روزنامه آرمان: تعداد کل معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در سال تحصیلی 92-93، یک میلیون و 13 هزار و 655 نفر عنوان شده است که از این تعداد 481 هزار نفر را معلمان و کارکنان مرد و 532 هزار نفر را معلمان و کارکنان زن تشکیل میدهند.
طبق گزارش مرکز آمار و فناوری ارتباطات و اطلاعات وزارت آموزش و پرورش، 358 هزار معلم در مقطع ابتدایی، 232 هزار معلم در مقطع راهنمایی و 307 هزار معلم در مقطع متوسطه فعالیت خواهند داشت که 61 هزار نفر دیگر نیز در بخش اداری و آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان مشغول به کار خواهند بود. ضمن آنکه تعداد معلمان استثنایی نیز 21 هزار و 500 نفر است.
از نیروهای رسمی تا معلمان شرکتی
نیروهایی که به عنوان معلم به تدریس در آموزش و پرورش مشغول هستند انواع مختلفی را شامل میشوند. در این میان، معلمان رسمی معلمانی هستند که در دانشگاههای تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان درس میخوانند و از همان بدو ورود مشغول به تدریس میشدند. سال گذشته فعالیت دانشگاه تربیت معلم متوقف شد و تنها دانشگاه فرهنگیان در این زمینه فعالیت خود را ادامه داد. گفته میشود با شروع این روند، دانشگاه فرهنگیان تنها به شکل آزمایشی دانشجویان را برای تدریس به کار میگیرد و وعده استخدام رسمی به آنها داده نمیشود. معلمان حقالتدریسی معلمانی هستند که در برخی رشتهها از جانب آموزش و پرورش جذب میشوند و پس از مدتی اگر آموزش و پرورش به نیرو احتیاج داشت به صورت رسمی استخدام میشوند. با این حال، فرآیند استخدام حقالتدریسیها به صورت رسمی در بیشتر موارد حدود شش سال به طول میانجامد و در این مدت، بیشتر این معلمان از شرایط خود ناراضی هستند.
معلمان آزاد، معلمانی هستند که حکم ابلاغی برای آنها صادر نمیشود، از خدمات بیمهای برخوردار نیستند و تنها به صورت شفاهی با آنها توافق میشود. گفته میشود به کار گیری این نوع از معلمان در سه سال اخیر مرسوم شده اما، در حال حاضر جذب آنها متوقف شده است. از نیروی کار معلمان آزاد در مناطق محروم و روستایی استفاده میشود که به دلیل صعبالعبور بودن نیروهای نوع دیگر حاضر به خدمت در آن مناطق نیستند.
معلم- سربازها، افرادی هستند که بیشتر آنها تحصیلات فوق دیپلم دارند و دوران سربازی را با تدریس میگذرانند و پس از این دوران، در صورت تمایل و نیاز آموزش و پرورش به صورت رسمی استخدام میشوند. سربازانی که در رشتههای خاص تدریس کردهاند که مورد نظر وزارت آموزش و پرورش است، دوران آموزشی را در تابستان میگذرانند و از مهر در کلاسهای درس حاضر میشوند.معلمان شرکتی، معلمانی هستند که طی قرار داد آموزش و پرورش با برخی شرکتها به کار برده میشود، شرکتها این معلمان را معرفی میکنند و در واقع، طرف قرارداد آموزش و پرورش، شرکتها هستند و نه معلمان.
این نوع از معلمان نیروهایی هستند که به عنوان نیروی خدماتی در زمان وزارت علی احمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت نهم وارد آموزش و پرورش شدند. پس از آن، در دوران وزارت حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، این معلمان با شکایت از اینکه با مدارک فوق دیپلم و لیسانس نمیتوانند به عنوان نیروی خدماتی مشغول باشند، از بخش خدمات به بخش آموزش منتقل شدند. مشکلات معلمان مسائل مختلفی از جمله میزان حقوق، بیمه، وام، پاداش و مزایا را شامل میشود. مسائلی که مشکلات معیشتی بسیاری را برای معلمان به وجود آورده است و در نتیجه باعث بیانگیزگی آنها شده است. در این زمینه و به مناسبت روز معلم، گفتوگویی داشتیم با برخی معلمان و آنها از مهمترین مشکلات خود صحبت کردند، اگرچه همه آنها بر این عقیدهاند که مشکلات معلمان بسیار و حرف برای گفتن زیاد است.
مسکن
مشکل مشترکی که میان این معلمان وجود دارد مشکل مسکن است؛ معلمانی که مبلغ زیادی از حقوق خود را صرف کرایه خانه میکنند. بسیاری از این معلمان پس از سالها خدمت در آموزش و پرورش، همچنان نتوانستهاند مسکن شخصی داشته باشند و مقدار بسیاری از حقوق خود را هزینه کرایه خانه میکنند.
