، روز به روز رنگ پریده‌تر می‌شود و دیگر آن سرخی را ندارد.

کارشناس، مجری یا منتقد؟
در یکی از برنامه‌های اخیر، کارشناس محترم برنامه (که قلبا دانش وی را در زمینه تخصصی​شان می‌ستایم) به فردی از میمهانان فرمودند که مهارت ارتباطی را نمی‌داند... باید گفت، کاش کسی بود که به عادل هم همین را گوشزد کند. عادل در برخورد با مهمانانش برخوردهای بسیار غیرمحترمانه‌ای دارد. او آگاهانه یا ناآگاهانه با استفاده از تن کلامی، به تحقیر مصاحبان حضوری یا تلفنی خود می‌پردازد. گشاد کردن چشم​ها، ابراز تاسف​های ساختگی، دهن کج کردن​ها یا سایر ترفندهای او، اسباب تحقیر مصاحب را در ذهن بیننده تلویزیونی متبادر می‌سازد؛ ترفندی که نه حرفه​ای است و نه اخلاقی.

چنین برخوردهایی یا سبب دلزدگی مخاطبان از روش​های او می‌شود (که با واکنش​هایی همچون عدم اجابت دعوت حضوری یا خاموش کردن تلفن همراه خود را نشان می‌دهد) و یا واکنش​های تند و متقابل را برمی‌انگیزد. شاید هنوز هم عادل فردوسی‌پور به یاد داشته باشد که یک مربی سرشناس، برخوردهای مشابه او را با خودش (و البته به زبان دیگر) بازخورد داد که تا روزها نقل محافل بود و البته برخوردهای مستقیم آنچنانی عادل با مربی مذکور تکرار نشد!!

آیا عادل تصمیم دارد همه مصاحبانش را به این تاکتیک ناخواسته وادار کند؟ تاکتیکی که مبدع آن خود وی بوده است و سایرین، این حربه را بروز کرده، با زبان مفهوم خود، ترجمه می‌کنند. عادل باید با دیگران آنگونه برخورد کند که می‌پسندد با او چنان شود.

عادل، نقش و کارکرد خود را در برنامه 90 فراموش کرده است و شاید بهتر باشد بگوییم نقش وی حتی تعریف نشده است... گاهی او را در هیأت یک کارشناس فنی می​بینیم، گاهی اجرا را به عهده می‌گیرد و گاهی در نقش یک منتقد، عمل می‌کند؛ هرچند حتی اصول نقد منصفانه را در بسیاری لحظات فراموش می‌کند. در برخی لحظات، مجری برنامه با سایر منتقدان و کارشناسان، همراه می‌شود و گویی نه یک مجری بی‌طرف که از جمع منتقدان است.

گاهی در زمانی​که برخی از مهمانان مدعو وی، به فردی تاخته و وی را نه نقد که مضحکه می‌کنند، آنچنان قهقهه می​زند که گویا جام جهانی به منزل برده است و فراموش می‌کند که فرد مقابل، مهمان اوست و باید رعایت انصاف و بی‌طرفی را بین دو طرف مناظره رعایت کند.

اتوبان یکطرفه انتقاد
90 آموخته است که تنها انتقاد کند؛ چیزی که متأسفانه بیشتر ما ایرانی​ها آن را واردیم... اما آیا خود 90 نیز به نقد علاقه‌ای دارد؟

برای پاسخ به این پرسش، خواننده را به پاسخ معروف عادل ارجاع می​دهم:

(این سیاست برنامه 90 است...!) آیا جناب عادل نمی‌داند که هر باشگاه، فدراسیون، مربی یا هر فرد در مقام حقوقی، تابع سیاستی است که برای وی تعریف شده؟ آیا فقط 90 سیاست دارد؟! (هرچند همان​گونه که در قبل آمد، هیچ مستند رسمی در دست نیست که سیاست، رسالت و ماموریت این برنامه را تشریح کرده باشد) اگر 90، به حق و منطق انتظار دارد که عملکرد دیگران را نقد کند، باید این ظرفیت را در خود ایجاد کرده و در مقابل سؤالات منتقدانش، پاسخی درخور و شایسته ارائه دهد. این رفتار هرگز حرفه‌ای نیست که عادل، راه هرگونه نقد یا پرسش را از برنامه‌اش ببندد.

شاید توقع زیادی نباشد که پس از چندین سال حضور در عرصه رسانه، عادل از منتقدان و حامیان برنامه‌اش در نشستی دعوت به عمل آورد؛ البته اگر منتقدان ضعیف و متحدان قوی به کارزار مباحثه علمی فرا‌خوانده نشوند....

