|
2 مرداد ماه سال جاری زن جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه ۲ تهران پرده از رابطه پنهانی خواهرناتنی اش با شوهر خود برداشت.
وقتی این زن رو به روی دادیار پرونده قرار گرفت گفت: سن زیادی نداشتم که پدرو مادرم از هم جدا شدند و زندگی ما کلا از هم پاشید .
وی افزود: به غیر از خودم یک برادر کوچکتر دارم اوایل چون پدرو مادرمان هیچ کدام حاضر به نگهداری از ما نبودند باهم نزد مادربزرگم زندگی می کردیم تا اینکه او درگذشت و من و برادرم یک خانه اجاره کرده و زندگی مان را ادامه دادیم تا اینکه بعد از ۲ سال تصمیم گرفتیم هر کدام به سمت زندگی خودمان برویم و همین باعث شد از هم خیلی دور شویم به گونه ای که از اوضاع همدیگر هم بی اطلاع بودیم .
زن جوان ادامه داد: می دانستم یک خواهر ناتنی جوان دارم و او را چند باری نزد مادرم و شوهرش دیده بودم اما رابطه ای دوستانه و خواهرانه با او نداشتم مدتی بعد من با یک پسر جوان که در کافی شاپ کار می کرد، آشنا شدم و اووقتی در جریان زندگی ام قرار گرفت از من خواستگاری کرد و گفت قصد ازدواج با من دارد .
شوهرم بعد از مدتی من را با خانواده اش آشنا کرد و با وجود مخالفت های زیاد ما باهم ازدواج کردیم. اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه با گذشت ۳ سال رفتار های همسرم تغییر کرد زنگ های مشکوک زیادی داشت و بعضی شب ها هم که اصلا به خانه نمی آمد همین باعث شد تصمیم گرفتم تعقیبش کنم .
زن غمگین گفت: بعد از چند روز متوجه شدم به خانه زنی رفت و آمد دارد وقتی پیگیری کردم در کمال تعجب متوجه شدم که این زن خواهرناتنی خودم است ،سراغش رفتم و وقتی گفتم این مرد شوهرم است از او شنیدم نزدیک به ۵ سال است که با شوهرم صیغه است و رابطه دارد حتی می دانست می خواهد ازدواج کند و پذیرفته که زن صیغه ای اش بماند.
وقتی ازش خواستم که از زندگی ام بیرون برود گفت من قبل از تو بوده ام پس کسی که باید برود تو هستی.
بعد از شنیدن این حرف به همسرم گفتم که من می دانم رابطه دارد و او خواهرناتنی و فرزند مادرم است. همسرم گفت من این زن را رها نمی کنم اکر ناراحت هستی می توانی خودت بروی.
زن جوان ادامه داد: شوهرم چون من را تنها دیده هر کاری دلش می خواهد می کند من هم تصمیم گرفتم که از او و خواهرناتنی ام شکایت کنم.
بنابه این گزارش،دادیار با شنیدن ادعاهای این زن همسر و خواهروی را به دادسرا احضار کرد تا پرونده را مورد بررسی قرار دهد.