موج جدید مهاجرت در راه است
روزنامه شهروند نوشت: جنگ، ناامنی، بیماری، قحطی، جستوجوی برای امنیت و جایی برای زندگی قرنها دلایل اصلی مهاجرت بودند. دلایلی که هر دلیل دیگری را زیر سایه میبردند و تنها عواملی بودند که افراد را به کوچ مجبور میکردند. این دلایل در عصر حاضر هم از بین نرفتند و عمدهترین دلایل مهاجرت را به نام خود ثبت کردهاند؛
همچون اتفاقی که در خاورمیانه افتاد و جنگ و ناامنی این منطقه ثروتمند را به منطقهای مهاجرفرست تبدیل کرد. در چنین شرایطی سایه مهاجرتی جدید اما بزرگتر بر سر مناطق مختلفی از زمین احساس میشود؛ سایه تغییرات اقلیمی و سوانح طبیعی.
مدتهاست در میان کارشناسان و دانشمندان زمین این پرسش مطرح است که «تغییرات اقلیمی و سوانح طبیعی موج جدید مهاجرت را رقم خواهند زد؟»
کارشناسان از نشانههای نگرانکننده موجی جدید از مهاجرت سخن میگویند که مهاجرت ناشی از تغییرات جوی است. اشاره آنها به اتفاقاتی است که در جنوب شرق آسیا افتاده، ظرف ٥ ماه اخیر در اندونزی جنگلهایی به مساحت یکی از ایالتهای آلمان سوزانده شده است و درحالیکه دنیا درگیر بحث پناهندگی و جنگهای داخلی است، کارشناسان جنوب شرقی آسیا هشدار میدهند که احتمالا موج دیگری از مهاجرت با عنوان مهاجرت زیست محیطی از راه میرسد.
به گزارش دویچهوله، نیمه سپتامبر امسال بود که نیوزیلند تقاضای پناهندگی مردی از مجمعالجزایر «کریباتی» در اقیانوسیه را به خاطر معضلات آبوهوایی رد کرد. این مرد میخواست از پیامدهای نابودی جزیره محل زندگیش بگریزد. اما «آلن چونگ» و «تامارا نائیر» از دانشگاه فنی «نانیانگ» سنگاپور به هر مهاجری که به دلیل معضلات زیست محیطی میگریزد، مانند قطعهای از یک تصویر بزرگ نگاه میکنند.
محور مطالعات آنان وزش بادهای غبارآلود از جنوب شرقی آسیاست که ماههاست ادامه دارد. این بادهای غبارآلود از اندونزی میوزند. منشاء آنها نیز نابودی مزارع نخل خرما یا اقاقیاست که کشاورزان یا شرکتهای بزرگ برای به دست آوردن کاغذ آنها را میسوزانند. گاهی هم زمینهای پوشیده از تورب (زغالسنگ نارس) سوزانده میشود تا از این زمینها برای کشاورزی استفاده شود.
این ٢ متخصص میگویند که به احتمال قوی در آینده شاهد هزاران نفر خواهیم بود که به خاطر مشکلات زیست محیطی و تغییرات آبوهوایی در محدوده کشور خود مهاجرت میکنند یا حتی کشور خود را ترک میکنند و به نقاط دیگر دنیا پناه میبرند.
دانشمندان به پیامدهای هولناک چنین تغییراتی هشدار میدهند و میگویند وقتی از کوچ دستهجمعی یا موج مهاجرت حرف زده میشود، همه به سوریه، افغانستان یا عراق فکر میکنند اما احتمال از راه رسیدن خطری بزرگ یعنی خطر سمی شدن محیط زیست و تغییرات اقلیمی غیرقابل تحمل به دروازههای جنوب شرقی آسیا دايما قویتر میشود.
مهاجران ایرانی خشکسالی
سایه کوچ دسته جمعی و مهاجرت گستردهای که دانشمندان نسبت به آن هشدار میدهند و از دیده شدن آن روی آسیای جنوب شرقی صحبت میکنند، مدتهاست که بر سر ایران هم افتاده است. خشکسالی، دلیلی نام دارد که سرنوشت ایرانیها را به کوچ اجباری پیوند داده و آنها را مجبور خواهد کرد چه در داخل مرزهای کشور و چه خارج از آن به مهاجرت تن دهند.
اردیبهشت ماه سال جاری بود که عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه و وزیر اسبق کشاورزی با اشاره به اینکه ایران با بهرهبرداری از ٩٧درصد آبهای سطحی خود عملا تمام رودخانههای خود را خشک کرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است، بیآبی و خشکسالی که بر کشور سایه انداخته را اینچنین معنی کرد: «این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ٥٠ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.»
پس از آن صحبتهای بسیاری مطرح شد مبنی بر اینکه در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه حیات حدود ٦ میلیون نفر در این منطقه به خطر میافتد و آنها را مجبور به مهاجرت میکند. تاثیرات خشکی دریاچه تا شعاع ٥٠٠ تا ٦٠٠ کیلومتری دریاچه هم خواهد رسید و تا نزدیکیهای پایتخت هم خواهد آمد.
