کد خبر: ۱۹۹۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۵

گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي امروز

خبرخودرو: روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز ايران و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي آيد.

*كيهان

«سه ضلع يك طرح آمريكايي» عنوان سرمقاله امروز روزنامه كيهان است كه در آن آمده است:كار روي ايران مهمترين دستور كار «وزارت خارجه آمريكا» است و اين البته تازگي ندارد و به روزهاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي بازمي گردد. در عين حال ماهيت اين «دستور كار» به تناسب زمان هاي مختلف تغيير كرده است. در زمان جنگ، دستور كار وزارت خارجه آمريكا هماهنگ سازي كشورهاي اروپايي و آسيايي و نيز همسايگان عراق براي تزريق انواع پشتيباني ها به رژيم صدام حسين براي براندازي جمهوري اسلامي ايران در يك «نزاع بزرگ» بود.

بعد از جنگ، دستور كار آمريكا از مرحله امنيتي به مرحله اقتصادي تغيير مسير داد. در اين مقطع آمريكايي ها از يك سو بر تحريم همه جانبه ايران پاي فشردند و در همان حال از طريق شركت هاي چند مليتي سعي كردند در سيستم اقتصادي جمهوري اسلامي ايران نفوذ كنند و در نهايت از طريق اقتصاد، انقلاب اسلامي را استحاله نمايند. اين سياست حداقل تا سال 1367 مهمترين محور حركت ضد ايراني آمريكا بود ولي به آن معنا نبود كه در ساير عرصه ها عليه ايران وارد نشده باشند.

از سال 1376 به بعد اولويت آمريكا تا حد زيادي دگرگون شد و به اين نتيجه رسيدند كه با رسوخ نيروهاي سياسي همخوان با سياست هاي آمريكا در بخش هاي مختلف نظام مي توانند «فروپاشي سياسي» ايران را دنبال كنند و از اين رو «اقدام سياسي» به نسبت «انحلال اقتصادي» اولويت بيشتري پيدا كرد. آنان گمان مي كردند نيروهاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي با الحاق به آن دسته از نيروهاي سياسي رسوخ يافته در نظام سياسي ايران مي توانند در فرايند تركيبي انتخابات و شورش، جمهوري اسلامي را از ميان بردارند.

وقتي تغيير روند سياسي ايران از آخرين روزهاي سال 1381 در صحنه سياسي ايران نمودار گرديد، آمريكا ناچار شد بار ديگر «دستور كار» خود در مورد ايران را تغيير دهد. اين در حالي بود كه در فاصله سالهاي 1376 تا 1381، صحنه داخلي و خارجي ايران دستخوش تغييرات مهمي شده بود. از يك سو سرمايه هاي سياسي آمريكا طي 23 سال در مورد تغيير سياسي از درون ايران بر باد رفته بود و از سوي ديگر ايران با ورود به عرصه هايي از علم و تكنولوژي كه به زعم آمريكايي ها تسخيرناپذير تلقي مي شد، به موقعيت ويژه اي دست پيدا كرده بود.

اين موضوع در روند تاريخي خود در يكي- دو سال اخير با رخدادهاي مهم ديگري در منطقه تشديد گرديد. نتيجه انتخابات آذربايجان و قرقيزستان كه با همكاري محوري ايران، روسيه و پايتخت هاي قرقيزستان و آذربايجان انجام شد، پرونده «كودتاهاي رنگين» كه با حوادث اوكراين و گرجستان توسط آمريكا و اروپا به راه افتاده بود را مختومه كرد. نتيجه رفراندوم قانون اساسي و سپس انتخابات مجلس نمايندگان عراق نيز نشان داد، محور آمريكا- اروپا در برابر محور «اسلام انقلابي» رنگ باخته و در حال انزوا است.

آمريكايي ها در اين اواخر- به خصوص پس از انتخاب غافلگيرانه دكتر محمود احمدي نژاد به رياست جمهوري ايران- به شدت آشفته شدند و از اين رو با فراخواندن همه نيروهاي سياسي خود- از جمله اعضاي مجلس نمايندگان آمريكا- كميته هايي را براي دسترسي به «شناخت واقعي» نسبت به تحولات ايران به وجود آوردند. شايد اولين اقدام آنان در اين مقطع زماني تشكيل «كميته خطر جاري» با مديريت «مارك پالمر» و مشترك بين مقامات اطلاعاتي و ديپلماتيك آمريكا بود. راهبرد اين كميته اين بود كه: «اولين گام براي اجراي موفقيت آميز تغيير حكومت در ايران، اعزام سفير آمريكا به تهران است» آنان در عين حال در وزارت خارجه آمريكا نيز ده پست جديد ايجاد و حدود 100 نفر از نيروهاي برجسته سياسي را براي نيل به اين مقصود به كار گماردند. مقامات سياسي آمريكا در انتها و پس از آنكه دهها نشست برگزار كردند به دو راه حل نزديك شدند؛ عده اي از نظاميان آمريكايي با تكيه بر تحليل هاي پنتاگون و وزارت دفاع بر گزينه «حمله به ايران» و امكان موفقيت اين راه حل تأكيد نمودند. به گمان آنان از يك طرف عمليات نظامي عليه ايران اگرچه در آغاز راه با مخالفت بسياري از كشورها مواجه مي شود ولي وقتي كار جلو رفت همه آنان از مخالفت خود دست برمي دارند؛ از طرف ديگر (به زعم آنان) ايران عليرغم آنكه تواناست، نمي تواند در يك حمله جامع و برق آسا چندان عكس العمل نشان دهد و لذا در همان آغاز راه تسليم مي شود. اين تحليل البته نتوانسته است خيال آمريكايي ها را از واكنش ايران آسوده نمايد ولي به هر حال توصيه مؤكدي است كه هر روزه مقامات پنتاگون و وزارت دفاع آمريكا بر آن پافشاري مي نمايند.

