|
هفته نامه امید جوان - عبدالله خلیلی: زنانه شدن فقر «Feminisation of poverty» نخستین بار توسط «دیانا پیرس» جامعه شناس امریکایی به دایره واژگان علوم اجتماعی وارد شد. این نظریه چنین استدلال می کند که اذعان جهان سوم در اقتصاد جهانی منجر به زنانه تر شدن فقر در این کشورها شده است که پیامد آن افزایش محرومیت های زنان است.
افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور ما و بیکاری تعداد زیادی از آنان، لزوم توجه به این امر مهم را به همگان گوشزد می کند چه این که افزایش آمار طلاق در سال های اخیر روند رو به گسترش جمعیت زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار را به صورت قابل توجهی افزایش داده است به صورتی که برخی مددکاران اجتماعی معتقدند به زودی سهم طلاق در زمینه بی سرپرست شدن زنان از عواملی همچون فوت، از کارافتادگی همسر و... پیشی خواهندگرفت.
از طرفی تعداد قابل توجهی دختران مجرد در کشور وجود دارند که از آستانه سن امید به ازدواج گذشته، هرساله به جمعیت زنان خودسرپرست اضافه می شوند. مهمترین معضل پیش روی خانواده های زن سرپرست مشکلات اقتصادی و مسکن است که در صورت شاغل شدن نیز اغلب بایستی به کار در شغل های دون شأن خود و با دستمزدهای بسیار پایین تن در دهند. در گفت و گو با سید حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به بررسی پدیده زنانه شدن فقر در کشورمان پرداخته است:
زنانه شدن فقر در ایران را چگونه تعریف می کنید؟
زنان سرپرست خانواری که مشمول حمایت از طریق سازمان های حمایتی هستند در حال افزایش است، درواقع این زنان مشمول هستند ولی تحت پوشش نیستند. یک سری شرایط حمایت از طریق سازمان حمایتی را دارند اما به دلیل نبود منابع، امکان حمایت مستمر از آنها توسط سازمان های حمایت وجود ندارد.
متاسفانه این روند نسبت به گذشته در حال افزایش است که یکی از مهمترین دلایل آن افزایش خانواده های زن سرپرست در کشور ماست که در این میان طلاق نقش بارزی دارد. طبق سرشماری سال 90 آمار زن های سرپرست خانوار دو میلیون و 500 هزار نفر بوده در حالی که آمار سال 75 می گوید تعداد این زنان یک میلیون و 200هزار نفر بوده است.
قطعا ادامه این روند نمی تواند مطلوب باشد چرا که بسیاری از این زنان مهارت های لازم برای زندگی مستقل را نارند و حمایت های لازم توسط اطرافیان هم از این افراد صورت نمی گیرد.
زنانه شدن فقر چه تبعاتی دارد؟
میزان آسیب پذیری زنان در حوزه فقر به مراتب بیشتر از مردان است لذا افزایش فقر در گروه زنان می تواند پیامدهای منفی بسیاری به بار آورد که از جمله آنها آسیب های اجتماعی ناشی از فقر زنان است. همان طور که می دانید در مقابل زنی که درگیر آسیب می شود پذیرش اجتماعی سخت تری وجود دارد از طرفی با توجه به جایگاهی که زن در خانواده و تربیت دارد. درگیرشدن او در حوزه آسیب ها، ایفای نقش های دیگر او را که خیلی مهم است با دشواری مواجه می کند.
اخیرا وزارت کار به صورت رسمی وارد بحث دختران فراری شده و قصد مقابله با این پدیده را دارد، افزایش دختران فراری در مبحث زنانه شدن فقر می گنجد یا دلایل دیگری دارد؟
مهمترین دلیل پدیده دختران فراری، زندگی در خانواده های نابسامانی است که فقر می تواند یکی از عوامل آن باشد. البته رسیدگی به امور دختران فراری در کشور ما از 16 سال پیش آغاز شده که شکل گیری اورژانس اجتماعی و خانه سلامت در این راستا بوده است حتی سازمان بهزیستی در این پروسه دارای تشکیلات سازمانی است.
معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری اخیرا سامانه پیامکی 101 را برای ثبت مطالبات زنان راه اندازی کرده است. آیا مسایل و مشکلات زنان در جامعه ما مشخص نیست؟
برای بررسی مشکلات زنان و مطالبات آنها در جامعه راه های مختلفی وجود دارد که یکی از آنها سمانه های پیامکی است. شما حتی در برنامه های دیگر مانند 90 تلویزیون ملاحظه می کنید که برای برخی نظرسنجی ها از این سامانه ها بهره می گیرند. انجام پژوهش های میدانی و مستمر، برگزاری جلسات با نخبگان و خبرگان این حوزه و اخذ گزارش از دستگاه های ذیربط از راه های دیگری است که می تواند ما را به مطالبه زنان رهنمون سازد.
برخی از موضوعات در جامعه مانند بیمه زنان خانه دار همواره جنبه رسانه ای دارند اما به سرانجام نمی رسند. دلیل این مساله چیست؟
در دولت اصلاحات این بحث شروع شد که متولی آن سازمان بهزیستی بود و به سرانجام نرسید و شکست خورد. الان بحث بیمه تامین اجتماعی زنان سرپرست خانوار مطرح است. در چنین پروسه هایی معمولا تامین منابع مالی حرف اول را می زند البته گویا وزارت رفاه پیگیری هایی را در این مورد آغاز کرده ولی فراگیر نشده است.
چه کسانی بایستی تحت پوشش حمایت های دولتی قرار بگیرند؟
یکی از قوانین مورد استناد در این زمینه قانون تامین زنان و کودکان بی سرپرست است. براساس مفاد این قانون افرادی که حقوق آنها حداقل یک سوم حقوق کارمندان دولت باشد بایستی تحت پوشش سازمان های حمایتی قرار بگیرند و سازمان های حمایتی هم باید حداقل یک سوم دستمزد ماهانه یک کارمند دولت را به این افراد پرداخت کنند با فرض حداقل حقوق یک کارمند یعنی 600 هزار تومان در ماه باید گفت 200 هزار تومان ماهیانه به این افراد پرداخت شود. در حالی که در حال حاضر ما از 50 تا 100 هزار تومان مستمری به خانواده هایی که از یک تا 5 نفر هستند پرداخت می کنیم.
البته جمعیت بالای این گروه و محدودیت منابع سبب شده است در هیچ دوره ای دولت ها نتوانند از این گروه به درستی حمایت کنند. محدودیت منابع به دولت ها فشار می آورد و خانواده های زن سرپرست در کنار من و شما و در میان سیل مشکلات فرهنگی، اقتصاد و اجتماعی دست و پا می زنند.