در چنین شرایطی، مهاجرانی در کشور وجود خواهند داشت که جایی برای سکنی ندارند و بار جمعیتی آنها، زندگی در مناطق مهاجرپذیر را سخت خواهد کرد، زیرا کشور بهطورکلی با بحران خشکسالی و کمبود آب مواجه است. به این سیل ٦ میلیون نفری اگر مهاجرانی که گردوغبار ناشی از خشک شدن تالابها در مرزهای شرقی و غربی کشور، همچون خوزستان و سیستان را هم اضافه کنیم، با موج مخربی از مهاجران روبهرو خواهیم بود که مهاجران خشکسالی نام دارند.
مهدی زارع، رئیس کمیته مخاطرات طبیعی انجمن مخاطرهشناسی ایران میگوید: «مسأله بسیاری از مناطق کشور، مسأله آب است، اگر مفهوم خشکسالی، بحران آب، گرم شدن زمین و توزیع نامتوازن جمعیت را در نظر بگیریم، تمامی اینها به خشکسالی مرتبط میشوند. نگاهی به اتفاقاتی که در شرق، جنوب شرق و در دریاچه ارومیه افتاده است، نشان از موج مهاجرتهایی دارد که به سمت مرکز کشور رخ داده است.»
او با اشاره به اینکه در ایران هنوز آمار قابل استنادی در باره اینکه چه مقدار و به چه دلایلی مهاجرت انجام شده، نداریم، ادامه میدهد: «آماری که مرکز آمار داده، در ٢دهه ٧٥ تا ٨٥ و ٨٥ تا کنون، نشان میدهد که در هر دهه ١٢ میلیون نفر جابهجا شدهاند؛ یعنی در ٢ دهه ٢٤ میلیون مهاجرت داشتهایم. حدود ٧٠درصد مهاجرتها، مهاجرت روستا به شهر و در ٣٠درصد باقیمانده هم بخش زیادی مهاجرت شهر به شهر و شهر به شهرهای بزرگ بوده است. این تصویری است که از مهاجرت ایران داریم و نمیدانیم، چه میزان از این مهاجرتها به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالی یا سوانح طبیعی بوده است.»
به هر روی مهاجرت اتفاق افتاده و آنچه که تاکنون بسیاری از مسئولان دلایل آن را اقتصادی و اشتغال میدانستند، حالا کمی رنگ و بوی اقلیمی به خود گرفته و تغییرات اقلیمی یکی از عوامل مهاجرت، حداقل درون مرزهای کشور شده است. به گفته زارع، «در مناطق غربی، جنوب و شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور با پدیده ریزگردها هم روبهرو هستیم که این عامل هم ناشی از خشکسالی و بحران آب است. نماد پررنگ این اتفاقات، خوزستان و سیستان و بلوچستان است که زندگی در این مناطق را بهدلیل گردوغبارهای ناشی از خشکسالی سخت کرده و مهاجرت به مناطق مرکزی را رقم زده است.»
او یادآوری میکند که «در شرق و مرکز ایران هم با مسأله خشکسالی و آب مواجه هستیم در این مناطق با کمبود یا نبود آب و به عبارتی تنش آبی مواجهایم. به این ترتیب، اتفاقی که میافتد این است که جمعیت در مناطقی همچون تهران، مشهد، کرج و... متمرکز میشود. تمرکز جمعیت در این مناطق، باعث حفر چاههای مجاز و غیرمجاز و برداشت بیرویه آب خواهد شد که این مسأله باعث بروز اتفاقی دیگر میشود که تبعات و پیامدهای نگرانکنندهای خواهد داشت. این اتفاق، فرونشست زمین است.»
مشکلات زیست محیطی همچون دومینو بر هم تأثیر میگذارند، رئیس کمیته مخاطرات طبیعی انجمن مخاطرهشناسی ایران معتقد است، «تأثیر فرونشست زمین، ناایمن شدن خانههایی است که مردم و همین مهاجران در آنها زندگی میکنند و این خانهها را در مقابل زلزله که یکی از سوانح طبیعی است، بهشدت آسیبپذیر خواهد کرد.»
زارع درباره پیشبینیهایی که از کوچ اجباری ایرانیان به دلیل خشکسالی، گردوغبار و ... میشود و حتی گفته میشود که حدود ٧٠درصد ایرانیها یعنی ٥٠میلیون نفر از جمعیت کشور، مجبور به کوچ خواهند بود هم میگوید: «این اتفاق نباید بیفتد و نمیافتد. طبیعتا ظرفیتی داریم برای زندگی کردن و همانطوری که اجداد ما با آسیبهایی همچون زلزله و سیل کنار آمدهاند، ما هم باید شیوه زندگی را تابآوری کنیم. باید با همین اقلیمی که داریم، تابآوری اقلیمی پیدا کنیم. شیوههای استفاده از انرژی و آب و... را تنظیم کنیم و برنامه داشته باشیم. باید ببینیم برای ایران ٥٠ سال آینده چه جمعیتی، چه شرایطی و چه تصویری داریم. زیرا اتفاقاتی که درحال رخ دادن است، آسیبپذیریمان را بیشتر میکند، باید برنامه داشته باشیم و تابآوری اقلیمی پیدا کنیم.»