اما در مقابل اين راه حل، عده زيادي از نمايندگان مجلس آمريكا و نيز بسياري از ديپلمات هاي وزارت خارجه و بخصوص آن دسته از سياستمداران آمريكا كه در طول 30 سال گذشته درگير مسايل مربوط به ايران و يا خاورميانه بوده اند به تصميم گيران سياسي ايالات متحده توصيه كرده اند، از برخورد «سريع» پرهيز نموده و فعلاً «مقدمات» تغيير در ايران را فراهم نمايند. بر همين اساس حدود دو ماه پيش گروه جديد كارشناسي وزارت خارجه آمريكا صراحتاً اعلام كرد: «اطلاعات ما در مورد ايران به هيچ وجه كافي نيست و واقعاً نمي دانيم در ايران چه خبر است.»

دقيقاً پس از اين تحليل ها بود كه وزارت خارجه آمريكا به اين نتيجه رسيد كه سه محور عمليات فرهنگي -و در آينده نزديك عمليات رواني- را در آمريكا، اروپا و يكي از كشورهاي نزديك ايران به وجود آورد. در اين رابطه روزنامه «هوستون كرونيكل» گزارش داد دفتر تازه اي در وزارت خارجه آمريكا براي كار ويژه روي ايران تاسيس شده است و دختر ديك چني -معاون رئيس جمهور آمريكا- در رأس آن قرار دارد.

هفته گذشته «آدام ارلي» جانشين سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا رسماً اعلام كرد دفتر ويژه اي براي پيشبرد دموكراسي در ايران(!) بطور متمركز در وزارت خارجه آمريكا ايجاد شده است.

روزنامه هندي «آسيا تايمز» هم در گزارشي نوشت: نيكلاس برنز (معاون تسليحاتي وزير خارجه آمريكا)، اليزابت چني (دختر معاون اول رئيس جمهور)، اسكات كارپنتز، ديويد يني و كانداليزا رايس در پشت صحنه مديريت اين دفتر ويژه قرار دارند.

آمريكايي ها دفتر ويژه ديگري در اروپا ايجاد كرده اند. هدف از اين دفتر از يك سو هماهنگ سازي اروپا با سياست هاي ضد ايراني آمريكا و از سوي ديگر ايجاد يك بارانداز رسانه اي به قصد تبليغات و عمليات رواني عليه ايران -با توجه به فاصله نزديك اروپا با ايران- است. بعضي از خبرها حكايت مي كند كه آمريكايي ها «روماني» را برگزيده اند. در اين ميان وزارت كشور روماني با فراخواندن مخالفان ايران، جلسات متعددي را با آنان برگزار كرده است و از سوي ديگر، ميدان وسيعي در اختيار گروههاي القاعده قرار داده تا با خيال آسوده، اقدامات آن دسته از گروه هاي سني كه با نهضت بيداري ديني مخالفند، هماهنگ شود.

«دبي» سومين نقطه بارانداز فعاليت فرهنگي- سياسي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران است. آمريكا بخصوص از ادعاي امارات عليه سه جزيره ايراني خليج فارس سود برده و مركزيت فعاليت منطقه اي عليه ايران را در اميرنشين «دبي» تمركز داده است. پيش از اين نيز خبرهاي موثق حكايت از آن داشت كه يك مركز آمريكايي در شهر دبي به جذب ناراضيان ايراني و عرب جمهوري اسلامي مبادرت مي ورزد. در ماههاي گذشته مشخص شد كه عطاءالله مهاجراني و بعضي ديگر از چهره هاي تندرو مطبوعاتي و نيز عده اي از عناصر سياسي دوم خردادي به اين مركز رفت و آمد كرده اند. آمريكايي ها ازطريق ايجاد يك بارانداز اطلاعاتي، فرهنگي و رسانه اي در نزديكي مرزهاي ايران و بهره گرفتن از مسافران ايراني عازم به «دبي» سعي مي كنند، اطلاعات و تحليل هاي لازم را به دو مركز مستقر در اروپا و وزارت خارجه آمريكا ارسال نمايند.

