|
دفاع پرس: 30 فروردین سال گذشته عملیات بزرگی به همت نیروهای مقاومت اسلامی شام، رزمندگان مدافع حرم ایرانی و افغانستانی و جمعی از مستشاران ایرانی در سوریه آغاز شد. این عملیات در منطقه حومه بصرالحریر در ریف شرقی درعا انجام شد.
طی این عملیات حدود یکصد تن از رزمندگان ایرانی و افغانستانی لشکر فاطمیون در نبرد با گروه تروریستی جبهه النصره و ارتش آزاد سوریه در این منطقه به شهادت رسیدند که پیکر تعدادی از شهدا ماهها در اختیار دشمن تکفیری بود.
خردادماه سال گذشته پیکر 65 تن از شهدای عملیات بصرالحریر پس از انجام مذاکراتی بین طرفهای درگیر در سوریه طی عملیات تبادل به کشور بازگشت که کار شناسایی این شهدا تا به امروز ادامه دارد. 8 شهید گمنام افغانستانی مدافع حرم که به تازگی در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شدهاند مربوط به این عملیات است.
شهید هادی کجباف، حسین بادپا، سید جلال الله پور و روزبه هلیسایی از جمله مستشاران ایرانی بودند که به همراه افغانستانیهای مدافع حرم لشکر فاطمیون در عملیات بصرالحریر به شهادت رسیدند.
شهید سلیم سالاری، از مدافعان حرم افغانستانی و رزمنده دفاع مقدس، شهید 20 ساله سیدمصطفی موسوی که پیکرش بهمن ماه سال 94 به کشور بازگشت، شهید سیدمجتبی حسینی از طلاب حوزه علمیه و مهندس رشته کامپیوتر از دانشگاه قم، شهید مهدی جعفری، شهید علیرضا غلامی، شهید سید ضیا حسینی و جاویدالاثر روحانی شهید محمد مهدی مالامیری از شهدای این عملیات هستند.
یکی از رزمندگان افغانستانی حاضر در این عملیات میگوید: دقیقا سال گذشته همین روزها بود. روزهایی که حتی فکرش را هم نمیکردیم قرار است چند روز بعد وارد چه امتحانی بشویم.
داشتیم بررسیهای آخر عملیات بصری الحریر را انجام میدادیم. داغ ابوحامد و فاتح از یک طرف و فشار کار و طرح پیچیده عملیات از طرف دیگر، همه بچهها فکر و ذکرشان این بود که بدون ابوحامد چه میشود؟!
منطقه مشخص شده بود و کار حتما باید انجام میشد، بعد از گذشت یک سال فکر میکنم که چه مصلحتی خداوند بزرگ برای بچههای فاطمیون درنظر گرفته بود که باید وارد چنین امتحانی میشدند. یاد حرفهای شهید فدایی میافتم که با چشمهای پر از اشک میگفت: تکههای جگرم را در بصری الحریر جا گذاشتم.
بهترین سرمایهها و جوانان رشید فاطمیون در بصرالحریر به شهادت رسیدند که هر کدامشون به تنهایی یک لشکر فاطمی بودند. یکی از برادران تعریف میکرد شب قبل عملیات ابوحامد را در خواب دیده که خیلی ناراحت و غمگین با بچهها در حال حرکت بطرف منطقه عملیاتیست و میگوید: بچهها به کربلا خوش آمدید.
دیگر رزمنده عملیات بصرالحریر روایت میکند: پدر و پسر در عملیات بصرالحریر باهم بودند، آنهایی که از عملیات زنده برگشتیم وقتی پدر شهید مهدی جعفری را دیدیم، سعی کردیم چشممان در چشم ایشان نیافتد...سراغ فرزندش را از همه گرفت. آنجا یاد این شعر افتادم: "گلی گم کردهام، میجویم او را، به هر گل میرسم، میبویم او را." تازه از همه بدتر اینکه پیکرش در منطقه جا مانده بود، از بیقراری به خودش میپیچید و میگفت جواب خانواده را چه بدم...
بعد گذشت حدود یکسال، ماه گذشته، جنوب حلب، در خط این پدر را دیدم که با انگیزه و ایمان قوی، در دل شب و پشت خاکریز که حدود 200 متر با دشمن فاصله داشتیم، ندای تکبیرش دل دشمن را به لرزه میانداخت و تا صبح در مقابل تکفیریها رجز میخواند.