اوج تحمل مخالف در صدا و سیما
روزنامه جام جم: «من حتی انتقاد جدی به سریال معمای شاه دارم. تو خانوادهام به بچههام میگویم نبینن. چرا؟
به خاطر همین روابط. یک خانمی توی ساختمانی تنهاست. مثلا اون آقای فلانی دوست محمدرضا پهلوی میره تو کاخ این. خب این که یک مردی با یه زنی یه زنی با یه مردی این با فارسیوان چه فرقی میکنه؟! بعد واقعا خداوکیلی فکر میکنید اینارو نشون بدید، مردم میگن وایوای اینا چقدر بد بودن؟ گریمهای اغراقآمیز، چهرهها برن بیان داستان کند و لَخته.»
این جملات بخشی از صحبتهای «شهاب مرادی» در برنامه تلویزیونی«آئینه خانه» روز سه شنبه 22 آذر از شبکه دوی سیماست؛ برنامهای که در آن معمای شاه به تحریف تاریخ، نمایش محمدرضا شاه بهعنوان فردی همجنسباز، نمایش غیر واقعی روحانیت و عدم نمایش زندگی واقعی مردم متهم و در نهایت با عباراتی همچون: «حیف پول، حیف وقت مردم» شهاب باران شد!
سریال تلویزیونی معمای شاه این روزها یکی از محصولات خبرساز تلویزیون است و بر همین اساس، محل بحث و اظهارنظرهای مختلفی است. دستاندرکاران سریال نیز در فضای مجازی، عرصههایی همچون سایت رسمی ایجاد کردهاند تا خود در درجه اول شنونده این اظهارنظرها و انتقادها باشند و در ادامه مسیر ساخت و آمادهسازی سریال از آن بهره ببرند.
در چنین فضایی شهاب مرادی که این روزها وجههای «سلبریتی گونه» هم کسب کرده، با بهرهگیری از «اصل غافلگیری»، در میانه برنامهای تلویزیونی با موضوع فضای مجازی، ناگهان به معمای شاه میتازد و اظهارنظرهایی کمسابقه را مطرح میکند که شنونده دانا و فهیم را به سادگی یاد ضرب المثل معروف عربی «خالِفْ تُـعْرَف» میاندازد! اظهارنظری که بخشهای مختلف آن کمترین ارتباطی با یکدیگر ندارد و بر پایه «زیر سؤال بردن همه چیز» و «زدن حرفهای نامتعارف» استوار است.
مرادی در شرایطی معمای شاه را با سریالهای ماهوارهای مقایسه میکند که آنچه از شبکههای داخلی پخش میشود، با هر درجه از ضعف و کاستی محصول کار برنامهساز ایرانی است و به همین دلیل ساده، قابل مقایسه با آثار مخرب ماهوارهای نیست.
البته این سؤال هم مطرح است که چرا ایشان باید دعوت رسانهای را که چنین محصول شبهداری پخش و همردیف شبکههای ماهوارهای معاند است، اجابت میکند و در ساحت آن حضور مییابد؟! شاید رسانه فقط زمانی طیب، طاهر و خالی از ایراد است که تصویر ایشان را نمایش میدهد و در سایر موارد نیاز به «تأمل» دارد!
حاج آقا مرادی بهواسطه حضور و همراهی در چند پروژه سینمایی و تلویزیونی در مقام مشاور، باید با قواعد این حرفه آشنا شده باشند و بدانند قاعده درام با سخنرانی متفاوت است. در سخنرانی میتوان از میانه بحثی با موضوع شبکههای مجازی و سد زدن در مقابل آنها، وارد بحث شیرین و کلیک خور «مخالفت با معمای شاه» شد، اما در درام باید برای ورود و خروج هر شخصیتی به داستان، زمینهسازی کرد.
ضمن آن که همیشه لزومی به نمایش تمام شخصیتها نیست و صرفا باید شخصیتهایی که دارای اکت و عمل داستانی و دراماتیک هستند، انتخاب شوند.
معمای شاه در بخش روحانیت بهواسطه نمایش مؤثر شخصیتهایی همچون: شهید نواب صفوی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید محلاتی، آیتالله کاشانی و... دست پُری دارد و چهره مؤثر این جریان در پیروزی انقلاب اسلامی و نهضتهای مردمی را به نمایش میگذارد.
البته با توجه به اعتراض این کارشناس تلویزیونی به نحوه روایت داستان، شاید بد نباشد یکی از قسمتهای سریال را آنالیز و با توجه به دانش تاریخی که بهواسطه مطالعه 500 کتاب به دست آوردهاند؛ آن قسمت را بازنویسی و عنوان فیلمنامه به دست سازندگان برسانند تا دستاندرکاران این سریال بدانند چگونه باید فیلمنامهای را به صورت جذاب و غیر کنُد! برای تلویزیون روایت کنند.
توصیه ایشان به فرزندانشان نیز بسیار قابل احترام است. آنچه در فضای مجازی درباره زندگی خصوصی آقای مرادی وجود دارد، نشاندهنده این مسأله است که فرزندانشان هنوز سن و سال اندکی دارند و صلاح نیست تا ساعت 23 جمعه شب بیدار بمانند و با تماشای سریال، از درس و مدرسه روز بعد بمانند.
بخش مهمی از شهرت و محبوبیت این فرد بهواسطه حضور در تلویزیون فراهمشده که البته مسأله تازهای نیست و تلویزیون بارها چنین فرصتی را در اختیار افراد مختلف قرار داده است. ایشان بهعنوان شخصیتی حقیقی میتوانند با تمام محصولات این رسانه مخالف باشند، اما با توجه به شأن و جایگاه ایشان، انتظار این است که برای مخالفت با هر اثری، حداقل آن را بهطور کامل «تماشا» کنند و صرفا به «اظهارنظرهای تلگرامی» بسنده ننمایند.
بخش عمدهای از جملههای مطرح از سوی ایشان، برای اهل رسانه آشناست و دقیقا همان جملههایی است که در هفتههای اخیر در شبکههای مجازی دستبهدست میشود و مثلا سازندگان متهم میشوند به نمایش محمدرضا پهلوی در قالب فردی همجنسباز! حالآن که صحنهای در سریال نیست که دلالت بر این امر داشته باشد و ایشان بهعنوان عالم فضای مجازی، نیک میدانند هرچه در فضای مجازی منتشر میشود، «درست و قابل استناد» نیست و اگر رویکرد وی به چنین فضایی، با رفتار توده عامی جامعه تفاوت نداشته باشد، دیگر چه اعتمادی میتوان به اظهارنظرهای دیگرشان کرد؟ شرکت در مسابقه «تاختن به معمای شاه» و «تبدیلشدن به چهره شیرین و خبرساز» فیالنفسه ایرادی ندارد و محبوبیت کسبشده از این راه نیز گوارای وجود منتقدان و مخالفان، اما این چه مغلطهای است که برای مخالفت با هر چیزی، باید تا حد ممکن آن را کریه و مستهجن نشان دهیم؟!
عبارتی مانند «من این سریال را نمیپسندم و دوست ندارم و ندیدم» چه ایرادی دارد که برای ادای حق مطلب باید آن را همردیف سریالهای ماهوارهای معرفی کرد؟! اگر مخاطب بخواهد درباره شخصیت اظهارنظر کننده به قضاوت برسد، نتیجه چه خواهد بود؟ آیا چنین اظهارنظرهایی مصداق تهمت نیست؟ و آیا میتوان در چنین اظهارنظرهای یکطرفه و جنجالآفرین نشانی از خیرخواهی و نقد سازنده دید؟