آمريكا گمان مي كند از طريق اين سه حلقه مي تواند مقدمات «تغيير در جمهوري اسلامي» را فراهم نمايد. در اين پروژه، دفتر ويژه ايالات متحده بايد طرح و برنامه لازم را براساس اطلاعات و تحقيقات دريافت شده از «دفتر دبي» به دفتر ويژه مستقر در اروپا براي عملياتي شدن انتقال دهد. از اين رو از مدتي قبل كانون رسانه اي و گفتگوهاي ديپلماتيك براي ايجاد تغيير در ايران فعال شده است. علاوه بر آن، آمريكا به سازمان حقوقي مستقر در اروپا نظير آژانس بين المللي انرژي اتمي و دادگاه داوري لاهه به چشم تسهيل كننده و موجه كننده اقدامات ضد ايراني مي نگرد. دو ادعاي دروغين تلاش ايران براي دستيابي به سلاح كشتار جمعي و نقض حقوق بشر توسط ايران، مهمترين وظايف «دفتر اروپا» براي اثبات آن ها مي باشد. بر همين اساس بايد با دقت به «پالس ها» و «علائمي» كه در قالب هاي حقوقي از اروپا ارائه مي شود، توجه نشان داد. در اين بين دولت هاي محور در اروپا براي اينكه نقش خود را «پوشيده» نگه دارند، چنين وانمود مي كنند كه با آمريكا هماهنگ نيستند و به صورت جدي به سياست هاي كاخ سفيد انتقاد دارند.

در عين حال بايد اضافه نمود كه در برابر سه دفتر ويژه كه در وزارت خارجه آمريكا، روماني و دبي عليه ايران فعال شده است، روندهايي در قاره آمريكا، اروپا و منطقه خاورميانه عليه سياست هاي آمريكا -بطور كاملاً جدي- فعال شده و نقشه هاي آمريكا و دول محور در اروپا را خنثي مي كند. در ماههاي گذشته شاهد بوديم كه انتخابات مردمي در بوليوي و شيلي روند شكل گيري رژيمهاي ضد آمريكايي را در آمريكاي لاتين شدت بخشيد و در قاره اروپا با پيروزي «پرودي» در ايتاليا، «زاپاته رو» در اسپانيا و وضعيت خاص فرانسه مشخص گرديد محور انگليس، آلمان، آمريكا تضعيف گرديده است. در عين حال رخدادهاي مردمي در عراق، فلسطين و مصر نيز بيانگر آن است كه روند خاورميانه، آمريكا را با يك بحران عميق و فراگير مواجه كرده است.

در واقع آنچه توسط «دفتر ويژه» در وزارت خارجه آمريكا طراحي مي شود و كشورهاي خاصي در اروپا درصدد عملياتي كردن آن برمي آيند، وقتي به ديوار خاورميانه برخورد مي كند، بشدت به عقب برمي گردد و «نقطه شليك» را منهدم مي نمايد. در عين حال بايد گفت 18ماه آينده، تنها زمان باقي مانده اي است كه آمريكايي ها براي طراحي و اجراي اقدامات ضد ايراني در اختيار دارند. پس از آن آمريكا در مسايل داخلي خود -انتخابات رياست جمهوري- فرو مي رود و مي توان از حالا پيش بيني كرد كه رئيس جمهور آينده آمريكا ناچار است براي نجات آمريكا تمام نيروهاي نظامي و غيرنظامي مستقر در فرامرزهاي آمريكا را به درون فرابخواند. همان كاري كه انگليس در سال 1352 انجام داد.

سعدالله زارعي

*جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «توطئه بي حاصل »آورده است:

گزارش محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي سرانجام شامگاه جمعه به شوراي امنيت سازمان ملل ارائه شد . اين گزارش 8 صفحه اي صرفنظر از محتواي قابل بحث و پرانتقاد آن كه نياز به يك بررسي دقيق و عميق دارد تا ريشه يابي شود كه چرا و چگونه، بدين نحو تنظيم شده است، از يك نگاه ديگر بسيار جاي تامل دارد، زيرا از اين زاويه مي توان به عمق وابستگي مديريت آژانس و ميزان سلطه كاخ سفيد براين نهاد به اصطلاح بين المللي كه قاعدتا بايد خارج از حوزه ابرقدرتها عمل كند ،پي برد.

ماجرا از اين قرار است كه در روزهاي پاياني هفته گذشته كه مهلت يكماهه شوراي امنيت به البرادعي براي تنظيم گزارشي پيرامون فعاليت هاي هسته اي ايران به پايان مي رسيد و او درحال تنظيم گزارش خود بود، آمريكائيها با قاطعيت از لحن و محتواي ضد ايراني گزارش سخن گفته و برخي مفاد آن را اعلام كردند. اظهارات مقامات آمريكايي درباره گزارش دبيركل آژانس بين المللي انرژي اتمي به گونه اي بود كه گويا خود آمريكائيها درحال تنظيم گزارش هستند و يا در خوشبينانه ترين حالتژ، آنها در بالاترين رده آژانس و در اتاق دبيركل و در جمع معاونين و مشاورين او افرادي دارند كه محتواي گزارش را تنظيم مي كنند.

