x
کد خبر: ۹۷۸۷۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۵ - ۲۱ بهمن ۱۳۸۸

انقلاب‌های رنگی؛پروژه‌ای که شکست خورد

خبر آنلاین در گفتگو با دکتر بهرام امیر احمدیان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه به بهانه اننتخابات اوکراین مسائل مربوط به انقلاب های رنگی را مورد واکاوی قرار داده است.

جریانی که شش سال پیش و بدنبال جنبشی موسوم به انقلاب مخملی توانست قدرت را در اوکراین بدست بگیرد در انتخابات ریاست جمهوری اخیر این کشور شکست خورد . این در حالی است که ساکاشویلی رئیس جمهوری که به واسطه انقلاب مشابه در گرجستان روی کار آمده است نیز روز های خوشی را پشت سر نمی گذارد . آیا انقلاب های رنگی به شکست منتهی شده است ؟ خبر آنلاین در گفتگو با دکتر بهرام امیر احمدیان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه به بهانه اننتخابات اوکراین مسائل مربوط به انقلاب های رنگی را مورد واکاوی قرار داده است.

******

آیا شکست نامزد غرب گرای انتخابات اوکراین را می توان به معنای شکست پروژه انقلاب های رنگی در منطقه تلقی کرد؟
می توان ادعا کرد که پروژه های انقلاب های رنگی به شکست منجر شده است . در هر سه مورد انقلاب های مخملی یعنی گرجستان ، اوکراین و سرانجام در سال2005 در قرقیزستان این پروژه با شکست مواجه شد . البته قبل از اینها چنین فرایندی در یوگسلاوی انجام شد که آن نمونه با موفقیت به پایان رسید . اگر آن مورد را بدلیل بعد مسافت و دور بودن از روسیه از بررسی خود کنار بگذاریم ، در هر سه موردی که به جمهوری های شوروی سابق مربوط می شود انقلاب های رنگی با شکست روبرو شد . بدین ترتیب اکنون پرسش اصلی این است که این انقلاب ها چرا با شکست مواجه شد . پاسخ این پرسش ساده است برای بعد از پیروزی این جنبش های مدنی ساختار تعریف نشده بود. این انقلاب ها بیشتر یک جریان پوپولیستی بود و چون نتوانست تغییرات اقتصادی و رفاهی در زندگی مردم ایجاد کند فقر و فساد و بیکاری همچنان در نظام های جدید نیز ماندگار ماند . از سوی دیگر دولت هایی که به واسطه انقلاب های رنگی روی کار امده بودند کمک های مالی کشورهای غربی را بجای هزینه کردن در امور زیربنایی کشورهای خود برای مصارف شخصی و جناحی هزینه کردند در نتیجه ساختار کهنه و بیمار این کشورها همچنان پابر جا ماند و مردم از ناحیه انقلاب های رنگی سودی نبردند.

فرض بر این است که انقلاب های رنگی از سوی غرب حمایت شده و به پیروزی رسیده است . مراکز تصمیم گیری در غرب چگونه برای پیروزی این انقلاب ها برنامه ریزی کرده بودند ولی برای بعد از پیروزی تمهیدات لازم اندیشیده نشده بود؟
اگر چه این انقلاب ها بواسطه حمایت غرب به پیروزی رسیدند ولی طبیعی است که غرب نمی تواند ساختار یک جامعه را دگرگون کند. چرا که بافت اجتماعی یک ملت به سرعت قابل تغییر و تحول نیست . در این چند سال گذشته غربی ها خیلی تلاش کردند با برخی امتیازات اقتصادی به اوکراین و گرجستان روند پیش آمده در این کشورها را تثبیت کنند اما چون فرهنگ عمومی تغییر ناپذیر مانده بود ، پدیده انقلاب های رنگی مانند یک جریان زودگذر سریعا اهمیت و جایگاه خود را در افکار عمومی از دست داد.

شکست انقلاب های رنگی در این کشورها ، آیا به این معناست که ممکن است پدیده هایی مانند انقلاب ایران در کشورهایی مانند اوکراین و گرجستان در آینده رخ دهد؟
البته انقلاب اسلامی ایران هم نتوانست در مجموع برخی ساختارهای گذشته را تغییر دهد ولی نگاهی به برخی انقلاب ها مانند انقلاب بلشویک ها یا انقلاب چین نشان می دهد که در مجموع دو رکن مردم و حاکمیت باید هر دو از شرایط موجود ناراضی باشند . یعنی مردم با اعتراضات نارضایتی خود را نشان دهند و حکومت نیز احساس کند قادر به اداره امور نیست . در این شرایط امکان وقوع انقلاب وجود دارد. در اوکراین بنظر می رسد بخش عمده ای از مردم از شرایط این کشور رضایت ندارند و احساس می کنند نظم موجود با پیشرفت گذشته آنان همخوانی ندارد. اقتصاد ، صنعت و کشاورزی اوکراین در دوره ای سرآمد اروپا بوده است . بطوریکه این کشور بعد از آلمان، بزرگترین قدرت بشمار می رفت. اوکراین در زمان شوروی سابق هم در سازمان ملل متحد کرسی داشت . از قرن دهم به این طرف می گویند مسکو مغز، سن پترزبورگ قلب و کیف مادر روسیه است. اینها همه نشان از اقتدار سیاسی و اقتصادی این کشور است . اما اکنون می بینید اقتصاد اوکراین ورشکسته است و مردم در شرایط خوبی زندگی نمی کنند. در دوره شش ساله گذشته ، حاکمان اوکراین بجای اینکه از این موقعیت برای تعامل با اروپا استفاده کنند با همسایه قدرتمندی مثل روسیه درگیر شدند از طرف دیگر غرب هم دچار بحران اقتصادی شد و توان نظامی خود را نیز در افغانستان و عراق معطوف کرد . البته ظهور اوباما در آمریکا و شعار تغییر وی نیز در کمتر شدن حمایت غرب از حاکمان غربگرای اوکراین نقش داشت.

بنظر شما یانوکوویچ می تواند به بحران های موجود فائق آید؟

یانوکوویچ گفته که بدنبال اوکراین بی طرف است ، در اوکراین دو جریان داریم یک جریانی که می خواهند با جهان غرب در ارتباط باشند. اینها در غرب اوکراین ساکن اند و کاتولیک هستند جریان دوم ارتودکس و روس تبار هستند و به زبان روسی صحبت می کنند و فرهنگ روسی دارند این گروه در شرق اوکراین زندگی می کنند و صنایع مهم اقتصادی هم در این قلمرو فرهنگی ( شرق اوکراین ) قرار دارند . طبیعی است که نمایندگان سیاسی این دو جریان یا باید با هم کنار بیایند و مصالحه کنند یا بطور طبیعی اوکراین به سمت تجزیه خواهد رفت .همکاری نیاز به مصالحه و کوتاه آمدن از مواضع دارد ولی متاسفانه مواضع خانم تیموشنکو که نماینده بخش غرب گرای اوکراین است و مواضع آقای یانوکوویچ که نماینده بخش شرق گرای اوکراین است ، نسبت به هم خیلی تند بوده است. البته نتیجه قطعی هنوز روشن نشده است ولی احتمالا نتیجه نهایی نیز پیروزی آقای یانوکوویچ خواهد بود چراکه بیشتر آرای شمارش شده در غرب اوکراین بوده و بطور طبیعی با شمارش آرا در شرق اوکراین احتمال دارد آرای یانکویچ بالاتر هم برود.

نظر شما
پربازدید ها
طراحی و تولید: "ایران سامانه"