آقای مرادی معلمی که یک میلیون و 100 هزار تومان حقوق دریافت میکند و 500 هزار تومان از این مبلغ را کرایه خانه میدهد،میگوید: برای ثبتنام مسکن مهر شش میلیون تومان از ما میخواستند و ما این مبلغ را نداشتیم. این معلم که در شیراز زندگی و در یزد تدریس میکند، 10 ماه است کرایه خانه را پرداخت نکرده است و چند روز برای تخلیه خانه فرصت دارد. او عنوان میکند: درخواست خانه سازمانی کردیم اما، گفتند شما بومی هستید. آقای مرادی که 27 سال سابقه کار دارد، مشکل بزرگ خود را مستاجری عنوان میکند و میگوید: 30 سال است که از این خانه به آن خانه میرویم، سالی یک یا دوبار منزل خود را عوض میکنیم و هیچگاه طعم خانهدار شدن را نچشیدیم.
معلم دیگری که در بروجرد مشغول به تدریس بوده و چند ماهی است که بازنشست شده است، میگوید: 30 سال کار کردهام اما، هنوز خانهای ندارم. آقای رستمی که دریافتی حقوق او کمتر از یک میلیون است، ادامه میدهد: همکاران بسیاری را میشناسم که مانند من پس از سالها خدمت در آموزش و پرورش نتوانستهاند صاحب مسکن شوند. این در حالی است که دانش آموزانی داریم که هر کدام شش دهنه مغازه دارند.معلمانی نیز هستند که اگرچه توانستهاند صاحبخانه شوند، با این حال اقساط خانه بار سنگینی بر دوش آنها قرار داده است.
آقای محمدیان با 22 سال سابقه کار، در استان مرکزی و در مقطع ابتدایی مشغول به تدریس است. او یک میلیون و 700 هزار تومان حقوق دریافت میکند که یک میلیون و 100 هزار تومان آن را قسط خانه میدهد. آقای برزگر،معلم دیگری است که 25 سال سابقه کار دارد، در استان مرکزی مشغول به تدریس است. او دریافتی حقوق خود را یک میلیون و 700 هزار تومان عنوان میکند که به دلیل پرداخت اقساط ماشین و خانه، در نهایت 500 هزار تومان از این حقوق برای او باقی میماند.یک معاون مدرسه که 23 سال سابقه کار دارد، حقوق دریافتی خود را یک میلیون تومان عنوان میکند که 500 هزار تومان آن را کرایه خانه میدهد. آقای بیگی میگوید که: تصمیم گرفته بود کلیه خود را اهدا کند اما، به کمک همکاران و دوستانش موفق شد قرضهای خود را بدهد.
معلمان مناطق محروم و صعبالعبور
برخی از معلمان مشکلات خود را رفت و آمد به مناطقی عنوان میکنند که با وجود صعبالعبور بودن، هیچ مزایایی برای خدمت در آن مناطق به آنها ارائه نمیشود. منطقه رودبار قصران، از روستاهای منطقه یک تهران است که برخی از این معلمان در آنجا تدریس میکنند. آقای شمسایی که 27 سال سابقه کار دارد و 900 هزار تومان حقوق دریافت میکند، میگوید: رفت و آمد از تهران به روستاهایی مانند گرماب یا شمشک حدود چهار ساعت طول میکشد، از این رو هر معلمی حاضر به خدمت در این مناطق نیست. این معلم ادامه میدهد: من لیسانس ابتدایی دارم و 13 سال هم سابقه تدریس ریاضی دارم اما، چون کمتر معلمی به این منطقه میآید، مجبور شدهام ریاضی مقطع هفتم و سوم راهنمایی را نیز تدریس کنم.
آقای صفری، معلم دیگری که در این منطقه تدریس میکند و 22 سال سابقه کار دارد، بیان میکند: در برخی جاها حتی ماشین نمیتواند معلمان را ببرد و آنها مجبور هستند پیاده مسیری را طی کنند. او ادامه میدهد: هنگامی که مسئولان برای بازدید از مدارس این منطقه میآیند، تنها دو یا سه مدرسه با شرایط بهتر را به آنها نشان میدهند، از این رو آنها از بطن ماجرا خبری ندارند. در این مناطق حتی جابهجایی از روستایی به روستای دیگر برای مردم بومی حدود دو ساعت زمان میبرد.خانم کیایی معلم آزادی است که در روستایی در منطقه یک تهران مشغول به تدریس است. او که 300 هزار تومان حقوق دریافت میکند میگوید: به دلیل فرهنگی بودن محیط و اینکه اسمش آموزش و پرورش است، شغل را پذیرفتم.