به گزارش خبرگزاريها « جان بولتون » سفير آمريكا در سازمان ملل همزمان با انتشار گزارش البرادعي در جمع خبرنگاران حاضر شد و با قرائت مطالبي كه به صورت مكتوب براي او تهيه شده بود اعلام كرد « ايران تهديدي آشكار براي صلح بين المللي است و گزارش البرادعي نشان داده ايران از قطعنامه هاي شوراي حكام و درخواست هاي شوراي امنيت اطاعت نكرده است . از اين رو واشنگتن آماده است با مديريت در شوراي امنيت، قطعنامه اي را به تصويب برساند تا ايران را وادار به پايان دادن فعاليتهاي هسته اي اش بكند. »

نماينده آمريكا در مقابل خبرنگاران به گونه موضعگيري كرد كه برخي خبرگزاريها گزارش دادند اين نحوه از برخورد، نشانگر ميزان سلطه آمريكا بر مجامع بين المللي از جمله آژانس و شوراي امنيت است . وي تصريح كرد:« ما بزودي در نيويورك گردهم مي آئيم تا مقدمات نشست شوراي امنيت و تصميم گيري عليه ايران را فراهم كنيم .» اين اظهارات درست در زماني بيان شد كه « جك استراو » وزيرخارجه انگليس و « دوست بلازي » وزير خارجه فرانسه نيز به عنوان همپيمانان سنتي آمريكا از شوراي امنيت خواستار افزايش فشار بر ايران شدند. سفير آمريكا در سازمان ملل همچنين مدعي شد علامتها و نشانه هايي وجود دارد كه ايران از اورانيوم غني شده براي ساخت بمب اتمي استفاده خواهد كرد.

آمريكا پس از مديريت براين گزارش و اعمال نظرات خود در آن،اكنون خود را براي اجراي نقشه راهبردي خود در شوراي امنيت آماده مي كند تا با محروم سازي جمهوري اسلامي ايران از حق مسلم ملت ايران در استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي،عقده 28 سال شكست خود را در ايران و جهان از جمهوري اسلامي ايران بگيرد. آمريكا در وقايع چند روز اخير و در پشت پرده حوادث شوراي حكام نشان داد كه همچنان به سياست ستيزه جويانه عليه ملت ايران ادامه مي دهد و درصدد انتقامگيري از شكست هاي خفت باري است كه از ملت نستوه ايران دريافت كرده است .

*شرق

پرونده هسته اى و جلب افكار عمومى عنوان سرمقاله امروز روزنامه شرق به قلم صادق زيباكلام است كه درآن آمده است:تيم سابستيان مصاحبه گر و چهره معروف تلويزيون بين المللى بى بى سى در واكنش به ارجاع پرونده هسته اى ايران به شوراى امنيت گفته بود كه رقابت ميان ايران و آمريكا وارد مرحله بسيار حساس و دشوارى شده: نبرد بر سر تصاحب افكار عمومى در سطح جهان. به زعم او در اين مرحله جديد نتيجه پيكار طولانى ميان ايران و آمريكا پيش از آنكه در دست طرفين متخاصم باشد، در جهت گيرى افكار عمومى در سطح جهانى قرار خواهد گرفت. آمريكا سعى خواهد كرد تا افكار عمومى بين المللى را مجاب نمايد كه برنامه هسته اى ايران خطر جدى براى ثبات و امنيت جهانى به شمار مى رود. مقامات آمريكايى تلاش خواهند كرد تا جهانيان را بر اين باور متقاعد سازند كه هدف پنهانى و غايى ايران در پيشبرد برنامه هاى هسته اى اش دستيابى به تسليحات هسته اى است. متقابلاً ايران نيز سعى خواهد كرد تا دنيا را مجاب نمايد كه برنامه هسته اى اش صلح آميز بوده و نه تهديدى عليه ثبات و امنيت منطقه و جهانى مى بايستى تلقى شود و نه ايران به هيچ روى سوداى توليد سلاح هسته اى در سر دارد. آمريكا همه تلاشش را به كار خواهد گرفت تا چهره اى ترسناك، خشن و تهديد كننده از ايران و برنامه هاى هسته اى اش براى دنيا ترسيم كند و متقابلاً ايران نيز مى بايستى تلاش نمايد تا دنيا را قانع نمايد كه هيچ خطر و تهديدى از سوى اين كشور و برنامه هاى هسته اى اش متوجه دنيا نيست.

اينكه واقعيت هاى موجود چه هستند و صاحب نظران به علاوه گزارشات و بازرسى هاى رسمى سازمان بين المللى انرژى اتمى در مجموع چه تصويرى از ايران ارائه مى دهند، چندان براى آمريكايى ها مطرح نبوده. جان بولتون سفير آمريكا در سازمان ملل در واكنش به گزارش البرادعى به شوراى امنيت بدون تامل و درنگ اعلام كرد كه «اين گزارش نشان مى دهد كه ايران درصدد دستيابى به سلاح هسته اى است.» در حالى كه گزارش البرادعى به شوراى امنيت هر چيز ديگرى را كه نشان مى داد، حداقل اين را نشان نمى داد كه ايران درصدد دستيابى به تسليحات هسته اى است.