نظر سنجی، نظر سازی، نظر بازی؟
به جرات می‌توان گفت ورود پیامک با شکل و شمایل کنونی به برنامه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی، با حرکت نوگرایانه و هوشمندانه برنامه سازان 90 آغاز شد؛ حرکتی جالب در راه ارتباط دوسویه فرستنده و مخاطب پیام تلویزیونی. این نوگرایی حتی در ابتدا زیاد جدی گرفته نشد و حتی عده‌ای آن را به سخره گرفتند، اما جالب که منتقدان این روند، کم کم به اهمیت و پتانسیل عظیمی که در این راه ارتباطی وجود داشت پی بردند و خود به کرات از این راه ارتباط بهره برده و می‌برند.

استفاده دیگری که از این روش ارتباطی می‌شود، شرکت در نظر‌سنجی​هاست؛ جایی​که به اعتقاد نگارنده به یکی از مهم​ترین نقاط ضعف برنامه تبدیل شده. به بیان مدیریتی، فرصتی است که به تهدید بدل گشته است. در این مجال اندک فرصتی نیست تا مطالبی را درخصوص اینکه نظرسنجی چیست و باید چه شرایطی را شامل شود عرض کنم؛ اما به زبان ساده و در همین مطلب کوتاه، به چند نکته‌ای از ایرادهای ساختاری نظرسنجی​های 90 (که البته در بسیاری نظرسنجی​های مشابه هم دیده می‌شود) اشاره‌ای خواهم کرد.

در این برنامه، از همان ابتدا سؤالی مطرح می‌شود که جواب​های تعریف شده از قبل دارد (سؤالات بسته) و از مخاطب خواسته می‌شود نظر خود را به یکی از گزینه‌ها اعلام دارد.

گاهی سؤالاتی مطرح می‌شود که در حقیقت یک سؤال خالص نیست. یعنی دو یا چند سؤال در دل یک سؤال پرسیده می‌شوند و یا اینکه اصطلاحا سؤال مبهم است و منظور پرسشگر با آنچه پاسخگو می​فهمد یکی نیست.

برای تفهیم موضوع، به سؤال یکی از برنامه‌های 90 توجه کنید: آیا اراده و نظارت کافی برای کنترل... وجود دارد؟ بلی- خیر

حال فرض کنیم پاسخگو اعتقاد داشته باشد، اراده‌ای در مسئولان برای کنترل موضوع وجود دارد که در برنامه‌ها و قوانین مصوب، تعریف شده است لکن به دلیل اهمال نیروهای اجرایی و ضعف نیروهای نظارتی در پایش موضوع، به درستی اجرا نمی​شود. حال کدام گزینه نمایانگر پاسخ صحیح خواهد بود؟!

یا فرض کنید نیروهای اجرایی و نظارتی، مترصد راهی هستند که کنترل موضوع را به دست داشته باشند، اما به دلیل بی‌توجهی، کوتاهی، قصور یا ضعف​های قانونی ناشی از کم بودن اهمیت برای مسئولان بالادستی و نبود عزم کافی در این خصوص، کنترل صورت نمی‌گیرد. اینجا کدام پاسخ دقیق خواهد بود؟

شاید عده‌ای بیان کنند که با تغییر حرف ربط «و» بین اراده و نظارت به «یا» قضیه حل شدنی است. هرچند شاید، تأکید می​شود شاید با این تغییر، امکان پاسخگویی صحیح به سؤال میسر باشد، اما این پاسخ، قطعاً دقیق نخواهد بود. البته به این نکته توجه داشته باشید، حتی این اقدام دم​دستی هم در این سؤال صورت نگرفته است.

2- بسیاری از مواقع، سؤال در ابتدای برنامه مطرح می‌شود و به دلیل اهمیت موضوع و نگه​داشتن بیننده پای برنامه، میهمانان یا کارشناسان مرتبط، در حدود نیمه برنامه سخنان خود را بیان می‌کنند. تازه در اینجاست که مورد سؤال به درستی تفهیم شده، باز شده و در مورد آن و حواشی مرتبط بحث شده است. سؤال اینجاست تکلیف قریب به 70-80% شرکت کنندگان که قبل از این نتیجه​گیری​ها، پاسخ خود را ارسال کرده‌اند چیست؟ آیا سؤال را به بوته نقد گذاشته‌ایم؟ آیا جواب​هایی که تا آن لحظه ارسال شده، مخدوش نیست؟!