مشکلات معیشتی
علاوه بر مشکل مسکن، عدم تطبیق حقوقهای دریافتی با مخارج زندگی از دیگر مشکلاتی است که این معلمان به آن اشاره میکنند. آقای بیگی که دانشجو است و یک پسر دانشجو نیز دارد، روزی 10 هزار تومان کرایه تاکسی میدهد تا از نارمک تهران به مدرسهای در بومهن برود.آقای مرادی نیز دو دختر دانشجو و یک دختر که در مقطع پیش دانشگاهی تدریس میکند، دارد. او میگوید: در برخی موارد از دوستانمان کمک میگیریم، چند وقت پیش خانه را دزد زد و چیزی برایمان باقی نگذاشت.آقای رستمی، سه فرزند دانشجو دارد، او معتقد است که حق عائلهمندی با تورم و مخارج روز تناسب ندارد. آقای صفری نیز به معلمانی اشاره میکند که پس از 10 سال بازنشستگی به دلیل مشکلات معیشتی همچنان به تدریس مشغول هستند. او ادامه میدهد: برخی از همکاران با ماشین خود به جابجایی مسافر مشغول هستند. صفری این سوال را مطرح میکند که آیا بازنشستگان دیگر مشاغل نیز سرنوشتی مانند بازنشستگان آموزش و پرورش دارند؟
تسهیلات رفاهی
وام، بیمه، پاداش و مزایا از مواردی هستند که این معلمان از آنها ابراز رضایت نمیکنند و آن را در مقایسه با مزایای سایر مشاغل نامناسب و نابرابر میدانند. آقای رستمی میگوید: برای هر فرزند، بیمه را دریافت میکند، آیا با این امکانات میخواهند شهروندان را تشویق به فرزند آوری کنند؟ آقای برزگر نسبت به خدمات بیمه طلایی انتقاد میکند و میافزاید: بیمهای که خدمات دندانپزشکی و هزینه عینک را حذف کند دیگر چه بیمهای است. البته هنوز معلوم نیست که آیا خدمات دیگری هم قرار است حذف شود یا خیر. آقای شمسایی با اشاره به پاداش معلمان مناطق محروم که از سال 88 حذف شده است. میگوید: پیش از حذف این پاداش، سالی یک ماه یا دو ماه به معلمانی که در مناطق روستایی تدریس میکردند، پاداش پرداخت میشد. آقای محمدیان با اشاره به سختی کار در مقطع ابتدایی بیان میکند: در گذشته، حقوق معلمان مقطع ابتدایی 20 درصد از دیگر مقاطع بیشتر بود که در نظام هماهنگ حذف شد.
در رابطه با وامهای دریافتی، این معلمان نسبت به پایین بودن مبلغ وامها و اقساط گران قیمت، ابراز نارضایتی میکنند. آقای مرادی با اشاره به وامی که دریافت کرده است میگوید: یک بار نزدیک دو میلیون و بار دیگر نزدیک سه میلیون وام گرفتهام، با این وامها چه کار میتوان کرد؟ آقای بیگی عنوان میکند: ارگانهای دیگر به کارکنان خود وامهای بی بهره با اقساط بلند مدت میدهند. این معلم بیان میکند: ما از همه مشاغل دیگر عقب افتادهایم، افرادی که در حوزه بهداشت و درمان مشغول هستند حقوق و مزایای آنها با معلمان قابل مقایسه نیست. آقای برزگر میگوید: در ارگانهای دیگر به کارکنان وامهای 15 میلیون تومانی پرداخت میشود. این در حالی است که معلمان وامهای سه میلیونی دریافت میکنند و ماهی 200 هزار تومان باید قسط پرداخت کنند.
نا امیدی و بی انگیزگی معلمان
بدون شک مواردی که ذکر شد، تمام مشکلات معلمان را پوشش نمیدهد. به نظر میر سد مجموع این مشکلات و حل نشدن آنها، نوعی بیانگیزگی به دلیل فشارهای معیشتی و سختی کار در معلمان ایجاد کرده است. آقای شمسایی ادامه میدهد:معلمان مناطق محروم هیچ پاداشی دریافت نمیکنند این در حالی است که در روزهای سخت پاییز و زمستان به سختی میتوان از این مناطق عبور کرد.آقای محمدیان با تاکید بر اینکه در این دولت باید توجه ویژهای به معلمان شود، میافزاید: معلمان باید انگیزه لازم داشته باشند تا تدریس کنند، در غیر این صورت بعید به نظر میرسد که سند تحول تحقق پیدا کند.
او ادامه میهد: معلمان در حال حاضر انگیزه و رغبت لازم را ندارند.همچنین، آقای مرادی که به دلیل فشارهای زندگی دچار مشکلات روحی شده است و دارو مصرف میکند، بیان میکند: همسرم هم به دلیل مسائل زندگی دچار مشکلات جسمی شده است. خانم کیایی نیز با بیان اینکه سال دیگر شغل معلمی را ادامه نخواهد داد، عنوان میکند: امسال نمیتوانم دانشآموزان را رها کنم. وقتی میبینم که نیروهای شرکتی را استخدام میکنند، اما نیروهای آزاد را جذب نمیکنند، انگیزهام را از دست میدهم. آقای رستمی میگوید: بسیاری از معلمان که فرزندان بزرگ دارند و نمیتوانند نیازهای معیشتی و مادی آنها را برآورده کنند، دچار افسردگی شدهاند و انگیزه خود را از دست دادهاند، مانند معلمانی که فرزندانی در سن ازدواج دارند.