اگرچه رهبران آمريكا _ از جمله رئيس جمهور ـ حسب ظاهر صحبت از «مذاكره» و «يافتن راه حل» مى نمايند، اما نگاه عميق ترى بر مجموعه برخورد واشينگتن به مسئله هسته اى ايران آشكارا حكايت از آن مى كند كه «مذاكره» و «يافتن راه حل» يك ترجيع بند بى معنايى در گفتمان مقامات ارشد كاخ سفيد بيش نيست.«مذاكره» و «يافتن راه حل» در حقيقت يك دكور و ظاهرى در ديپلماسى آمريكا پيرامون مسئله هسته اى ايران است و در عمل آمريكايى ها سخت در تلاش اند تا يك اجماع جهانى را عليه ايران اتخاذ كرده و در مرحله نخست ايران را مورد تحريم قرار دهند و در مرحله بعدى به دنبال برخورد نظامى بروند. مشكل آمريكايى ها اين است كه جز اسرائيل هيچ كشور ديگرى تا به حال از برخورد نظامى با ايران استقبال نكرده. حتى انگلستان نزديكترين متحد آمريكا نيز اشتهاى زيادى براى برخورد نظامى با ايران از خود نشان نداده.

واقعيت آن است كه در نبرد سرنوشت ساز براى تسخير افكار عمومى عليه ايران، آمريكا تاكنون نتوانسته موفقيت چندانى كسب كند. اما اين عدم موفقيت بيش از آنكه مرهون هنر و توانايى هاى ايران باشد، مديون تراژدى آمريكا در عراق است.

در يكى دو روز منتهى به ارديبهشت و پايان يافتن ضرب الاجل شوراى امنيت به ايران و تسليم گزارش البرادعى و در حالى كه همه رسانه هاى بين المللى متوجه واكنش و سخنان ما بودند، خبر عمده و اصلى كه به نقل از مقامات ايرانى به دنيا مخابره مى شد آن بود كه ايران تره هم براى شوراى امنيت و تصميمات آن خرد نمى كند. حتى اگر به راستى هم مواضع ما چنين باشد و پشيزى براى نهادهاى بين المللى قائل نباشيم (كه خود اين بسى جاى بحث دارد)، عقل سليم حكم مى كند كه نمى بايستى آن را به اين صراحت و لحن استهزاآميز اعلام كنيم. هيچ كس نمى گويد كه ما از خود ضعف، سستى، تعلل و ترس نشان دهيم. اما در عين حال هم نبايستى كلاممان به گونه اى باشد كه نشان دهد براى نظر ديگران و مخالفانمان پشيزى ارزش قائل نبوده و اهميتى به آنها نمى دهيم.

در روزهاى نخست فروردين ماه و در حالى كه ايرانيان سرگرم ديد و بازديد و سفرهاى نوروزى بودند، تيم سابستيان يك مناظره بين المللى درخصوص بحران هسته اى ايران در پايتخت كشور قطر به راه انداخت. موضوع مناظره نظرى بود كه جورج بوش پس از ارسال پرونده ايران به شوراى امنيت اظهار داشته بود. اينكه: «ايران جدى ترين تهديد و خطر براى ثبات و امنيت منطقه است.» مناظره به صورت زنده در حضور چندصد دانشجو، روزنامه نگار عرب، مقامات قطرى و نمايندگان رسانه هاى بين المللى انجام مى گرفت. دو نفر به عنوان موافق نظر رئيس جمهور آمريكا و دو نفر به عنوان مخالف در برابر اين چند صد نفر به مناظره مى نشستند و در پايان حضار مى بايستى راى مى دادند كه بيشتر موافق با نظر كدام گروه بوده اند.

هيچ كس نه بى بى سى و نه تيم سابستيان را «فرشته» نجات و طرفدار ايران نمى داند. اما آن برنامه به عنوان نمونه و مصداق مى تواند نشان دهد كه تيم سابستيان چندان هم بى راه نمى گويد. نبرد اصلى ميان ايران و آمريكا در عرصه بين المللى بيش از آنچه كه به محتواى دقيق و كم وكيف برنامه هاى هسته اى ايران مرتبط شود به تصاحب افكار عمومى و همراه ساختن آن با مواضع هر يك از طرفين مربوط مى شود.

* دنياي اقتصاد

روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خود با عنوان «جست وجوي رانت به جاي فعاليت سالم اقتصادي» به قلم علي ميرزاخاني آورده است: 1 - تازه ترين گزارش مركز آمار ايران پيرامون وضعيت اشتغال در كشورمان از افزايش نرخ بيكاري در آخرين فصل سال گذشته نسبت به فصل سوم سال حكايت دارد.

براساس اين گزارش كه مي توان آن را رسمي ترين گزارش دولتي از وضعيت اشتغال ناميد، نرخ بيكاري از 9/10 درصد در فصل پاييز به 1/12 درصد در فصل زمستان افزايش يافته است كه البته اين افزايش علاوه بر بيكاري فصلي است.

2 - اخيرا وزير محترم امور اقتصادي و دارايي كاهش نرخ تورم در سال گذشته را ناشي از سياست هاي دولت با اشاره به افزايش واردات و تثبيت قيمت هخا اعلام كرده است.