3- تقویت یا تضعیف گزینه‌های پاسخ، در بسیاری از برنامه‌های 90 به صورت مستقیم یا غیرمستقیم صورت می​گیرد که تقریباً همیشه در جهتی است که عادل می‌پسندد. مثلاً اگر سؤال درخصوص نحوه عملکرد فلان مدیر باشد و 90 در صدد نشان دادن ضعف او باشد، کلیپ و مصاحبه‌هایی در جهت نقاط ضعف عملکرد وی به نمایش درمی‌آید. ناگفته نماند که کار به همین جا ختم نمی‌شود؛ عادل که باید به عدالت و انصاف عمل کرده، ناظر بی‌طرف جریان باشد، به حمایت منتقدان برمی‌خیزد. در نهایت، نتیجه، آنچه می‌شود که باید می​شد...

4- یکی دیگر از ایرادهای فاحش و بسیار مخدوش‌کننده 90 که در دو هفته اخیر نسبت به اصلاح آن (ان شاءالله همیشگی) اقدام کرده، نشان دادن نتایج نظر‌سنجی در حال انجام تا لحظه مورد نظر است. علل اینکه چرا این​گونه نظرسنجی​ها فاقد اعتبار است، واضح و مبرهن است و نیاز به توضیح ندارد.

5- طراحی سؤال و گزینه‌های پاسخ، یک مقوله تخصصی است که در تحقیق​های مختلف اثبات شده و مجال بیان نیست. اینکه شما سؤال را منفی بپرسید یا مثبت، با مقدمه یا بدون آن، با هدایت مشخص و نامشخص به گزینه مورد نظر، نبودن پاسخ احتمالی مد نظر در بین گزینه‌ها و... مواردی است که به مقوله طراحی سؤال برگشته، ضعف​های 90 در خصوص آن مشهود است. به عبارتی سؤال باید «خنثی» پرسیده شود که عمدتا چنین نیست.

در نمونه‌ای دیگر، به سؤال هفته اخیر برنامه 90 و ضعف طراحی سؤال توجه کنید: مهم​ترین عامل افت تیم... در هفته‌های اخیر را کدام می​دانید؟

الف) اشتباهات داوری ب) بازیکنان ج) سرمربی د) مدیریت

در این سؤال، به یکی از مهم​ترین عوامل که می‌تواند روی هر چهار گزینه اثر بگذارد، توجهی نشده که همانا (فشار رسانه‌ها) و حاشیه‌سازی است. همانطور که همه کارشناسان ورزشی اذعان دارند، دوری حاشیه از هر تیم جزو اصول لازم موفقیت آن تیم است که اتفاقا در بسیاری از برنامه‌های 90 هم به عناوین مختلف به آن اشاره شده است و بسیار منطقی بود اگر این گزینه هم در محل نقد و بررسی قرار می‌گرفت.

اینها همه مواردیست که باید در نظرسنجیهای مختلف سیما رعایت شود که عموما و بالاخص در 90 مراعات نمی‌شود. هرچند که عادل، متخصص این فن نیست، اما برنامه‌ای با این همه اثر‌گذاری بر قشرهای خاص، باید اصول علمی، اخلاقی و حرفه‌ای را مراعات و از نظرات کارشناسان خبره بهره برد.

در بسیاری رسانه‌ها که چه ظاهراً و چه باطنا خود را موظف به حرفه‌ای​گری می​دانند یا لا اقل اینگونه نشان می‌دهند، حتی با وجود رعایت تمام موارد، اعلام می‌کنند که نظر‌سنجی آنان کاملاً علمی و مستند نیست؛ حال آنکه در برنامه‌ای همچون 90، این نظرسنجی​ها العیاذبالله همچون وحی منزل تلقی شده بر اساس آن چه حرف​ها و بحث​ها در برنامه و حتی روزهای آتی در نشریات که در نمی‌گیرد...

شاید اگر تمامی سوالات نظر‌سنجی برنامه‌های سیما، توسط گروهی کارشناس اعتبار‌سنجی شود، این خدشه‌ها وارد نشده، هزینه و وقت عظیمی که صرف می‌شود، منتج به نتیجه گردد؛ بالاخص در مورد برنامه 90، بهتر است سؤال نظر‌سنجی (پس از بررسی کارشناسی) اعلام شده، طی همان برنامه مورد بحث قرار گرفته و پس از اتمام برنامه، تا یکی دو روز فرصت ارسال جواب به بینندگان داده شود. این گونه هم سؤال به خوبی برای جامعه مخاطب خود تبیین شده و هم مجالی برای نقد و دفاع گزینه‌های موجود در فضاهای رسانه‌ای فراهم شده، نتیجه اندکی معقول‌تر خواهد بود.

به هر حال، اگر بسیار خوش‌بینانه نگاه کنیم، این حرکت 90 را نظر‌سنجی می‌نامیم؛ اگر بسیار بد‌بینانه نگاه کنیم، نظر‌سازی می‌خوانیم و البته خود نگارنده این فرایند را یک (نظر بازی) می‌دانم.
نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"