البته طبيعي است كه افزايش واردات با نرخ ارز تقريبا تثبيت شده تاثير معكوسي بر تورم داشته و آن را كاهش مي دهد، همان طوري كه سياست تثبيت كالاها نيز شايد در برخي از بازارها باعث كاهش و يا ثبات قيمت ها شود.

3 - اقتصاددانان معتقدند كه در سياستگذاري اقتصادي نمي توان اهداف كاهش نرخ بيكاري و يا افزايش رشد اقتصادي و يا كاهش نرخ تورم را به صورت اهداف جدا از هم ديد و براي هر يك از اين اهداف برنامه اي جداگانه ريخت. سياست هاي مديريت بهينه اقتصاد بايد ناظر به بسته اي از اهداف باشد كه اهداف چهارگانه كاهش تورم، كاهش بيكاري، افزايش نرخ رشد اقتصادي و بهبود تراز پرداخت هاي خارجي را به صورت يكجا در دل خود دارد.

4 - سياست اصلي دولت براي ايجاد انگيزه لازم در سرمايه گذاران براي فعاليت هاي توليدي افزايش امتيازها است و تقريبا روز نيست كه از امتيازهاي ايجاد شده فهرستي ارائه نشود.

5 - احساس بي نيازي از انباشت علمي و تجربي جهان شايد در كوتاه مدت عوارض منفي سياست هاي يك بعدي را ظاهر نكند كه متاسفانه كرده است.

* اعتماد ملي

«تاملي در باب اصلاح قانون شوراها »عنوان سرمقاله امروز روزنامه اعتماد ملي است كه در آن آمده است: اجراي قانون شوراها و ارتقاي جايگاه اين نهاد مدني مقوله اي است كه تضمين كننده مشاركت نهادمند مردم و اراده جمعي در اداره امور شهرها، روستاها و محلات در شهرهاي بزرگ است. اين هم به بركت دولت اصلاحات و اهتمام جناب آقاي خاتمي و وزارت كشور وقت با تكيه بر قوانين سالهاي 1375 و 1378 صورت تحقق يافت .

بدون ترديد شكل گيري نهاد مدني شورا در ايران به عنوان پايدارترين ساز و كار بسط و توسعه دموكراسي و مردم سالاري موضوعي است كه اهميت و عظمت آن بر هيچ كس پوشيده نيست معهذا نهاد شورا در ميانه دو نگاه موافق و مخالف فراز و نشيب هاي زيادي را در ايران طي كرده است.

اصلاحات پيشنهادي اخيري كه در دستور كار وزارت كشور و دولت قرار گرفته مي تواند در ارتقاي جايگاه و اختيارات شوراها نقش بسزايي داشته باشد.

به دلايلي كه معلوم نيست قانون شوراهاي محل و منطقه از سال 1358 تاكنون به مرحله اجرا در نيامده است لذا به نظر مي رسد تشكيل شوراهاي محل در كليت شهرهاي بزرگ ايران و عضويت شوراها در كميته هاي برنامه ريزي شهرستان ها و استان ها مي تواند نقشي موثر و تعيين كننده در عرصه هاي تصميم گيري و تصميم سازي و جهت گيري هاي توسعه اي استان ها، شهرها و مناطق داشته و جايگاه شوراها را بيش از گذشته تقويت نمايد.

نكته ديگر اينكه ارتقاي سطح تحصيلات در شرايط انتخاب شوندگان در گروه تخصصي شدن تركيب شوراها متناسب با وظايف و اختيارات قانوني شورا است كه مي تواند به لحاظ پيچيدگي هاي مديريت شهري در كلان شهرها و ضرورت زندگي شهرنشيني امروز پاسخگو باشد. معهذا نمي توان نگراني از خروجي اصلاحيه قانون پيشنهادي شوراها كه مبين ارتقاي اختيارات و جايگاه شوراها باشد را از نظر دور داشت.

* آفرينش

گزارش البرادعي و طرح جديد تهران عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفرينش است كه در آن آمده است: حدود يك ماه پيش شوراي امنيت سازمان ملل متحد، بيانيه اي صادر كرد و در آن از ايران خواست به كليه فعاليت هاي هسته اي، ذي حق نبوده است، چه آنكه هم اكنون كشورهاي متعددي در حال انجام پروژه هاي گوناگون هسته اي هستند و اين شاخه علوم و فنون نيز همانند بقيه رشته هاي علمي و كاربردي در جهان به پيش مي رود.

... بديهي بود كه ايران، به عنوان يك كشور مستقل - كه مستعمره كشورهاي عضو شوراي امنيت هم نيست - از حقوق قانوني خود صرفنظر نكند و به فعاليت هاي هسته اش، البته تحت نظر آژانس اتمي ادامه دهد.

با اين توصيف، كاملا مشخص بود كه گزارش البرادعي درباره عملكرد ايران چه خواهد بود. گزارش اخير مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي، صرفا «شرح ما وقع بود» و «تكرار يك كليشه»

گزارش البرادعي، فاقد موضع گيري خاصي از منظر داوري در خصوص برنامه هسته اي ايران است.

در چنين شرايطي، ضمن مقاومت در مقابل خواسته هاي زورگويانه و گستاخانه بايد به پررنگ تر كردن نقش آژانس اتمي پرداخت. همانطور كه در گزارش البرادعي نيز آمده است، آژانس براي رسيدن به نتيجه، نيازمند زمان و ارتقاي سطح همكاري ها است. اين دو عنصر كه در گزارش البرادعي بدانها تصريح شده است مي تواند دستمايه دوران جديد تعامل ايران با آژانس باشد كه در نامه اخير تهران به اين نهاد بدان اشاره شده است.

ايران پيشنهاد كرده است كه پرونده كشورمان براساس يك «برنامه زمان بندي شده» جلو برود تا نياز البرادعي به زمان تامين شود و نيز كشورمان اعلام آمادگي كرده است كه در صورت برگشت پرونده به آژانس، سطح همكاري خود را به طور داوطلبانه، در حد پروتكل الحاقي ارتقا دهد.

* ايران

روزنامه ايران در سرمقاله امروز خود با عنوان «صندلي هاي مذاكره را بايد چيد» آورده است: گزارش تازه محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي هسته اي در مورد برنامه هاي هسته آي ايران، در يك نگاه دقيق و در عين حال مبتني و متكي بر جنبه هاي حقوقي و فني، حاوي نكات مثبتي است كه نشان مي دهد و تاييد مي كند «ايران بويژه در سالهاي اخير تلاش بسيار و حتي از خارج از تعهدات بين المللي خود»، در جهت راست آزمايي و اعتماد زايي هر چه بيشتر نسبت به فعاليت هاي هسته اي اش داشته است و بازدوده شدن ابهامات اساسي، پرونده همچنان بايد در آژانس باقي بماند و پركردن «شكاف هاي اطلاعاتي» كه در گزارش به آن اشاره شده و تماما جنبه حقوقي و فني دارد، در صلاحيت ذاتي آژانس مي باشد كه ايران نيز براي همكاري كامل تر در اين زمينه، ابراز آمادگي كرده است.

تاكيد و تاييد مجدد اين مهم در گزارش آقاي البرادعي كه به صراحت گفته است: «بازرسان نهاد در بازرسي ها» به هيچ رد و اثري از انحراف ايران در فعاليت هسته اي اش برخورد نكرده است.» بايد بارزترين گواه بر صداقت تهران و همچنين اين مهم دانسته شود.

نكات مثبت گزارش اين بار مدير كل آژانس بين المللي انرژي هسته اي، آن را از گزارشهاي قبلي او متمايز مي كند. از جمله اين نكات مي توان به اين مهم در گزارش اشاره داشت كه «جمهوري اسلامي ايران بطور كامل به الزاماتش تحت ان پي تي و توافق جامع پادمان ها متعهد بوده است - ايران براي حل و فصل مسائل باقي مانده براساس حقوق و هنجارهاي بين الملل آمادگي دارد.»

اين اتفاقات مهم همه در سايه يك همكاري دو جانبه، رو به جلو و سازنده در چارچوب توافق ها و تعهدات بين المللي تهران و صلاحيت هاي حقوقي و فني آژانس بدست آمده است كه مديركل نيز در فصول متعددي از گزارش خود به آن اشاره دارد. استمرار اين رويه بدون عينك پيشداوري مي تواند شكاف اطلاعاتي را كه مانع از اظهار نظر نهايي و صريح تر آقاي البرادعي در مورد اهداف مسالمت آميز برنامه هاي هسته آي ايران شده، پر كند، مشروط بر آنكه صندلي هاي مذاكره به دور از انگيزه هاي سياسي چيده شود.

*پول

روزنامه پول در سرمقاله امروز خود باعنوان «بخش خدمات؛ افزايش سهم اشتغال »به قلم بيژن باصري آورده است :در عصر اقتصاد مبتني بر دانايي، فناوري اهميت ويژه اي دارد. فناوري از يك سو عامل اساسي در گسترش توليد و ايجاد ارزش افزوده است و از سوي ديگر فناوري در گسترش اطلاعات كاهش هزينه توليد گشودن افق هاي جديد در فرايند توليد و ارتقاي جامعه مبتني بر دانش كه حوزه مهمي از اقتصاد دانايي را شامل مي شود ،نقش ويژه اي ايفا مي كند.

جامعه مبتني بر دانش جامعه اي است كه توليد توزيع و مصرف علم و دانايي در بخش هاي مختلف اقتصادي نهادينه شده باشد.

گسترش خطوط اينترنت مصداقي از جامعه مبتني بر دانش است كه در آن مرزهاي موجود بين جوامع شكسته شده و مشاركت مردم در گسترش دانش افزايش مي يابد. كميته اقتصادي همكاري هاي اقتصادي اقيانوسيه، اقتصاد مبتني بر دانش را اقتصادي تعريف مي كند كه توليد توزيع و استفاده از دانش و اطلاعات در آن منشأ رشد اقتصادي، توليد ثروت و ايجاد اشتغال در بخش هاي مختلف اقتصادي باشد.

فناوري به عنوان بخشي از اقتصاد جديد رفتار نهادهاي اقتصادي و اجتماعي را به صورت عميقي دگرگون كرده است. دهكده جهاني در محاصره عميق تكنولوژي هاي سخت افزاري و نرم افزاري محصور شده است اكنون وضعيتي به وجود آمده است كه به صورت مستمر تكنولوژي و فناوري هاي نوين گسترش مي يابد.

عده اي معتقدند كه فناوري هاي جديد فرصت هاي شغلي جديدي ايجاد مي كند و فرصت هاي شغلي جديد توأم با افزايش بهره وري افزايش سطح تقاضا براي كالاهاي مصرفي و گشودن بازارهاي جديد مصرفي همراه است. اما منتقدان اين نظريه به طرح اين سوال مي پردازند كه مشاغل جديد در چه بخش هايي به وجود مي آيد. وقتي كه تكنولوژي پيچيده اطلاعاتي و ارتباطي جايگزين نيروي كار جهاني مي شوند ديگر نيروي كار كه فرصت شغلي برايش مهيا باشد محدود خواهدبود.

بررسي وضعيت موجو دانايي از اين نظر حايز اهميت است كه مي تواند موقعيت فعلي فناوري را در عرصه جهاني و چالش هاي گسترش فناوري را در اقتصاد ايران نمايان كند و از سوي ديگر در اين روند حركتي آثار آن بر بازار كار ايران را روشن كند.

مطالعات جديد نشان دهنده آن است كه سرچشمه بهره وري در توليد دانش نهفته است و فعاليت هاي اقتصادي ازتوليد كالا به سمت ارائه خدمات تغيير جهت مي دهد. از اين رو در دنياي جديد سهم اشتغال و توليد عمدتا بر خدمات و فعاليت هاي مربوط به آن متمركز است تا توليد.

در اقتصاد مبتني بر دانش اشتغال پاره وقت و مشاغل خانوادگي افزايش مي يابد. طبيعي است پديده خودكار شدن توليدات و گسترش جامعه اطلاعاتي اين فرايند را تشديد مي كند. اين وضعيت مي تواند بر اشتغال بخش هاي صنعتي و كشاورزي تأثير منفي داشته باشد. در اين راستا سهم اشتغال بخش خدمات افزايش مي يابد. تجربه بسياري از كشورها اين موضوع را نشان مي دهد.

*رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «آلودگي رفتار اتمي قدرت ها» به قلم علي قاسيم آورده است: ارايه گزارش البرادعي مديركل آژانس بين المللي انرژي هسته اي درباره پرونده اتمي ايران به اعضاي شوراي حكام و شوراي امنيت، فضاي تازه اي ر پيش روي مناسبات هسته اي تهران با قدرت هاي اتمي دنيا گشوده است. اذعان البرادعي به ايران هسته اي هم پرونده اتمي كشورمان را وارد مرحله حساس و نقطه سرنوشت سازي كرده است.

واكنش برخي از اعضاي ملل متحد و قدرت ها به گزارش مديركل آژانس متفاوت و بعضا از زواياي مختلف قابل تامل است. آلمان در پيشنهادي ورود آمريكا به جمع مذاكره سه كشور اروپايي با ايران را مشروط به شناسايي اسرائيل توسط تهران كرد. اين در حالي است كه موضوع شناسايي اسرائيل هيچ ارتباطي با پرونده هسته اي ايران ندارد و علاوه بر آن و بر اساس حقوق بين الملل هيچ يك از كشورها الزامي در شناسايي كشور يا رژيم ديگر هم ندارند.

البرادعي در گزارش خود به همكاري ايران با آژانس و عدم انحراف در فعاليت هسته اي اين كشور اشاره كرد.

واكنش مقامات آمريكايي به گزارش البرادعي و نيز پيشنهاد هايي مانند طرح آلمان از تلاش هماهنگ برخي از قدرت ها براي ايجاد مانع و ناكام گذاشتن تلاشهاي ديپلماتيك و ايجاد بن بست در مسير پرونده صلح آميز هسته اي ايران حكايت دارد.

آمريكا مسئول هزينه هاي بحران در روابط اتمي تهران با ساير كشورها است.

آژانس هم به دليل واگذاري بخشي از مسئوليت خود به شوراي امنيت و در پيش گرفتن يك رفتار سياسي با پرونده اتمي ايران مسئول و پاسخگو است.

ايران بار ديگر با ارايه جدول زماني براي همكاري هسته اي با آژانس و نيز ارايه يك گزارش محرمانه از وضعيت هسته اي به البرادعي به اعتماد سازي و همكاري با جامعه جهاي مي انديشد.

همه طرف هاي هسته اي ايران بايد اين فرصت را مغتنم شمرند و در فضاي مناسب باب گفت و گو و مذاكره را باز كنند. اما آلودگي رفتار اتمي قدرت هاي هسته اي چشم انداز و دورنماي روابط اتمي تهران با جامعه جهاني را همچنان غبارآلود و به از دست رفتن اين فرصت مي انجامد.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"